برای بررسی دلایل افت یک تیم باید همه مسائل را در نظر گرفت. از مسائل فنی کشتیگیران گرفته تا اینکه در ماههای قبل از حضور در اردوی تیم ملی چه کارهایی کردهاند، همه مهم است. خیلی مهم است که بدانیم در ماههای قبل از شرکت در مسابقات و ماههای قبل از حضور در مسابقات انتخابی و اردوها، وضعیت تمرینی، انضباطی، معیشتی و سایر مسائل کشتیگیران چگونه بوده.
همه اینها در نتایجی که گرفته میشوند تاثیرگذارند. اینها دست به دست هم میدهند تا موفقیت یا ناکامی یک تیم را شکل دهند. بنابراین برای بررسی دلایل ناکامی کشتی ایران نباید هیچ کدام از این مسائل را نادیده بگیریم. کشتی نیاز به این دارد که یک مسئول آشنا به امور داشته باشد. کسی که در راس کشتی کشور قرار میگیرد باید درد آشنا باشد و همه مسائل مربوط به این رشته را بداند.
متاسفانه در حال حاضر رئیس فدراسیون کشتی بیش از توانش ادعا دارد و مدعی است قدرت انجام دادن کارهای مهم و تاثیرگذار را برای کشتی دارد. ایشان برای نوع مدیریتی که دارند از القابی استفاده میکنند که معنای آن، مشورت با افراد و توافق با پیشکسوتان و کاربلدان کشتی است. در حالی که ما اصلا نمیدانیم ایشان با چه افرادی مشورت کردهاند و با کدام پیشکسوتان در مورد برنامههایشان به توافق رسیدهاند. متاسفم که در فدراسیون کشتی، بیشتر از تواناییها، ادعا وجود دارد و با وجود هزینههایی که میکنند، نتیجهای که باید بگیرند را نمیگیرند.
کشتی از آن رشتههاست که آدمها باید در آن عرق ریخته باشند تا بتوانند در آن مدیریت و حتی کار کنند. الان وقت این است که بپرسیم آقای یزدانیخرم طبق چه معیاری جایگزین رئیس قبلی فدراسیون شدهاند؟ باید بپرسیم در این چند سالی که آقای یزدانیخرم رئیس فدراسیون کشتی شده، چند تا تیم ملی همتراز با تیم اصلی درست کرده؟ اصلا چنین تیمی داریم؟ میخواهم بدانم ایشان چند تا دبیر و چند تا رئیس برای کمیتههای مختلف فدراسیون ساختهاند؟ آیا در این چند سال اصلا توانستهایم روابط بینالملل قوی و کارآمدی برای کشتی بسازیم؟
همه اینها دست به دست هم میدهند که کشتی به موفقیت برسد یا اینکه ناکام شود. متاسفانه اینجا کسی به صدای پیشکسوتان توجه ندارد و هر کاری که دوست دارند انجام میدهند و حرف کسی را هم قبول نمیکنند. به نظرم تمام ناکامیهای اخیر کشتی ایران نتیجه مدیریتهایی است که در سالیان اخیر شده. نه تنها مدیریت فعلی فدراسیون کشتی، بلکه مدیریتهای گذشته نیز ضعفهایی داشتهاند. متاسفانه افرادی که رئیس فدراسیون میشوند، به حرف دیگران گوش نمیکنند و هر کاری که دوست دارند انجام میدهند.
نتیجه این حرف گوش نکردنها هم این میشود که کشتی ایران به مرور افت میکند و این افت به صورت ناگهانی خودش را نشان میدهد، درست مثل اتفاقی که در مسابقههای جهانی مسکو رخ داد. متاسفانه روسای فدراسیون کشتی در سالهای اخیر همیشه فکر کردهاند میتوانند با پول به هر چه میخواهند برسند، در حالی که این اصلا درست نیست و آنها باید قبول کنند که برنامهریزی درست و مشورت گرفتن از کارشناسان واقعی کشتی نیز میتواند کمک بزرگی به این رشته کند.
من حتی اتفاقات اخیر تیم ملی کشتی آزاد را هم به مدیریت این رشته مرتبط میدانم. این مدیریت فدراسیون است که باید تاب و توان و قدرت آمادهسازی و امروز نگری و فردا نگری و قهرمانپروری را داشته باشد. مدیریت فدراسیون باید روی همه چیز کنترل داشته باشد. آنها باید بدانند کشتیگیری را که دو مدال جهانی و یک مدال آسیایی گرفته به راحتی کنار نگذارند. آنها فکر میکنند اگر به راحتی قهرمانهای با استعداد را کنار بگذارند، شرایط برای رشد و شکوفایی افرادی که در حد تیم ملی نیستند فراهم میشود. باید از مربیان تیم ملی پرسید بر چه مبنایی کشتیگیران خوب را از تیم ملی خط میزنند؟ همچنین باید از رئیس فدراسیون پرسید چرا اجازه میدهد چنین اتفاقاتی در تیم ملی رخ دهد؟ مگر این قهرمانها را از سر راه و به راحتی به دست آوردهایم که بخواهیم به همین راحتی آنها را از دست بدهیم؟
نظر شما