فضای بسته و تنگ و تاریک عوارض خود را روی دست‌اندرکاران «مختارنامه» گذاشت و باعث شد تعدادی از آنها دچار ناراحتی‌های تنفسی شوند و گاهی کارشان به بیمارستان کشیده شود.

رضا استادی: در مدت زمان نسبتا طولانی ساخت سریال «مختارنامه» هیچ کاری اصطلاحا «الله بختکی» صورت نگرفت و حتی پشت ریزترین و جزئی ترین اموری که این روزها در سریال مختار مشاهده می کنید، فکر و برنامه‌ریزی وجود داشت.

خاطرم هست در روزهایی که ماکت دکورهای شهر کوفه برای ساخت و طراحی دکور آماده می‌شد، هر بار یکی از مسئولان برای بازدید می‌آمد و با شیی گنبدی‌شکل در ماکت‌ها مواجه می‌شد، می پرسید: «اینجا آب انباره؟ همیشه طراح صحنه و دکور با لبخندی این بنای گنبدی‌شکل را برمی‌داشت و با اشاره به شیارهای داخل آن می‌گفت: اینجا زندانه!»

یکبار از میرباقری پرسیدم: «چرا زندان کوفه اینگونه است؟» او پاسخ داد در گذشته برخلاف امروز که زندان فضایی برای دور نگهداشتن مجرمان از جامعه و فراهم آوردن فضایی برای تعلیم و تربیت آنهاست، مکانی برای «مرگ تدریجی» بوده و وقتی می خواستند کسی ذّره ذّره بمیرد، او را به زندان می انداختند. به همین دلیل زندان کوفه شرایط بسیار وحشتناکی داشت و ساخته شدن آن در عمق زمین ترسناک شدن و رعب‌آور بودن آن را تشدید می‌کرد.

زندان کوفه بنایی در عمق 5/ 5 متری زمین و پشت دارالعماره کوفه ساخته شد. البته با در نظر گرفتن عمق 5/3 متری سیاهچاله‌ای که در وسط زندان ملاحظه می‌کنید، عمق این بنا گاهی به 9 متر هم می رسید. نکته مهم و قابل توجه این بود که برای طبیعی‌تر شدن فضا نباید زندان هیچ پنجره یا حتی شکافی برای ورود نور می‌داشت.

از طرفی برای تامین روشنایی زندان از پارافین استفاده می‌شد. البته می‌شد از شلنگ‌ها و لوله‌های گاز استفاده کرد، اما نور حاصل از روشنایی گاز، آن جلوه واقعی و طبیعی مورد نظر کارگردان را نداشت. به مرور کار کردن در این فضای بسته و تنگ و تاریک عوارض خود را روی دست‌اندرکاران «مختارنامه» گذاشت و باعث شد افرادی مانند عظیم جوانروح مدیر فیلمبرداری، رضا غفاری فیلمبردار، رضا اصغری دستیار اول کارگردان و... در اثر همجواری با رطوبت و نَم هوای داخل زندان دچار ناراحتی‌های تنفسی شوند و گاهی کارشان به بیمارستان کشیده شود. همه اینها برای این بود که فضای سریال به شدت واقعی شود تا مخاطب، مخوف بودن زندان را با گوشت و پوست خود احساس کند.

مختار حدود یک سال در زندان عبیدالله بن زیاد حضور دارد، اما موقع خروج از زندان، با جسدها و جنازه‌های متلاشی‌شده مواجه می‌شود که محل رفت‌و‌آمد مارها و موش‌هاست. این جسدها با صرف وقت و انرژی فراوان در کارگاه جلوه های ویژه گریم توسط عبدالله اسکندری و گروهش ساخته شد تا برای مخاطب این نکته را تداعی کند که چگونه یک زندان می‌تواند بعد از یک سال چنین بلایی سر زندانیان خود بیاورد و مختار چقدر آدم سرسخت و مقاومی است که از چنین فضایی جان سالم به در برده است.

مدیر روابط عمومی سریال «مختارنامه»

ت

کد خبر 114016

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسین کلهر IR ۱۸:۴۹ - ۱۳۸۹/۰۹/۱۵
    0 3
    اتفاقا سکانس های داخل زندان،به نظر من زیاد تاثیر گذار نبودند،مخصوصا دیالوگ های مختار و آن تواب کور در حد تئاتر های مدرسه ای بود،سوال بعدی اینکه به نظرم غیر طبیعی بود در شرایط زندان اجساد در طول یک سال انقدر درب و داغان شده باشند.
  • آرش IR ۰۹:۳۷ - ۱۳۸۹/۰۹/۱۶
    4 0
    خسته نباشيد بايد گفت به دست اندر كاران اين سريال و بقيه سريالهاي عربي كه ساخته اند.دستشون درد نكنه .
  • رضا استادی IR ۰۴:۱۰ - ۱۳۸۹/۰۹/۱۷
    2 0
    از بین رفتن اجساد در آن رطوبت و نم و نیز با توجه به خورده شدن توسط حیواناتی مثل موش طبیعی است. ضمن اینکه این صحنه تمثیلی از فرار مختار از یک مرگ ذره ذره و تدریجی و پوسیدن نیز هست
  • بدون نام IR ۰۶:۵۲ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۲
    2 0
    من فکر میکنم وقتی آدم یه مدت تو تاریکی باشه بعد یهو بیاد تو نور اصلا نتونه چشاشو باز کنه حالا اگه 1 سال تو تاریکی باشه چی میشه؟؟؟ اما هیچ کدوم از زندانیا خم به ابرشون نیاوردنو راحت اومدن بیرون!!!!

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین