محمد مهدی مظاهری

جمهوری اسلامی ایران با موقعیت خاص جغرافیایی ، ویژگی های اقتصادی و فرهنگی خود از گذشته دور به عنوان کشوری با اهمیت شناخته شده است. این اهمیت با ظهور اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیان و پیوند بنیادهای فکری و عقیدتی اسلام با تمدن فرهنگی ایران موجب شکل گیری یکی از بزرگترین تمدنهای معنوی جهان ، یعنی تمدن ایران اسلامی گردید. تاثیرات این تمدن عظیم معنوی را می توان با ردیابی مسیر جاده ابریشم از چین تا قلب اروپا مشاهده کرد.

از کاشغر و چین تا دمشق و آفریقا ، از سمرقند و بخارا و خجند و خوارزم تا نیشابور و ری و اصفهان و فارس، شیراز تا بنگال هند، از تبریز تا ارزروم و بوسنی و اروپا ، همپای کاروان های تجاری ابریشم و ادویه، ندای شاعران بزرگ ادب پارسی و دری ، سعدی و حافظ و مولوی را می توان به گوش جان شنید و این نشان دهنده­ی آن است که جاده ابریشم اگرچه مسیر تجارت و جابجایی کالا بوده اما در ارتباطات فرهنگی و هنری نیز نقش موثر و مهمی ایفا کرده است. در این مسیر در کنار مولفه های تاثیرگذار فرهنگی منافع اقتصادی و همکاری های منطقه ای دو کشور ایران و چین را به دو متحد قابل اعتماد تبدیل ساخته است.

به طوریکه پس از گسترش تحریم های بین المللی و صدور قطعنامه های ضد ایرانی در شورای امنیت تلاش غرب برای دور نمودن پکن از همکاری با ایران متمرکز گشته است.

سرویس های اطلاعاتی و امنیتی امریکا در سال های اخیر فاش ساختند علی رغم تعهد پکن به قطع همکاری با ایران در مسایل هسته ای این کشور همچنان به همکاری های خود در ابعاد سیاسی و نظامی به ایران ادامه می دهد. با این وجود ، امریکایی ها امیدوارند مانند روسها با چین نیز بر سر ایران به یک تفاهم کلی برسند.

از آغاز بررسی پرونده هسته ای ایران از سوی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای (در شهریور 2003) چین به همراه اعضای غیرمتعهدها از مواضع ایران حمایت کرده است. چنانکه بعد از روگردانی روس ها از ایران و توافق با غرب بر سر اعمال تحریم های بین المللی ، پکن در قامت یک متحد بالقوه همچنان از لزوم حل و فصل مسایل اختلاف زا از طریق مسیر دیپلماتیک تاکید داشته و دارد. شاید عامل پیدایش دیپلماسی جدید پکن نسبت به تهران را بتوان درآمیختگی بعضی عناصر و تحولات منطقه ای و بین المللی دانست که باعث ایجاد فضای مثبت برای گسترش همکاری های دوجانبه گشته است. بنابراین برای درک دلایل و انگیزه های نزدیکی تهران و پکن باید هم به واقعیات بین المللی و منافع دوسویه و نیز واکنش دو کشور در مقابل تغییرات اساسی در موازنه قوا در منطقه و نظام بین الملل اشاره کرد. چراکه ایران و چین در فضای جهان چند قطبی مجبور هستند یک موازنه­ی منطقه ای را بین ایدئولوژی و منافع ملی خود (به خصوص امنیت ملی) برقرار کنند ؛ زیرا رهبران دو کشور به این نتیجه رسیده اند که نزدیکی و اتحاد میان دو کشور می تواند مانع از تحقق سیاست های یکجانبه گرایانه امریکا باشد. در واقع پیوندهای نزدیک بین چین و ایران بیش از همه به دلیل ارزیابی مشابهی که هر دو کشور از اوضاع بین المللی شکل گرفته است. اتحاد دوسویه آتلانتیک و لشکرکشی به خاورمیانه موجب نگرانی تهران و پکن می باشد.

از دیگر سو چین به عنوان یکی از قدرت های مطرح در سیاست های جهانی و دارای کرسی دائم همراه با حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل به دنبال نفوذ در خاورمیانه نیز بوده است. نیازهای نفتی روزافزون داخلی این کشور پکن را بر آن داشته است این کشور نگاه ویژه ای به روابط اقتصادی با ایران داشته باشد و از این رو ایران اسلامی در تامین نیازهای نفتی این کشور از جایگاه شایسته ای برخوردار است. در همین حال دو کشور در مقابل طرح های یکجانبه گرایانه برای تغییر شکل هندسی خاورمیانه شدیداً مخالفت
می ورزند. چین بابت فشارهای گوناگون امریکا بر این کشور ، برای گشودن هرچه بیشتر بازارهای داخلی خویش به روی صادرات خارجی و نیز بهبود بخشیدن به وضعیت حقوق بشر ناراضی و عصبانی است. به طور کلی ایران و چین از این پندار که جهان تحت رهبری ایالات متحده امریکا باشد ابراز نا خرسندی  می کنند.

ایران و چین به وضوح تاکید کرده اند که از جهانی که در سلطه تنها یک کشور قرار داشته باشد حمایت و جانبداری نمی کنند. در این مسیر هر دو از نشان دادن نوعی دشمنی با امریکا در داخل برای ایجاد وحدت ملی بهره برداری کرده اند. علاوه بر این نشان دادن نوعی هم پیمانی میان چین و ایران که صبغه ای ضد غربی دارد می تواند به عنوان اهرم فشاری بر علیه امریکا مورد استفاده قرار گیرد.

با توجه به گزاره های فوق می توان به مسایل ذیل اشاره نمود :

1- به نظر می رسد ایران توانسته است با ایجاد روابط دوستانه با چین ضمن کاستن از فشارهای سیاسی و دیپلماتیکی امریکا ، دست به ائتلاف جدیدی در منطقه بزند و از گسترش چتر تحریمی امریکا در امان باشد.

2- رویکرد مثبت چین نسبت به برنامه های هسته ای ایران و اصرار پکن بر حل مشکلات موجود از طریق گفتگو و مذاکره و مخالفت با ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت نشانگر عزم جدی این کشور برای به چالش کشاندن سیاست یکجانبه گرایانه امریکا دارد. پکن سعی دارد با نزدیک شدن به ایران از دخالت امریکا در جزیره تایوان جلوگیری کند.

3- ایران و چین به سیاست های واشنگتن بعد از واقعه 11 سپتامبر 2001 با شک و تردید می نگرند و سیاست های اعمال شده از سوی ایالات متحده را در ایجاد جهان تک قطبی در تضاد با منافع ملی خود تلقی می کنند.

به نظر می رسد ایران و چین در تعامل با یکدیگر سابقه تعارض نداشته باشند و به عنوان متحدان طبیعی دارای قابلیت های متعدد همگرایی استراتژیک هستند ، بعد از مطرح شدن پرونده هسته ای ایران در شورای حکام و همگرایی دوسوی آتلانتیک برای تشدید فشار به کشورمان ، چین می تواند با داشتن پتانسیل بالا ، نقش موازنه گر داشته باشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 163496

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =