۰ نفر
۲۴ آبان ۱۳۸۹ - ۱۲:۵۶

قسمتی از شکوای سبز به مناسبت روز عرفه

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى سَمیعاً بَصیراً وَلَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَةً بى وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً

خدایا! حمد و سپاس و ستایش، خاص توست؛ آن چنان که مرا آفریدی و شنوا و بینایم کردی.

خدایا! سپاس و ستایش تو راست؛ آن چنان که مرا آفریدی و از سر رحمتت، راست و درست،به قاعده آفریدی؛ در حالی که از آفرینش من بی نیاز بودی.

رَبِّ بِما بَرَاءْتَنْى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتى رَبِّ بِما اَنْشَاءْتَنى فَاَحْسَنْتَ صُورَتى رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَىَّ وَفى نَفْسى عافَیْتَنى

پروردگار من! چه بی عیب و نقص، مرا آفریدی! و فطرتم را، چه به سلامت و عدالت، سامان بخشیدی!

پروردگار من! تو مرا در وجود آوردی؛ و صورت و اندامم را، چه نیکو ترسیم کردی! پروردگار من! تو به من چقدر نیکی کردی؛ و جانم را، چه کمال و عافیتی بخشیدی!

رَبِّ بِما کَلاَْتَنى وَوَفَّقْتَنى رَبِّ بِما اَنـَعْمَتَ عَلَىَّ فَهَدَیْتَنى رَبِّ بِما اَوْلَیْتَنى وَمِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَعْطَیْتَنى

پروردگار من! تو وجود مرا پاس داشتی؛ و توفیقم عنایت فرمودی. پروردگار من! تو چه نعمت ها که به من بخششیدی؛ و هدایتم کردی! پروردگار من! تو مرا شایسته احسان ساختی؛ و از تمامی خیرها و خوبی ها، عطایم فرمودی.

رَبِّ بِما اَطْعَمْتَنى وَسَقَیْتَنى رَبِّ بِما اَغْنَیْتَنى وَاَقْنَیْتَنى رَبِّ بِما اَعَنْتَنى وَاَعْزَزْتَنى رَبِّ بِما اَلْبَسْتَنى مِنْ سِتْرِکَ الصّافى وَیَسَّرْتَ لى مِنْ صُنْعِکَ الْکافى

پروردگار من! تو مرا از تشنگی و گرسنگی رهاندی؛ و سیرابم نمودی؛ و تغذیه ام کردی.

پروردگار من! تویی که بی نیازی ام عنایت کردی؛ و غنا و قنایم بخشیدی.

پروردگار من! تویی که پشتیبانم شدی؛ و عزیزم داشتی.

پروردگار من! تویی که از پوشش های صافی و بی پیرایه ات بر من پوشاندی؛ و استفاده از مخلوقات تمام و کمالت را، برایم مهیا ساختی.

پروردگار من! تویی که این همه نعمت عطایم کردی؛ و سایه کرامت را بر سرم گستردی.

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَعِنّى عَلى بَواَّئِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّیالى وَالاَْیّامِ وَنَجِّنى مِنْ اَهْوالِ الدُّنْیا وَکُرُباتِ الاْ خِرَةِوَاکْفِنى شَرَّ ما یَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَْرْضِ

بر محمد و آل محمد(ص) درود فرست و در حوادث روزگار و آشوب های شب و روز و فتنه های زمانه، یاور و پشتوانه ام باش؛ و مرا از هول و هراس های دنیا و غم و اندو های آخرت، رهایی ببخش، و مرا از شرّ آنان که در زمین ستم می کنند، در امان بدار!

اَللّهُمَّ ما اَخافُ فَاکْفِنى وَما اَحْذَرُ فَقِنى وَفى نَفْسى وَدینى فَاحْرُسْنى وَفى سَفَرى فَاحْفَظْنى وَفى اَهْلى وَمالى فَاخْلُفْنى

خداوندا! در آن چه می ترسم، تو کفایتم کن و از آنچه می پرهیزم، تو نگهدارم باش! جان و دینم را تو حراست کن! و سفرها و هجرت هایم را، در پوشش حفاظت خویش قرار ده؛ و خان و مان و مال و جانم را، تو کفالت کن!

وَفیما رَزَقْتَنى فَبارِکْ لى وَفى نَفْسى فَذَلِّلْنى وَفى اَعْیُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنى وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ فَسَلِّمْنى وَبِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى وَبِسَریرَتى فَلا تُخْزِنى وَبِعَمَلى فَلا تَبْتَلِنى وَنِعَمَکَ فَلا تَسْلُبْنى وَاِلى غَیْرِکَ فَلا تَکِلْنى

روزی ام را برکت ببخش! و مرا نزد خودم، ذلیل کن و در چشم مردم عزّّّّت ببخش! و از شر جن و انس، سلامتم بدار! و با گناهانم، رسوایم نکن! و با باطنم؛ خوارم مساز! و با رفتارم، به وادی ابتلایم مینداز! نعمات خویش را از من دریغ مکن؛ و مرا به غیر خودت وامگذار!

اِلهى اِلى مَنْ تَکِلُنى اِلى قَریبٍ فَیَقْطَعُنى اَمْ اِلى بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنى اَمْ اِلَى الْمُسْتَضْعَفینَ لى وَاَنْتَ رَبّى وَمَلیکُ اَمْرى

خدایا! به که واگذارم می کنی؟ به سوی که می فرستی ام؟ به سوی آشنایان و نزدیکان، تا از من ببّرند و روی بگردانند؟ یا به سوی غریبگان، تا گره در ابرو بیفکنند و مرا از خویش برانند؟ یا به سوی آنان که، ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند؟ من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی؛ و تویی کارساز و زمامدار من.

اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتى وَبُعْدَ دارى وَهَوانى عَلى مَنْ مَلَّکْتَهُ اَمْرى اِلهى فَلا تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَکَ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا اُبالى سِواکَ

من شکوه از غربت و تنهایی و دوری ام را، به دامن تو می ریزم، و در آستان تو می گریم؛ و شکایت کارگزاران را، به درگاه تو می آورم. پس تو فقط، روی غضبت را به من منمایان؛ و خشمت را بر من فرو مریز که باک من، تنها از خشم توست و از هیچ کس، جز تو نیست.

سُبْحانَکَ غَیْرَ اَنَّ عافِیَتَکَ اَوْسَعُ لى فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَشْرَقَتْ لَهُ الاَْرْضُ وَالسَّمواتُوَکُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ وَصَلَُحَ بِهِ اَمْرُ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَنْ لا تُمیتَنى عَلى غَضَبِکَ وَلا تُنْزِلَْ بى سَخَطَکَ لَکَ الْعُتْبى لَکَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى قَبْلَ ذلِک

خدای من! تو پاک و منزهی؛ و کرامت و عافیتت، بر ما بال گستر است. پس ای پروردگار من!‌تو را به پرتو جمالت، که زمین و آسمان را روشن کرده و ظلمت ها را شکافته است، و پیشینیان و نامدگان را، اصلاح کرده است، سوگند می دهم که، مرا بر بستر خشمت نمیرانی؛ و کیفر و عقوبت را بر من فرود نیاری. حق خشنودی، از آن توست. صلاح و فلاح را، نگاه رضایت بار تو تعیین می کند. تویی که خشنودی و رستگاری را معنا می کنی.

لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْعَتیقِ الَّذى اَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَةَ وَجَعَلْتَهُ لِلنّاسِ اَمْناً

خدایی جز تو نیست؛ ای پروردگار مکه و شهر حرام و مشعر الحرام! ای پروردگار کعبه و بیت عتیق! خانه ای که تو برکتش بخشیدی و برای مردمان، محل امن و آسایشش کردی...

یا مَنْ عَفا عَنْ عَظیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ یا مَنْ اَسْبَغَ النَّعْمآءَ بِفَضْلِهِ یا مَنْ اَعْطَى الْجَزیلَ بِکَرَمِهِ

ای آنکه با حلم خویش، از گناهان بزرگ می گذری! ای آنکه از بام بردباری خویش، پرده عفو بر جرائم سنگین می کشی! ای آنکه بنده را به گناه، رسوا نمی کنی! ای آنکه با زلال عفو خویش، لکه های ننگ خویش را شستشو می دهی! ‌ای آنکه نعمت ها را به فضل خویش، کمال می بخشی! ای آنکه به کرمت، هدایای بی نظیر به بندگان عطا می کنی!

یا عُدَّتى فى شِدَّتى یا صاحِبى فى وَحْدَتى یا غِیاثى فى کُرْبَتى یا وَلِیّى فى نِعْمَتى

ای توشه و توان سختی هایم! ای همدم تنهایی هایم!‌ ای فریادرس غم ها و غصه هایم! ای ولی نعمت هایم! ‌ای پشت و پناهم، در هجوم بیرحم مشکلات! ای مونس و مامن و یاورم، در کنج عزلت و تنهایی و بی کسی! ای تنها امید و پناهگاهم، در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی انتهای تو!

یا اِلـهى وَاِلـهَ آبائى اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ وَاِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئیلَ وَمیکائیلَ وَاِسْرافیلَ وَربَّ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبِیّینَ وَ الِهِ الْمُنْتَجَبینَ

ای خدای من و ای خدای پدرانم، ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب! ای پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل! و ای خدای محمد(ص) خاتم پیامبران! و ای خدای اهل بیت محمد(ص)، نجیبان و برگزیدگان عالم امکان!

وَمُنْزِلَ التَّوریةِ وَالاِْ نْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کـهیَّعَّصَّ وَطـه وَیسَّ وَالْقُرآنِ الْحَکیمِ

ای فرود آوردنده تورات و انجیل و زبور و فرقان!‌ و ای نازل کننده رموز «کهیعص» و طه و یس و قرآن حکیم!

اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ فى سَعَتِها وَتَضیقُ بِىَ الاَْرْضُ بِرُحْبِها

تو پناهگاه منی. تو کهف منی. تو مأمن منی، وقتی که راه ها و مذهبها، با همه خرافه هایش، مرا به عجز می کشاند. و زمین با همه وسعتش ب رمن تنگی می کند.

وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتى وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ

و اگر نبود رحمت تو، بی تردید من از هلاک شدگان بودم. و اگر نبود محبت تو، بی شک سقوط و نابودی، تنها راه پیش روی من می شد.

ای خدا! تو پوشاننده لغزش های منی؛ که اگر نبود پرده پوشی تو، من رسوای عالم می شدم.

وَاَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْدآئى وَلَوْلا نَصْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ

در پیروزی بر دشمنان، تنها تو یاور منی؛ که اگر تو نبودی و یاری تو نبود، شکست و نابودی، سرنوشت حتمی من بود.

یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ فَاَوْلِیآئُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلوُکُ نیرَ الْمَذَلَّةِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ

ای آنکه عظمت و رفعت و بلندی را، مختص خویش کرده است!‌ و از اوست و به عزت اوست که، اولیایش عزیز می شوند. و با اتکای به اوست که، دوستانش سرافراز می گردند. ای آن که بر گردن پادشاهان و فرمانروایان، یوغ خواری نهاده و آنان را، بیمناک شوکت و سطوت خویش کرده است!

یَعْلَمُ خائِنَةَ الاَْعْیُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ وَ غَیْبَ ما تَاْتى بِهِ الاَْزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ یا مَنْ لا یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَعْلَمُ ما هُوَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَعْلَمُهُ اِلاّ هُوَ

ای آنکه از خیانتهای چشم، آگاه است و از پنهانیهای دل، با خبر!‌ ای آنکه آینده را می داند و نیامده را، می شناسد! ای آنکه او را، جز او نمی شناسد و از او، جز او خبر ندارد!

یا مَنْ کَبَسَ الاَْرْضَ عَلَى الْمآءِ وَ سَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ یا مَنْ لَهُ اَکْرَمُ الاَْسْمآءِ یا ذَاالْمَعْرُوفِ الَّذى لا یَنْقَطِعُ اَبَداً

ای آن که زمین را، از آب انباشت و هوا را، با آسمان مسدود کرد! ای کسی که مهربانترین نامها و کریم ترین اسم ها، از آن اوست! ای بخشنده ای که عطاهایش، هرگز تمام شدنی نیست جاده کرامتش، انتها دارد و باران مهرش، توقف نمی پذیرد!

یا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّةِ مَلِکاً یا ر ادَّهُ عَلى یَعْقُوبَ بَعْدَ اَنِ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ

ای برانگیزنده همت کاروانیان، برای نجات یوسف، در خشکسالی بیابان! و ای درآورنده او از چاه، و ای گمارنده او به سلطنت پادشاهی، از پس عبودیت و بندگی!‌ و ای بازگرداننده او به یعقوب، پس از آنکه چشمهایش به سپیدی نشست!‌ و او همچنان، خاموش و خویشتندار بود.

یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوى عَنْ اَیُّوبَ وَمُمْسِکَ یَدَىْ اِبْرهیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَفَنآءِ عُمُرِهِ

ای بردارنده و برطرف کننده غم و اندوه و ابتلاء از ایوب، ای بازدارنده دستهای ابراهیم، از ذبح فرزند ارجمندش! فرزندی که در نهایت عمر و منتهای پیری، نصیبش شده بود.

یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیى وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحیداً یا مَنْ اَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ

ای آنکه دعای ذکریا را مستجاب کرد و یحیی را بدو بخشید؛ و او را تنها و بی کس فرو نگذاشت! ‌ای آنکه یونس را، از شکم ماهی نجات داد!

یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنىَّ اِسْرآئی لَ فَاَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقینَ

ای آنکه دریا را، برای بنی اسرائیل شکافت و نجاتشان داد؛ و فرعون و سپاهیان را غرقه ساخت!

یا مَنْ اَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَیْنَ یَدَىْ رَحْمَتِهِ یا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ

ای آنکه بادها را، بشارت دهندگان و طلایه داران باران رحمت خویش قرار داد! ای آن که بر بندگان نافرمان خویش، شتاب روا نمی دارد!

یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِیَاْکُلُونَ رِزْقَهُ وَیَعْبُدُونَ غَیْرَهُ وَقَدْ حاَّدُّوهُ وَناَّدُّوهُ وَکَذَّبُوا رُسُلَهُ

ای آنکه ساحران فرعون را نجات و سعادت بخشید؛ پس از آن سالهای متمادی انکار، که در عرصه نعمت خدا می زیستند و روزی او می خوردند و بندگی غیر او می کردند و با او به رقابت بر می خاستند؛ با مقررات و حدودش مخالفت می کردند و به تکذیب پیامبرانش می پرداختند.

یا اَلله یا اَلله یا بَدىَُّ یا بَدیعُ لا نِدَّلَکَ یا دآئِماً لا نَفادَ لَکَ

یا الله! یا الله! ای اغازگر و ای آفریننده همه! ای قبل از هرچیز و ای خالق همه چیز! بی شک، شریک و رقیبی برای تو نیست. ای جاودانه! ای همیشگی! ای پاینده! بی تردید، پایانی برای تو مصور نیست.

یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ عَلى کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ

ای همیشه زنده!‌ زمانی که هیچ زنده ایدر وجود نبوده است. ای حیات بخش مردگان! ای آنکه بالای سر هر کس ایستاده است، تا چگونه عمل کند!

یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرى فَلَمْ یَحْرِمْنى وَعَظُمَتْ خَطیَّئَتى فَلَمْ یَفْضَحْنى وَرَ انى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ یَشْهَرْنى

ای آنکه در ازای ناسپاسی من، محرومم نکرد و تدارک حرمان ندید! خطاهای من گسترش یافت، ولی رسوایم نساخت. گناهانم عظیم شد، ولی آبرویم را نبرد. لغزشهایم فزونی گرفت، و او پرده حیئیتم را ندرید. مرا غرقه در نافرمانی خویش دید، ولی شهره بدنامی ام نکرد. ای آنکه بر سواد معاصی من، قلم ستر کشید و پرده آبرویم را، به گناه فاحش ندرید!

یا مَنْ حَفِظَنى فى صِغَرى یا مَنْ رَزَقَنى فى کِبَرى یا مَنْ اَیادیهِ عِنْدى لا تُحْصى وَنِعَمُهُ لا تُجازى

ای آنکه در کودکی، نگاهم داشت و در بزرگی، روزی ام داد! ای آنکه یاوری ها و کمک هایش برای من، در حساب نمی گنجد و نعمتهایش، به هیچ وسیله جبران نمی شود.

یا مَنْ عارَضَنىبِالْخَیْرِ وَالاِْحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالاِْسائَةِ وَالْعِصْیانِ یا مَنْهَدانى لِلاْ یمانِ مِنْ قَبْلِ اَنْ اَعْرِفَ شُکْرَ الاِْمْتِنانِ

ای آنکه با خوبی و احسانش، خود را به من نشان داد؛ و من با بدیها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم! ای آنکه به ایمان هدایتم کرد، پیش از آنکه من، شکر در مقابل نعمت را بشناسم!

یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَریضاً فَشَفانى وَعُرْیاناً فَکَسانى وَجـائِعاً فَاَشْبَعَنى وَعَطْشانَ فَاَرْوانى

ای آنکه خواندمش در بیماری، و شفایم داد! در عریانی، لباسم بخشید؛ در گرسنگی سیرم کرد و در تشنگی، سیرابم ساخت.

وَذَلیلاً فَاَعَزَّنى وَجاهِلاً فَعَرَّفَنى وَ وَحیداً فَکَثَّرَنى وَغائِباً فَرَدَّنى وَ مُقِلاًّ فَاَغْنانى

ای آن که در ذلت، خواندمش و عزتم بخشید! در جهل خواندمش، و شناختم عنایت کرد. در تنهایی صدایش زدم، و جمعیتم بخشید. در غربت طلبیدمش، و به وطن بازم گرداند. در فقر خواستمش، و غنایم بخشید.

برگرفته از کتاب شکوای سبز/ انتشارات نیستان

کد خبر 108628

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 12 =