۰ نفر
۲۷ آذر ۱۳۸۷ - ۱۲:۳۸

ابوالحسن نواب*

وقتی اسلام وارد جامعه جهانی عصر خودش شد، با یک واقعیت روبه‌رو شد؛ این واقعیت که دیگران از قبل بودند و اسلام آمد. وقتی اسلام بر دیگران وارد شد، خودش را با آن‌هایی که صاحب‌حق بودند، سازگار کرد. البته بعدها بلاد اسلامی و کشورهای اسلامی و شهرهای اسلامی شکل گرفتند اما ابتدای ورود اسلام، این‌طور نبود.

آدابی که اسلام در آن وضعیت فرا گرفت، باعث تحکیمش شد. به‌هیچ‌وجه درگیر نشد. سر جنگ با کسی نداشت. برعکس، این دیگران بودند که در جامعه کفار و مشرکین مکه و حجاز، با پیامبر عظیم‌الشان اسلام درگیر شدند و انواع و اقسام فشارها را آوردند. اولین برخوردهایی که پیش می‌آمد، برخوردهای اخلاقی بود که اسلام به نامسلمانان نشان می‌داد.

مثلا کسی می‌آمد نزد پیامبر و می‌پرسید «من مسلمان شده‌ام اما خانواده‌ام نه. با آن‌ها چه‌طور رفتار کنم؟». پیامبر می‌فرمود «با آن‌ها برخوردی داشته باش که از این دین جدیدت زده نشوند و از تو نبرند. به مادرت و به پدرت محبت کن.»

این، مرحله آغازین بود. کم‌کم که اسلام مستقر شد، آیات قرآن نازل شد و تکلیف مسلمانان را با پیروان دیگر مذاهب معلوم کرد. در این آیات، فراتر از رعایت‌کردن حقوق آنان رفت. مکتب می‌گوید لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم و لن یخرجوکم من دیارکم ان تبروا الیهم و تقسطو الیهم. یعنی گفت «به آن‌هایی که شما را نمی‌کشند و از دیارتان بیرون نمی‌کنند، نیکی کنید و در حق‌شان عدل روا بدارید». این دستور، فراتر از صرفا رعایت حق است.

از دید اسلام، اولا پیروان دیگر ادیان حق هم‌زیستی دارند؛ حق کامل. ممکن است در تعبیرهای فقهی این باشد که مسلمانان مالیات بدهند و غیرمسلمانان، جزیه پرداخت کنند. ولی این مالیاتی است که در سرزمین اسلامی می‌پردازند تا از حق امنیت، حق آسایش، حق زندگی، و همه حقوق دیگر - برابر با مسلمانان - بهره ببرند.

دیده‌اید که اخیرا مقام معظم رهبری هم در بحث دیه، فتواهایی داده‌اند که شبهه برابرنبودن شهروندان مسلمان با نامسلمان پیش نیاید.

پس این‌که ما در جامعه ایران و با حکومت اسلامی چگونه باید با غیرمسلمانان رفتار کنیم، یک نوع ارجاع به همان 14 قرن قبل است. باید ببینیم نگاه مکتب به این کار چیست.

اگر قرار باشد به آیه‌ای که اشاره کردم استناد کنیم، این دستور صرفا شامل ادیانی که در قانون‌اساسی جمهوری‌اسلامی آمده‌اند هم محدود نمی‌شود. قیدی که مطرح کرده، قید گسترده و جامعی است: کسانی که شما را نکشته‌اند و از دیارتان بیرون نکرده‌اند.

بعد از این آیه، گفتار امیرالمونین علی علیه‌السلام هم هست که فرموده اگر کسی ببیند به‌ظلم خلخال از پای زن یهودی درآورده‌اند و از غصه آن بمیرد، حق داشته است. تعبیرهای دیگر امیرالمومنین هم جالب و آموزنده است. وقتی یک یهودی از ایشان سوالی پرسید، جواب دادند: یا اخ الیهود! یعنی ای برادر یهودی من.

مباحثاتی که ائمه علیه‌السلام با افراد ملحد - یعنی کسی که خداباور و دین‌باور و وحی‌باور نیست - انجام داده‌اند، درس دیگری برای جامعه اسلامی است. این خودش فصل مفصلی است در نحوه رفتار با غیرمسلمانان.

تحمل اسلام نسبت به دیگر ادیان، تحمل وسیعی بوده و این تحمل در سیره معصومین تداوم داشته است. این تعامل در طول تاریخ بوده است. جالبی‌اش این است که قوای اسلام آغازگر هیچ حمله یا درگیری‌ای با پیروان دیگر ادیان نبوده است؛ جز این‌که کسی در برابر مسلمانان دست به شمشیر برده باشد. خب هیچ‌کس در مقابل متجاوز، بی‌کار نمی‌نشیند.

این مخصوص تشیع هم نیست. در تمام جهان اسلام، همین رفتار از سوی مسلمانان صورت می‌گرفته است. مثلا در همین بوسنی و هرزگوین در جنگ‌های اوایل دهه 90 میلادی، صرب‌ها و کروات‌ها علیه مسلمانان دست به اسلحه بردند و مساجدشان را خراب کردند اما یک مسلمان به یک کلیسا تیراندازی نکرد.

در تاریخ جایی نیامده که مسلمانان به کلیسا یا کنیسه‌ای تعرضی برده‌اند. البته مثل همین امروز که کسانی در عراق هستند که هم شیعه می‌کشند و هم سنی و ممکن است مسیحی هم بکشند، ممکن است کسانی بوده باشند که سرخود اقدامی کرده‌اند. او دیگر اسمش قاتل است؛ اسمش جانی است؛ نه مسلمان.

در طول تاریخ هیچ‌گاه دستوری در اسلام مبنی بر تخریب و به‌هم‌زدن اوضاع پیروان دیگر مذاهب نبوده است.

درباره بهاییت باید نکته‌ای را یادآوری کنم. این را من در کنفرانسی در ژنو هم مطرح کردم. گفتم اگر کسی در انگلستان اعلام کند که از اعضای اصلی القاعده یا طالبان است، دولت انگلستان حاضر است به او اقامت بدهد؟ بهاییت از دید ما یک دین نیست. یک فرقه استعماری است که امروز هم مرکزیت‌شان در جایی است که امنیت و آرامش مسلمانان هر لحظه از سوی آن‌جا تهدید می‌شود؛ یعنی اسرائیل.

این چالشی است بین کشور ما و غرب. غرب خودش این نقطه سرطانی را درست کرده تا به جان ما بندازدش و از ابزار دین علیه کشور ما استفاده کند؛ عین همان کاری که طالبان و القاعده با اسم دین می‌کنند. هیچ کشور اسلامی برای کسی که صریحا و علنا بگوید عضو القاعده است، هویت دینی قائل نمی‌شود. بهاییت هم مثل همان است.

البته حق بهاییان به عنوان شهروند ایرانی، سلب نمی‌شود. ولی نظام حق دارد روی آن‌ها حساس‌تر شود. الآن این‌طور نیست که بهایی‌ها را بکشند. دستگیر نمی‌شوند. اخراج نمی‌شوند. اما هروقت غرب پذیرفت اعضای رسمی القاعده در دانشگاه‌های غربی به‌رایگان به دانشگاه بروند، آن‌وقت می‌توانند انتقاد کنند که چرا اگر کسی رسما بگوید بهایی است، نمی‌تواند در دانشگاه‌های ایران درس بخواند.

وقتی ارتباط این فرقه با دشمن اصلی ایران این‌قدر واضح و روشن است، نمی‌توان آن‌ها را یک گروه دینی به حساب آورد. اگر یک گروه تروریستی بین مسیحیان ایجاد شود، خود مسیحیان هم تحمل‌شان نمی‌کنند. مگر جدایی‌طلبانی که در اروپا دین خاصی هم دارند، کسی کاری به دین‌شان دارد؟! دولت مرکزی می‌گوید «تو جدایی‌طلب هستی و می‌خواهی اساس ما را در خطر بیندازی. حالا هر دینی داری، داشته باش!». مثلا اگر بین هندوها یک گروه تروریستی شکل گرفت، آن‌وقت دولت هند به این خاطر دست از سرشان برمی‌دارد؟! نه. می‌گوید هندو هستی که باش. برای من مهم این است که علیه امنیت کشور اقدام کرده‌ای.

این به‌رسمیت‌شناختن حقوق شهروندان غیرمسلمان، مرز و حدی ندارد. برخی دولت‌های غربی به‌سختی به مسلمانان اجازه می‌دهند مسجد احداث کنند اما ما در ایران صرفا معابد مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان را نداریم. برای صابئین و سیک‌ها هم - حتا در همین تهران - معبد هست. این حق طبیعی‌شان است. حق تحصیل و کار و عبادت دارند... همه حقوق اجتماعی را دارند. اگر هم بخواهند معبد تازه‌ای بسازند، می‌توانند. آزادی‌عمل‌شان بعد از انقلاب‌اسلامی هم بیشتر شده است. معابدشان را بازسازی می‌کنند و مراسم‌شان را آزادانه برگزار می‌کنند. البته دولت ایران حتی پول زمین مساجد شهرک‌های تازه‌ساز را هم از کسی که آن را احداث می‌کند، می‌گیرد. پس در این باره هم تفاوتی با هم‌دیگر ندارند.

البته نمی‌توان ادعا کرد در جمهوری اسلامی، هرچه اسلام درباره رعایت حقوق شهروندان غیرمسلمان گفته، رعایت شده است. مگر درباره موارد دیگری مانند رسیدگی به فقرا و رعایت ارزش‌هایی مانند راست‌گویی، به طور کامل حکومت‌مان اسلامی شده است؟! به طرف حاکمیت اسلامی رد حرکت هستیم. نکته خوشحال‌کننده این می‌تواند باشد که در این مسیر عقب‌گرد نداشته باشیم. درباره حقوق غیرمسلمانان هم این‌طور است.

به نظرم در این باره، پیشرفت‌هایی هم در سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی داشته‌ایم. مثلا آیا هیچ یزدی زرتشتی‌ای آمده بگوید چون مردم یزد خیلی متعبد و مسلمان هستند، من نمی‌توانم با آن‌ها هم‌زیستی داشته باشم؟! اصلا چنین مهاجرت‌هایی نداشته‌ایم. غیرمسلمانان در کوچه و خیابان‌های جامعه ما، هیچ انگ یا برچسبی نمی‌خورند. حتی می‌دانیم مشروب هم می‌خورند اما آن مشروب برای مسلمانان ممنوع است. او که برایش حرام نیست، در خانه‌اش بخورد. برای‌شان گوشت گراز وحشی و خوک وحشی را استفاده کنند.

باید در این باره از خود شهروندان غیرمسلمان نظر خواست؛ از ارامنه و زردشتیان و یهودیان و دیگر ادیان و مذاهبی که در بین ایرانیان، پیروانی دارند. از آن‌ها باید شنید که چه تنگناهایی در زندگی‌شان دارند. آن‌ها شهید زیاد داشته‌اند. رهبری که به خانه‌های شهدا می‌روند، به خانه شهیدان غیرمسلمان هم می‌روند. اصلا باتری‌سازی جبهه دست ارامنه بود.

البته آن یهودی‌ای که خودش اعتراف می‌کند از بودجه ایران و از جیب مردم ما به اسرائیل کمک می‌کند، دیگر صرفا یک یهودی نیست. یک مجرم است. یا یهودی‌ای که برود سراغ عتیقه‌ها و زیرخاکی‌های باستانی ما که نمادی از فرهنگ و تاریخ ما هستند و میراث همه ایرانیان، دیگر یک یهودی نیست؛ یک مجرم است. اگر یک مسلمان هم چنان جرمی مرتکب شود، با او برخورد می‌شود. یا مثلا اگر در سیستان و بلوچستان جایی را به اسم حوزه علمیه اهل تسنن درست کنند ولی عملا بشود انبار مهمات، چه کار باید کرد؟ با خانه یک مسلمان که انبار مهمات شده باشد چه کار می‌کنند؟ مجرم، در برابر قانون یکی است.

نحوه رفتار شهروندان با شهروندان غیرمسلمان، به آن‌چه حکومت به آنان یاد داده بستگی دارد. الناس علی دین ملوکهم. البته نحوه تعامل ایرانیان مسلمان با غیرمسلمانان، به طینت ایرانی‌شان هم باز می‌گردد. ایرانی همیشه مسالمت‌جو و اهل مدارا بوده است. هرجا جنگ بوده، از خودش دفاع کرده است.

کورش، هزار سال قبل از اسلام، به یهودیان کمک کرد و آوارگان و تبعیدی‌های اقلیت‌های دینی را مخیر کرد بین ماندن در بابل (حله امروزی) و بازگشتن به سرزمین مادری‌شان. این در تاریخ و در گذشته ما هست.

* رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 993

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =