شنبه شب که برنامه بیست وسی شبکه دو را می دیدم با ناباوری به حرفهای رحیمی معاون اول احمدی نژاد درباره برکناری منوچهرمتکی وزیر سابق خارجه که با مکثهای خاصی که حکایت از خیلی چیزها می کرد گوش میدادم و البته هیچ یک از حرفهایش را قبول نکردم. یک دلیل آن هم اینکه از نحوه صحبت کردن او پیدا بود دارد حین صحبت کردن بدنبال واژههایی در جهت توجیه این مساله میگردد ودرونی کاملا نا آرام دارد.
رحیمی میگفت متکی وزیر برکنارشده از قبل در جریان برکناری خود بوده و روزهای قبل با او در این زمینه و حتی در باره زمان تودیعش! صحبت هم شده و اینطور نبوده که بدون اطلاع از تصمیم احمدی نژاد درسفرسنگال از این قضیه مطلع شده باشد!
نتیجه گیریهای بدیهی ازسخنان رحیمی این است:
1- شنونده با شنیدن حرفهای رحیمی در باره مطلع بودن متکی از برکناری خود درآیندهای بسیارنزدیک با خود میگوید این دیگر چه وزیری است که با علم به اینکه دارد برکنار میشود به روی مبارک خود نمیآورد وبه سفر میرود تا پیام رییس دولت را به رییس جمهور سنگال تقدیم کند و آنوقت میپذیرد درحال ماموریت خارج از کشور از کار برکنار شود.
2- شنونده حرفهای رحیمی از خود میپرسد چرا رییس دولت با علم به اینکه در آینده نزدیکی قصد برکناری متکی را دارد وطبق گفته رحیمی این مساله را با اوهم درمیان گذاشته در عین حال او را به سفر سنگال میفرستد ولی تا پای جناب وزیر به سنگال می رسد حرمت فرستاده و حتی پیام خود رانگه نمی ندارد و در رفتاری بقول متکی کاملا غیر دیپلماتیک او را درهمانجا از کار برکنار میکند.
3- در اینکه برخلاف گفته رحیمی، متکی درخارج مساله برکناری خود را متوجه شده و این قضیه در ارتباط مستقیم با اعتراض وی به سفر مشایی به اردن برای تقدیم پیام رییس دولت به پادشاه اردن است شکی نیست سوال این است برفرض اینطور باشد و با متکی قبلا در این باره توافق شده، احمدی نژاد چه عجلهای داشته که صبر نکرده لااقل پای وزیرش به کشور برسد بعد خبر عزل را به او بدهد؟!
امروزخبرتکذیب سخنان رحیمی راتوسط متکی در این باره در مصاحبه با خبرگزاری مهر دیدم. وی در این مصاحبه گفته در سنگال خبر برکناریاش را شنیده است!
تا اینجا را داشته باشید تا بقول قدیمی ها نبش قبری بکنیم و سری هم به آقای الهام سخنگوی سابق دولت در باره علت برکناری علی لاریجانی از منصبش - دبیر شورای امنیت و مسول مذاکره با طرف غربی ایران در قضیه انرژی هسته ای - توسط احمدی نژاد داشته باشیم که وقتی خبرنگاری از او درباره این برکناری سوال کرد گفت آقای لاریجانی مشکل شخصی داشته وخودش از این مسولیت کنار رفته است که در کوتاهترین زمان ممکن علی لاریجانی در مصاحبهای رندانه اعلام کرد تا آنجا که او ازخودش خبر دارد وی دچار هیچ مشکل شخصی نبوده است! البته ابن نقل قولها قریب به مضمون است وطالبان! برای دریافت اصل صحبتها می توانند زحمت جستجو در اینترنت را بکشند.
به اینکه کی در این باره چقدر خلاف میگوید! کار ندارم.
به اینکه چرا کسی در منصب معاون اولی دولت لااقل احتمال نمیدهد متکی درمقام دفاع از خود هم که شده بلافاصله حرفهای او را تکذیب میکند - که کرد- کار ندارم.
به اینکه حتی اگر رحیمی راست میگوید نتیجه این میشود کسی که پنج سال وزیر خارجه ما بوده تا این حد دروغگوست کار ندارم.
به اینکه رحیمی نمیتوانسته و نمیتواند بدون هماهنگی با او به این عرصه بیاید و چنین حرفهایی را بزند کاری ندارم.
کار به این دارم که چرا کسانی که بر مسند قدرت این مملکت اسلامی نشستهاند :
اینقدر قبح دربینشان شکسته شده است.
اینقدر راحت حرف خلاف می زنند.
اینقدر راحت هوش مردم وسطح آگاهی جامعه وافکارعمومی را دست کم می گیرند.
اینقدر راحت با آبروی هم بازی میکنند.
اینقدر با پرده دری ازهم و روکردن دست یکدیگر علنا آبروی این نظام مظلوم را به سخره میگیرند.
اینقدر شهامت و جسارت ندارند تا عواقب تصمیمی را که گرفته اند صادقانه بپذیرند واینگونه با طرح مسائل خلاف واقع درجامعه از زیربار تصمیمات خود شانه خالی میکنند.
اینقدر راحت و بدون در نظرگرفتن عواقب شرعی سخن خلاف با مردم مواجه میشوند.
اینقدر از عواقب تاثیر این خلاف گویی دربین مردم و نیز زیر دستان خودغافلتد و برای آن هیچ اهمیتی قائل نیستند.
اینقدر غافلند که برفرض متکی از خود دفاع نکند و جامعه هم این خلافها را بپذیرد جواب خدای خبیرو بصیر وحاضر وناظر را نمیتوانند بدهند.
در این قضیه بهر حال یکی از دوطرف قضیه دروغ گفته است .آیا تجربه مرحوم کردان و آن مسائلی که در مجلس برای او پدید آمد کفایت نمیکند تا عالی جنابان دست از این روشها بردارند؟
شب بخیر!
نظر شما