دکتر صادق زیباکلام، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در مطلب جدیدی لزوم اعطاء اختیارات و قدرت بیشتر به رئیس جمهور را تحلیل کرده است.

زیباکلام نوشته است : "از پنج‌ رئیس‌جمهوری که از ابتدای انقلاب در ایران به قدرت رسیده‌اند، شماری از آنان از محدود بودن قدرت و اختیاراتشان گله‌مند بوده‌اند. البته ما شش رئیس‌جمهور داشته‌ایم که مرحوم شهید رجایی چند هفته بعد از انتخابات در جریان انفجار دفتر ریاست‌جمهوری در 8 شهریور 1360 شهید شدند. تنها رئیس‌جمهوری که اظهار داشت اختیاراتش کامل است هاشمی رفسنجانی بود. مابقی از بنی‌صدر گرفته تا احمدی‌نژاد معتقد بوده‌اند که در ترکیب فعلی ساختار قدرت، رئیس‌جمهور از قدرت و اختیارات کافی برخوردار نیست. "

وی افزوده است : " احمدی‌نژاد از همان قدرت و اختیاراتی برخوردار است که سلف او خاتمی از آنها برخوردار بود. احمدی‌نژاد در چارچوب همان قوانین و مقرراتی عمل می‌کنه که سلف او خاتمی عمل می‌کرد. علی‌رغم همه این‌ها، قدرت وی کجا و قدرت «سیدمظلوم» کجا؟! احمدی‌نژاد همانند اتومبیلی 8 سیلندر و دو دیفرانسیل است که کوه و صخره را در می‌نوردد، و خاتمی همچون ژیان و یا فولکس واگنی بود که روغن‌سوزی هم پیدا کرده بود.

نخواهیم که قدرت این دو را باهم مقایسه کنیم. البته اصلاح‌طلبان خواهند گفت که نهادهای قدرت که از احمدی‌نژاد دفاع می‌کنند، اگر از خاتمی هم دفاع می‌کردند او اتوموبیل 8 سیلندر که جای خود دارد، بدل به بلدوزر و تانک و زره‌پوش می‌شد. اما این همه ماجرا نیست. بخش از قدرت احمدی‌نژاد بدون تردید ناشی از پشتیبانی سیاسی مراکز قدرت از وی است؛ اما بخش دیگر محصول تفاوت میان شخصیت وی و خاتمی است آیا اگر از همه مراکز قدرتی که از احمدی‌نژاد دفاع می‌کنند، از خاتمی هم دفاع می‌کردند، خیلی در منش و رفتار او تغییر به وجود می‌آمد؟ شاید این‌گونه می‌شد و شاید هم خیلی تفاوت نمی‌کرد. "

 زیباکلام مشکلی را با توجه به این قانون مطرح کرده است : " می‌رسیم به هاشمی‌رفسنجانی؛ تنها رئیس‌جمهوری که از کمبود قدرت شکایت نکرد. شاید بسیاری بگویند که نباید هم شکایت می‌کرد چون قدرتش خیلی هم زیاد بود. او کجا و خاتمی کجا؟ اما برخلاف این تصور رایج، در عالم واقعیت هاشمی‌رفسنجانی خیلی هم قدرتمند نبود. یا درست‌تر و منصفانه‌تر خواسته باشیم بگوییم، او در چهار سال نخست ریاست‌جمهوری‌اش از قدرت بیشتری برخوردار بود و در چهار سال دوم بسیار ضعیف‌ شده بود و در بسیاری از حوزه‌ها قدرت را واگذار، تسلیم و عقب‌نشینی کرده بود. اگر او از قدرت کامل برخوردار می‌بود، اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین هدفش که خراب کردن اقتصاد دولتی فاسد و بیمار ایران بود را می‌توانست تحقق بخشد. اما نتوانست و در نیمه راه این هدف را، که مهم‌ترین و بنیادی‌ترین هدف ریاست‌جمهوری‌اش بود رها کرد. "

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره قدرت رئیس جمهورهای دیگر کشورها نوشته است : " در نظام‌های دموکراتیک این تناقض به این صورت حل شده که به قوه مجریه اختیارات لازم داده شده تا بتوانند کشور را اداره نماید. اما و در عین حال، اختیارات با اصل پاسخگویی همراه شده است. نه نخست‌وزیر هند و نه صدراعظم آلمان و نه رئیس‌جمهور آمریکا شکایتی ندارند که قدرت و اختیاراتشان محدود یا کم است. اما آنها در برابر نمادی به نام مجلس پاسخگو هستند و مجلس حق دارد از جزئی‌ترین امور گرفته تا کلی‌ترین تصمیمات و سیاست‌های آنان از آنان بازخواست نماید. یا به عبارت دیگر به قدرت در کنار مسئولیت و پاسخ‌دهی پاسخگویی تعریف شده است. "

وی اظهار کرده است : " در ایران هم راه چاره در بلندمدت در افزایش قدرت و اختیارات رئیس‌جمهور و به موازات آن قدرتمند کردن مجلس است. حاجت به گفتن نیست که اگر رئیس‌جمهور قدرتمند شود و به موازات آن مجلس جماعتی بله قربان گو و وکیل الدوله باشد، این نسخه تبدیل کشور و نظام به دیکتاتوری خواهد شد. "

متن کامل مطلب وی را اینجا بخوانید.

کد خبر 108025

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۸:۲۲ - ۱۳۸۹/۰۸/۲۴
    0 0
    خدا رحم کرد خاتمی ژیان بود وگرنه الان آقایان بوش و اوباما داشتن تو تهران انار میچیدن
  • بدون نام IR ۰۲:۴۹ - ۱۳۸۹/۰۸/۲۹
    0 0
    سلام به قدرت