حضرت آیت‌الله مجتبی تهرانی در بیست و چهارمین جلسه درس غیرت مؤمن به تعریف غیرت مذمومه پرداخته، آنرا در روایات مورد بررسی قرار داد و تأثیر عصبیت‌های جاهلانه بر رفتار و گفتار را تشریح کرد.

بحث ما راجع به تربیت، یعنی روش رفتاری و روش گفتاری دادن بود. عرض کردیم به طور غالب و معمول، انسان در چهار محیط خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی روش می‏گیرد و ساخته می‏شود. فضای پنجمی هم حاکم بر این چهار محیط است که ـ ان­شاءالله‏ـ آن را بعداً بحث می­کنیم. بحث ما در مورد محیط رفاقتی بود. جلسات گذشته عرض کردم در بین این محیط‏ها، آن محیطی که نقش قوی و اساسی دارد، چه نقش سازندگی و چه نقش تخریبی، محیط رفاقتی و دوستی است.

آخر جلسه گذشته در باب دوست‏یابی عرض کردم که انسان ابتدا باید شخصی را که می‏خواهد با او پیوند محبتی، دوستی و رفاقتی برقرار کند، در روابط گوناگون بیازماید؛ نه اینکه بعد از آنکه دوستی و محبتی برقرار شد بخواهد ببیند دوستش در ابعاد گوناگون اعتقادی، اخلاقی و عملی چگونه است؛ چون وقتی محبت آمد، مانع می­شود که انسان درباره محبوبش مطلبی بشنود یا ببیند. روایتی هم از پیغمبر اکرم خواندم که فرمودند محبت انسان را هم کور می‏کند و هم کَر می‏کند. لذا در روایات گذشته مسئله «اِختبار قبل از اختیارِ رفیق» مطرح بود. جهتش را هم ذکر کردم.

 غیرت مذمومه، آفت اختیار بی‏اختبار رفیق

اما این جلسه می‏خواهم این مطلب را عنوان کنم که تنها ضرر و زیان عدم اختبار و بی‏حساب پیوند رفاقتی و محبتی، دوستی کورکورانه و ندیدن عیوب رفیقش نسبت به مسائل گوناگون نیست؛ بلکه چیز دیگری در کنارش هست که آن هم برای انسان خطرناک است.

آن مسئله خطرناک این است که انسان به یک رذیله اخلاقی به نام «غیرت مذمومه» مبتلا می‏شود. این روایتی هم که اول بحثم می‏خوانم، مربوط به غیرت است. تربیت هم بر محور غیرت است. علمای اخلاق، غیرت را به غیرت ممدوحه، یعنی ستایش‏شده و غیرت مذمومه یعنی نکوهش‏شده تقسیم می‏کنند. «غیرت ممدوحه» عبارت است از این که انسان آن چیزی را که عقلاً و شرعاً حراستش لازم است، حفظ و حراست کند. بعد هم عرض کردم که غیرت از محبت نشأت می­گیرد، یعنی منشأ غیرت، محبت است. مثلاً آدم چون فرزندش را دوست دارد از او حراست می­کند. اصلاً تربیت از غیرت شروع می‏شود.

غیرت مذمومه، همان عصبیت و حمیت جاهلیه است

«غیرت مذمومه» عبارت است از این که انسان از کسی یا چیزی که شرعاً و عقلاً حمایتش سزاوار نیست، چه به صورت گفتار و چه به صورت کردار حمایت کند. اسم این را غیرت مذمومه می‏گذارند. در اینجا بحثی تحت عنوان «حمیت» یا «عصبیت» مطرح می‏شود که این عنوان هم در قرآن و هم در روایات ما آمده است و غالباً عند الإطلاق عصبیت، به همین غیرت مذمومه یعنی حمایت از چیزی که شرعاً و عقلاً لازم نیست، منصرف است. اگر در قالب اصطلاحی بریزیم، حمایت از باطل، حمیت و عصبیت است که قرآن این را با قید «حمیّت جاهلیّه» تعبیر می‏کند. در گذشته یک بحث مستقل تحت این عنوان کرده‏ام.

عصبیت، از رذائل قوه غصبیه است

این را تذکر می‏دهم که غیرت ممدوحه از فضائل نفسانیِ مربوطه به قوه غضبیه انسان است و غیرت مذمومه از رذائل اخلاقی در ارتباط با قوه غضبیه است؛ یعنی در بحث قوای انسانی، می‏گویند قوه غضبیه رذائلی دارد و فضائلی دارد. یکی از فضائلش، غیرت مممدوحه است و یکی از رذائلش غیرت مذمومه است که از آن به حمیت و عصبیت تعبیر می‏شود.

اگر انسان قبل از آنکه شخصی را در روابط اعتقادی، اخلاقی و عملی بیازماید، با او رابطه رفاقتی برقرار کند، رشته محبت ایجاد می‏شود و اینجا غیر از اینکه نمی‏تواند عیوب او را بشنود و ببیند، به بدتر از اینها مبتلا می‏شود و جایی که نباید از او حمایت کند، حمایت می‏کند. چرا؟ چون رفیقش است. چون رفیقش است، دیگر کور و کر است و نمی‏بیند که آیا عملی که دوستش انجام می‏دهد یا حرفی که می‏زند حق است یا باطل. این حمایت از رذائل نفسانی است. بدانید اگر انتخاب رفیق بدون اختبار باشد، کار به اینجا کشیده می‏شود. این هم که گفتم محیط رفاقت، در روابط انسان محیط خیلی حساسی است به این دلیل است که بسیاری از معاصی از اینجا نشأت می‏گیرد.

نکوهش غیرت مذمومه در آیات

این غیرت مذمومه‏، هم در قرآن و هم در روایات ما نکوهش شده است. در قرآن در باب صلح حدیبیه است که این آیه شریفه در سوره فتح نازل شد: «إِذْ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فی‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ». کفار در دلشان حمیت جاهلیه را قرار دادند. خدا هیچ‏وقت حمیت جاهلیه در دل کسی نخواهد گذاشت.

برای کفار هم می‏گوید آنها خودشاندر دلِ خودشان، حمیت جاهلیه را قرار دادند؛ اما از این طرف در مورد مؤمنین می­فرماید: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوى»(سوره فتح، آیه 26) خدا بر قلب پیامبرش و مؤمنین آرامش نازل کرد. تعبیر «حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّة» هم که می‏فرماید، یعنی نرفت‏ تحقیق کند، فکر کند و شعورش را به کار بیندازد و بعد این حمیت و غیرت را در دل خودش قرار دهد؛ بلکه بدون اختبار او را به دوستی گرفت.

نکوهش غیرت مذمومه در روایات

در روایتی از پیغمبر اکرم(ص) است که فرمودند: «مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّةِ»( بحارالانوار، 70، 284) هرکس در قلبش ذره‏ای عصبیت باشد، خداوند در روز قیامت او را با اعراب جاهلیت مبعوث می‏کند.

حضرت دوباره «قلب» را مطرح می‏کند؛ چون این پیوند، پیوند درونی است؛ اما یک پیوند درونیِ حساب نشدة احمقانه است. اینجا تعبیر به عصبیت عند الإطلاق است. یعنی مرادشان همان غیرت مذمومه است.

روایت زیاد داریم. روایتی از امام صادق(ع) است که فرمودند: «مَنْ تَعَصَّبَ عَصَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِصَابَةٍ مِنْ نَارٍ»(بحارالانوار، 70، 291)

یا از امام ششم(ع) است که از پیغمبر اکرم(ص) نقل می‏فرمایند: «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ»( بحارالانوار، 70، 291) دو طرفه می‏فرماید نه یک طرفه.

اگر کسی نسبت به رفیقش تعصب به خرج دهد، به این معنا که از او حمایت باطل کند و رفیقش هم به این حمایت راضی باشد، هر دوی اینها آن ریسمان ایمانی که بر گردنِ دلشان هست را باز کرده‏اند و از زمره مؤمنین حقیقی خارج شده‏اند. یعنی تنها نه آنکه تعصب به خرج داده، بلکه آن کسی هم که برای او تعصب شده و لذت آن را برده، هر دو از زمره مؤمنین حقیقی خارج می‏شوند.

تأثیر عصبیت‏های جاهلانه بر رفتار و گفتار

در باب عصبیت یا حمیت، یک معنایش که تا به حال بحث کردیم از نظر قلبی و درونی است؛ اما یک‏وقت هست که این غیرت مذمومه به بیرون ترشح می‏کند. بیرون که بیاید، حمایت رفتاری و گفتاری شروع می‏شود و اینجا است که دیگر گناهان شروع می‏شود. تا وقتی که تنها راجع به درون بود، ریسمان ایمان از گردنش گسسته می‏شود؛ یعنی این رذیله با ایمان سر سازگاری ندارد. اما وقتی که از او گفتار و کردار پیش می‏آید به بیرون تراوش می­کند.

روایتی هست از امام زین‏العابدین(ع) که ایشان عصبیت را تعریف می‏فرمایند: «سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنِ الْعَصَبِیَّةِ»؛ از حضرت در مورد عصبیّت سؤال کردند. «فَقَالَ الْعَصَبِیَّةُ الَّتِی یَأْثَمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا». فرمودند مراد از عصبیّت مذمومه آن عصبیّتی است که شخصی که آن عصبیّت را داشته باشد، گناه­کار می‏شود.

به این صورت که: «أَنْ یَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِین». یعنی کارش به اینجا می‏کشد که شِرار قومش را از خوبان قوم‏های دیگر بهتر می‏داند! تا می‏رسد به اینجا که «وَ لَکِنَّ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ»(بحارالانوار، 70، 288) یعنی آن‏وقت این عصبیّت به بیرون هم تراوش می‏کند و می‏آید قومش را در ظلم اعانه و یاری می­کند. چه اعانه گفتاری باشد و چه رفتاری باشد.

اینکه گفتم در این محیط‏های چهارگانه، این محیط رفاقت برای انسان خیلی سرنوشت‏ساز است، دلیلش این است که اثر آن این‏گونه است که اگر انتخاب رفیق و دوست بی‏حساب باشد، انسان را کور و کر می‏کند و بدتر اینکه از او حمایت می‏کند و به وادی عصبیّت، یعنی غیرت مذمومه کشیده می‏شود.

حمیت، از جنود جهل

در باب عقل و جهل در کافی هست که دارد: «الْإِنْصَافُ وَ ضِدَّهُ الْحَمِیَّةَ»(الکافی، 1، 20) تقابل را بین انصاف و حمیت مطرح می‏کند. من اینها را قبلاً بحث کرده‏ام و الآن هم جای بحثش نیست. می‏خواستم این نکته را بگویم که حضرت انصاف را از جنود عقل می‏داند، اما حمیت را از جنود جهل می‏شمارد؛ یعنی انصاف از عقل نشأت می‏گیرد و حمیت از جهل نشأت می‏گیرد.

اینکه می‏گویند قبل از آنکه می‏خواهی با کسی رفاقت کنی، ابتدا او را در روابط گوناگون اِختبار کن و بعد با او طرح محبت بریز و به عنوان رفیق انتخابش کن، دلیلش این است که اگر این کار را نکنی آخرِ سر چه به صورت گفتاری و چه رفتاری مُعین ظلم خواهی شد.

این در محیط شخصی بود که مطرح‏ ‏کردیم. فرض کنید زید می‏خواهد با عَمرو رفاقت کند، می‏خواهد انتخابش کند، باید قبل از انتخاب برود از نظر ابعاد گوناگون اعتقادی و اخلاقی و رفتاری‏اش تحقیق کند، ببیند چگونه است. در اینجا او می‏فهمد که چه چیزش درست است، چه چیزش نادرست است. برای اینکه هنوز به آن صورت کور و کر نشده است. اما اگر منشأ انتخابش، جهل باشد، کور و کر می‏شود و حمیت و عصبیت جاهلی پیدا می‏کند. حالا چه طرف مقابلش شخص باشد و چه گروه باشد.

گروه‏گرایی و حزب‏بازی، از مصادیق حمیت جاهلیه

این خودش بحثی است که تحت عنوان «گروه‏گرایی» مطرح است. آنجا می‏گویند رفاقت و دوستی، اینجا می‏گویند «گروه‏گرایی». حالا این اجتماع، گاهی بر محور خانواده است، که در روایات اسم آن را عشیره و قوم می‏گذارند که حضرت فرمود: «أَنْ یَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِین». گاهی هم بر محور گروه‏هایی است که به قول ما جنبه‏های اعتباری دارد و ـ نعوذ بالله ـ حزبی و حزب‏بازی است. لذا باید گفت: «اللّهم العن غیر حزب اللّهی»؛ چون «حزب اللهِ واقعی»، اجتماعشان بر محور ایمان است و جنبه حقیقی دارد و اعتباری نیست. بر خلاف سایر گروه‏گرایی‏ها و حزب‏گرایی‏هایی که انسان را کور و کر می‏کند و بعد هم حمایت‏های حساب نشده و جاهلانه پیش می­آید.

مبارزه امام حسین(ع) با عصبیت‏های جاهلیه

حالا که بحث به اینجا رسید ـ ان­شاءالله ـ اگر موفق شوم، دهه عاشورا در مورد مبارزه امام حسین(ع) با این عصبیت جاهلیه قومیه و غیر آن صحبت می‏کنم. چون من سال‏ها است که محور بحثم در دهه عاشورا، ابعاد گوناگون قیام امام حسین(ع) است و یکی از اساسی‏ترین ابعاد حرکت حسین(ع) مبارزه با عصبیت جاهلیه قومیه و غیر آن بود.

---------------------------------------

منبع: پایگاه اطلاع‏رسانی آیت الله مجتبی تهرانی

کد خبر 113680

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین