از آنجائیکه اصولاً امور دیپلماسی از سیالیت و پویایی بالایی برخوردار می باشد و نمی توان رخدادهای جدید را با روش های کهنه و رنگ باخته قدیم حل و فصل نمود، فلذا تعاریف و مفاهیم جدیدی وارد واژگان سیاسی گردیدند که بتواند خلاء مذکور را در این عرصه تعدیل نماید. از جمله این مفاهیم ، دیپلماسی عمومی است. گرچه دیپلماسی عمومی خود نیز در سالهای اخیر نیز اشکال مختلفی را به خود دیده است، اما در «دیپلماسی عمومی جدید»؛
- لزوماً دولتها یک سوی بازی نسیتند؛
- قدرت نرم به واژگان دیپلماسی عمومی اضافه گردید.
- دولتها پیام رسان صرف به ملتها نیستند بلکه مردم و غیر دولتی ها با یکدیگر می توانند تعامل داشته باشند و در این میان دولتها نقش تسهیل کننده را ایفاء نماید.
بنابراین با عنایت به موارد گفته شده دیپلماسی عمومی در شکل جدید خود ضمن اینکه تأکید زیادی بر ترکیب فعالیت های بازیگران دولتی و غیر دولتی و بخش خصوصی دارد، به برنامه های تحت حمایت دولت نیز اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع رسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است . در این دیپلماسی که بخش دولتی و خصوصی همراه با یکدیگر عمل می کنند ، تلاش عمده سیاستگذار ارتباط با مخاطب عام و افکار عمومی است تا بتواند پیام مورد نظر خود را منتقل کرده و بر تصمیم سازان تأثیر گذاری مطلوب را بنماید. اهمیت دیپلماسی عمومی به ویژه به لحاظ ارتقای وجهه یک کشور مدنظر است و در واقع ساز و کاری برای افزایش قدرت نرم به شمار می رود. ارتقاء وجهه یک کشور نیز با توجه به توانمندیهای داخلی و در قالب قدرت نرم شکل می گیرد. به عبارت دیگر در دیپلماسی عمومی دولتها و یا ملتها با معطوف کردن سایر مردم و کشورها به جاذبه های عمومی خود سعی در تقویت روابط و تامین حداکثری منافع و مصالح ملی و دفع هرگونه ضرر و زیان در قالب روشهای قدرت نرم را دارند.
یکی از جاذبه ها و تامین کننده حداکثری منافع و مصالح ملی ورزش است . گرچه ظاهراً ورزش غیرسیاسی است، اما کارکردهای بسیار سیاسی از خود برجای می گذارد. برخی امر ورزشی را پهنه و میدانی برای رقابت بر سرقدرت می دانند که مردم داوطلبانه وارد سازمانهای ورزشی شده و از طریق رقابت و خشونت خودرا تخلیه می کنند برخی دیگر تقویت وحدت ملی و ثبات و تعادل اجتماعی اقدام و ارزشهای جامعه را با کفایت جامعه پذیری به نسل های بعد از دیگر کارکردهای ورزش می دانند. اما فارغ از نگاه جامعه شناسانه ، نقش اولیه ورزش در عرصه سیاست بین الملل ، می تواند به عنوان یک فرایند دیپلماسی عمومی باشد.
همانگونه که بیان گردید ، چنانچه دیپلماسی عمومی را معطوف کردن سایر مردم به جذابیت ها و جاذبه های عمومی یک کشور بدانیم ، ورزش چنین پتانسیلی را دارا میباشد. علاقه وافر مردم به ورزش باعث گردیده که رسانه های جمعی به طور کاملا فزاینده ای به خدمت ورزش درآمده و صفحات زیادی از مطبوعات و زمان بسیاری از رادیو و تلویزیون را در سراسر جهان به خود اختصاص داده است.
با چنین جلب توجهی از سوی مردم به کاروان های ورزشی مبرهن است که این امر میتواند بر همکاریها و صلح و ثبات بین المللی نیر تاثیر جدی برجای گذارد. موضوعی که نوکارکرگرایان در عرصه روابط بین الملل در عرصه اقتصادی بدان توجه داشته اند. گرچه نوکارکردگرایان ابعاد مختلف حیات اقتصادی و سیاسی را به هم وابسته می دانستند و آن دو را کاملاً از یکدیگر جدا نمی ساختند، در جهان کنونی سایر حوزه های کارکردی همچون ورزش از سیاست جدا نیست. لذا همانگونه که کارکردگرایان هر اقدامی را برای همکاری در یک بخش ، مستلزم همکاری در بخش های دیگر می دانند و همکاری از یک بخش به بخش دیگر سرریز می گردد، مسابقات و همکاریهای ورزشی از این مستثنی نبوده و قابلیت تسری به حوزه همکاریهای سیاسی را دارد. در نگاه اول، فکر بهبود مناسبات بین دو ملت از طریق مناسبات ورزشی تا حدودی سخت و ناممکن به نظر میرسد، زیرا قاعدتاً مسابقات ورزشی بینالمللی چیزی فراتر از تجسم هیجانات و تعصبات ناسیونالیستی نیست. با این حال، وقتی طرفین درگیر در عرصهی سیاسی در یک مسابقهی ورزشی با حسن نیت و احترام با یکدیگر برخورد نمایند و آداب ورزشی را رعایت کنند و تماشاچیان نیز دوستانه به تشویق بپردازند، میتواند در جهتگیریهای متقابل نوعی تغییر رخ دهد. از این دیدگاه، دیپلماسی ورزشی متشکل از مجموعه نشانههای پیچیده و تأثیرگذار بر یکدیگر است. یک مسابقهی ورزشی میتواند این نشانه را به مخاطبانش انتقال دهد. در مرتبهی نخست، برگزاری مسابقه بین دو کشوری که برای مدتی با یکدیگر اختلاف داشتند میتواند علامت ملموسی باشد از این امر که رهبران دو کشور در صدد تعریف مجدد و بازبینی روابطشان هستند.
مصادیق آن را می توان در دیپلماسی پینگ پنگ ملاحظه نمود . از سوی دیگر ستاره های ورزشی این توانایی را دارند که در قلوب دشمنان نیز نفوذ کرده و تداوم این اقدامات می تواند همکاریها طرفین را گسترش و یا دامنه اختلافات را کاهش دهد، تلویزیون دولتی کره شمالی، تصاویری از "کیم جونگ اون" رهبر جوان این کشور را پخش کرده است که همراه "دنیس رادمن" از ستاره های پیشین بسکتبال آمریکا، در حال تماشای مسابقه بسکتبال است."دنیس رادمن" که برای ساخت فیلم مستند به کره شمالی سفر کرده بود با استقبال گرم رهبر این کشور مواجه شد و این دو با هم به تماشای مسابقه بسکتبال بین منتخبی از کره شمالی و آمریکا نشستند. «این مسابقه با نتیجه مساوی تمام شد تا شاید به گفته برگزار کنندگانش، دو طرف از گام اول دیپلماسی بسکتبال راضی باشند.
3- دیپلماسی ورزشی در دولت تدبیر و امید
اگرچه با یاری خداو رهنمود های مقام معظم رهبری و با اقدامات عملگرایانه واعتدالی دولت یازدهم فضای بین المللی تلطیف شده است ،مسئولین ورزشی ( وزیر محترم ورزش و جوانان ) کشور نیز می باید این راه را سرلوحه برنامه های خود قرار داده و دیپلماسی ورزشی جامعی را تدوین نمایند.
از جمله برنامه های موفقی که در 100 روز اول این دولت در حوزه ورزشی بدان جامه عمل پوشانیده شد، قهرمانی تیم ملی فوتبال ساحلی در جام بین قاره ای ، پیروزی والیبالیست های ایران مقابل آمریکا و حضور پیشکسوتان میلان در استادیوم آزادی بود. گرچه ماهیت این گونه مسابقات در خور تقدیر است، اما نحوه تعامل با حریفان در میدان مسابقه و بیرون از آن بسیار حائز اهمیت بوده تا جاییکه جامعه ورزشی ایران بعنوان سفیران فرهنگی به شمار می آیند ، فرهنگی که برآمده از فرهنگ اسلامی ایرانیست .
- آسیب شناسی دیپلماسی ورزشی ایران
1- یکی از آسیبها و تهدیدهای دیپلماسی ورزشی عدم آموزش به کاروانها و هیاتهای ورزشیست . از آنجائیکه کاروان های ورزشی و تک تک اعضای تیم ها و فرستاده های ورزشی به مثابه سفیران کشور مبداء تلقی می گردند ، فلذا به همان میزان که یک سفیر و یا دیپلمات همواره از آموزش ها، رفتار و آداب دیپلماسی بهره می برد، افراد مذکور نیز می باید آموزش های رفتاری داشته باشند.
اگرچه مطلوب کاروان ورزشی پیروزی در میدان مسابقات است ، اما با نگاهی به منافع ملی و دیپلماسی ورزشی ، پیروزی در این میدان امری مطلوب و ایده آل است، اما برای دیپلماسی ورزشی ، مهم نگاهی است که بازیکنان طرف مقابل و یا سایر کشورها و مردم آن کشور از کاروان ورزشی دارند. بدین معنا که پیروزی همه چیز نیست .از نگاه دیپلماسی ورزشی ، گاهی باخت همراه با بازی جوانمردانه به مثابه پیروزی است.از این رویکرد ، دیپلماسی عمومی مهمتر از پیروزی یا باخت است.
لذا این وظیفه مقامات و مسئولین ورزشی است که به مسابقات برون مرزی از دوجنبه پیروزی و دیپلماسی نگاه کنند و نگاه بخشی به موضوعات نداشته باشند. بدین منظور مطلوب است که امور بین الملل وزارت ورزش و جوانان با نگاهی فرابخشی به ورزش در عرصه جهانی، با برنامه ریزی جامع و مدون کلاسهای آموزشی کوتاه مدت دیپلماتیکی و آداب رفتاری با تاکید بر منافع ملی به ورزشکاران و هیات همراه اعزامی داشته باشد.
سایر مواردی آسیب شناسانه می توان اضافه نمود.
منابع
- هادیان، ناصر و افسانه احدی،جایگاه مفهومی دیپلماسی عمومی، فصلنامه بین المللی روابط خارجی ، سال اول، شماره 3،پاییز 1388
- سی پلینو،جک؛آلتون،روی.فرهنگ روابط بین الملل،ترجمه حسن پستا،تهران،انتشارات فرهنگ معاصر؛1375.
- بیلیس، جان ؛ استیو اسمیت؛ جهانی شدن سیاست (جلد ۱): روابط بینالملل در عصر نوین (زمینة تاریخی، نظریهها، ساختارها و فرآیندها)، مترجم:ابوالقاسم راهچمنی - موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران 1383
- کال،نیکلاس،دیپلماسی عمومی، مترجم دانشکده و پژوهشکده اطلاعات و امنیت، 1387
- ورزش و قدرت 27/1/86 در سایت http://www.fakouhi.com/node/775
- چالمرز، چالمرز ، تحول انقلابی، مترجم حمید الیاسی، نشر امیرکبیر، 1363
- http://jamnews.ir/TextVersionDetail/156111
- شهابی، هوشنگ، دیپلماسی ورزش بین ایالات متحده و ایران، فصلنامه گفتوگو، شماره 42، اسفند 1383،
251 41
نظر شما