خشکسالی نفس مردم شهر را گرفته بود. نایی برای ادامه حیات نداشتند، چاههای بیرون از شهر هم خالی شده بود. مردی از قبیلهای دوردست به مردم گفت: چگونه تشنه لب هستید در حالی که مردی از اولاد ابراهیم در میان شماست؟
*
دوان دوان به خانه ابوطالب آمدند. از او خواستند دعا کند تا باران ببارد، ابوطالب به بام آمد و به آسمان اشاره کرد.
زیر لب شعر میخواند و مناجات میکرد. مناجاتش تمام نشده بود که باران، مردم مکه را خیس کرد.
*
به مناسبت هفتم رمضان، سالروز وفات حضرت ابوطالب، عموی رسولالله و پدر امیرالمومنین
57243
نظر شما