سالها پیش-شاید همان اوایل دولت نهم- دوست فاضل و اندیشمندم زنهار میداد که به زودی "احمدی نژادی" وصفی سرزنش آمیز برای تمامی سیاستها، اقدامات و تصمیمات عجولانه، غیر کارشناسی، تندورانه و خارج از اصول حکمت خواهد شد، و چه زود این پیش بینی به واقعیت پیوست. این روزها از درودیوار رسانهها برای نقد دولت یازدهم فقط کد میدهند که فلان تصمیم دولت یازدهم "احمدی نژادی" شد. یا بهمان انتصاب وزیر الف از جنس انتصابات "احمدی نژادی" است. خلاصه باید به حضرت احمدینژاد تبریک گفت که نامشان در تاریخ شفاهی ملت ایران جاودانه شد، و از این جهت تنها وزیری که از دولت ایشان با او همراه شد، مرحوم کردان بود که خداوند او را و همه ما را غریق رحمت خود نماید و از سر تقصیرات همه مان بگذرد.
اما غرضم از این مقدمه نقد کوتاهی بود بر سخنرانی اخیر دکتر فرشاد مومنی در نشست تخصصی "چالش ها و چشم اندازهای سیاستگذاری اجتماعی در ایران" که در دانشگاه تهران ایراد فرموده اند. قبل از آن تاکید نمایم که شخصا دکتر فرشاد مومنی را از مفاخر و اساتید مسلم و زحمت کشیده و دردآشنای اقتصاد ایران می دانم و هرچند هیچگاه افتخار شاگردی ایشان را در دانشگاه نداشتهام، اما به نوبه خود همیشه از آثار قلمی و بیانات ارزشمندشان بهره برده ام و خدای بزرگ را بخاطر حضور چنین اساتید فاضلی در بدنه دانشگاهی کشور سپاس گفته ام.
اینک اما قصد دارم فرازی از بیانات اخیرشان را نقد کنم و این نقد را از ناحیه یک شاگرد تقدیم حضورشان نمایم. ایشان در فرازی از سخنانشان که گزارش کاملتر آن در اینجا آمده است، فرموده اند:
"کسانی در ایران هستند که یا خودشان مستقیما ذی نفع هستند و یا آلت دست گروههای ذی نفع هستند و حرفهایی می زنند و تجارب تاریخی اقتصاد ایران را وارونه نمایی می کنند که نمونه آن صحبتهای مشاور رئیس جمهور بود که چند شب پیش در تلویزیون مطالبی را عنوان کرد و گفت در تجربه سالهای اخیر که با موج فزاینده تورم در اقتصاد ایران روبرو بودیم و کسری بودجه دولت، مسکن مهر و تحولات نقدینگی را به عنوان سه نیروی محرکه تورم اقتصاد ایران معرفی کردند که این یک دروغ بزرگ است و به نظر می رسد هدف از بیان این دروغ بزرگ، بسترسازی برای ادامه راه احمدی نژاد در عرصه سیاستگذاری اقتصادی است. تصور آنها این است که از طریق شوک درمانی آبی برای اقتصاد سیاسی ایران گرم می شود، به همین خاطر هست که وقتی بر روی این سه متغیر تأکید می کنند معنای جانبی اش این است که پس شوک حاملهای انرژی و شوک نرخ ارز هیچ نقشی در تورم سالهای اخیر ایران نداشته است."
نقد من تنها طرح یک سوال است: آقای دکتر مومنی عزیز! چرا با این ادبیات؟ شما استاد اقتصاد دانشگاه هستید و طرف نقد شما نیز دکتر نیلی استاد و همکار دیگر شما در دانشگاهی دیگر است. شما استاد عزیز همانطور که محتوای سخنانتان برای دانشجویان مرجع است، سیره و سنت علمیتان نیز الگوی نسل بعد و نسلهای بعد خواهد بود. چرا راضی میشوید که در قالب نقد، انواع اتهامات غیر حرفه ای و غیر منطقی را به همکار دیگرتان وارد سازید؟ من در اینجا اصلا قصد ورود به محتوای استدلال جنابعالی را ندارم که شاید شان بنده نیز ورود به بحث علمی دو استاد برجسته اقتصاد ایران نباشد اما بعنوان یک دانشجو دستان خود را بلند میکنم و بعد از کسب اجازه عرض می کنم: آقای دکتر مومنی! ادبیات خودتان احمدی نژادی تر است!
اگر شما نیز معتقدید که تفکر و منش احمدینژادی منشا بروز بسیاری نابسامانیها در حال و روز جامعه ما شده است، همه ما میبایست مراقب باشیم تا خواسته یا ناخواسته به ورطهای که او در آن غلطید، درنیفتیم. چرا شما بعنوان استاد اقتصاد نباید با بیانی متین و ادبیاتی منزه از اتهام زدن و بدوبیراه گفتن با همکار دانشگاهی خود سخن بگویید؟ این چه سنت غلطی است که بنیان آن را می نهید؟ فردا روز اگر اقتصاددانان این کشور همه با زبان اتهام زدن و فحاشی با هم سخن بگویند، همه کسانی که بنای این خشت کج را گذارده اند، حتی شما استاد عزیز، در عقوبت آن سهیم هستید. جسارت بیش از اندازه مرا ببخشایید. ایام عزت مستدام و روزگارتان خوش.
نظر شما