تیتر سه وبلاگها
-
این زن «باید» بمیرد
«ناصر ابدی یک روز ظهر که میرود خانه، میبیند مادرش دلواپس است. میفهمد که خواهرش صبح زود رفته است بیرون و برنگشته است. تمام شهر را کوچه به کوچه میگردد تا عاقبت میبیند خواهرش تو خانه اکرم سیاه شاگردی میکند. بیارس و پرس، چاقو را میکشد و سرتاسر شکم خواهرش را جر میدهد. بعد چاقو را تو رودهها میگرداند و یک جا همه رودهها را میکشد بیرون. تا مردم به صرافت بیفتند که ناصر چه کرده است و چه باید بکنند، یک نفس خودش را میرساند به کلانتری که جناب سروان، من خواهرمو کشتهم... از ناموسم دفاع کردم...»
-
«عامهپسند»؛ تکمیلی ناقص برای یک تریلوژی زنانه
تکمیلی ناقص برای یک تریلوژی زنانه، شاید این توصیفی موجز از «عامهپسند»، سومین فیلم از سه گانه سهیل بیرقی باشد؛ فیلمی با دغدغهای بزرگ و پرداختی معمولی.
-
دخترانی که نخواستند «فرشته» باشند
«باید بفهمی چی میخوای، من نمیخواستم به کسی تکیه کنم، میخواستم خودم تکیهگاه باشم. خیلی از دخترا با این فکر بزرگ میشن که حتما باید شوهر کنن، من نخواستم اینطوری باشم.»
-
یادداشتی بر مستند «سوسن در سحر میشکفد»
داستان سحر، روایتی از یک تغییر
داستان سحر، داستان بسیاری از زنان ماست. روایتی از یک تلاش جانانه برای رسیدن به آرزویی که خیلی به خاطر جنسیتشان به آن نرسیدند. آرزوهایی که به دست «حسرتهای زنانه» سپرده شد و حالا در قالب زنی بیست وچندساله نمایان شده است.
-
زنان، قتلهای ناموسی و خانهای که «پدری» نیست
فقط اینکه گفته شود او آبروی خانواده را برده، کافی است؛ او را میکشند چون «غیرتشان» اجازه نداده، چون آبروی خانواده لکهدار شده، چون آنها حق دارند جان خواهر، مادر یا همسرشان را برای حفظ این آبروی خانوادگی بگیرند.
-
چرا در ایران زنان درس میخوانند، مردان کار میکنند؟
پیشرفت زنان ایران با چه موانعی روبروست و از کجا ضربه میخورد؟ از دیدگاههای عقب افتاده فرهنگی و عرفی برای عقب راندن زنان؟ از تلاش برای در خانه نگه داشتن زنان و از طرفی بیارزش شمردن کار خانگی؟ از سیاستهای غلط اقتصادی و توجه نکردن به پیشرفت زنان برای ساختن جامعهای برابرتر؟ از کجا؟