نشانههایی را که قصد معرفیاش دارم میتوان در شعاع زندگی فردی و ملی مورد تطبیق قرارداد به این امید که گرفتار فرومایگی نشویم. قبل از معرفی نشانهها ، باید دانسته شود که فرومایگی در مقابل فرزانگی مفهوم پیدا میکند زیرا فرد و جامعهای به همان میزان که داشتهها و سرمایههای معنوی و مادی خود را از دست بدهد به فرومایه شدن نزدیک میشود، زیرا زنده ماندن لازمهاش، داشتن فروغ است والا فرومایهای بیش نیستیم.
اما نشانههای فرومایگی
در جامعه فرومایه، فرزانگان مؤخر هستند و فرومایگان مقدم. فرومایه حقیقت را با افراد مقایسه میکند نه برعکس، حتی با قدسی کردن افراد. در جامعه فرومایه، گفتن حقیقت، تلخ است و ناراستی زرنگی به حساب میرود و مصلحتجویی بر حقیقتجویی ترجیح دارد.
عقبافتادگان، حیات خود را در عقب ماندن سایرین میبینند لذا شهرت و موفقیت دیگران را تهدیدی برای خود میپندارند و برای بقای خویش، جلوافتادگان را تخریب و یا حتی بودنشان را انکار میکنند. عقبافتادگان با مخفی نگهداشتن معایب و کاستیهای خود، با خودشیفتگی و متوهمانه هر صدای حقگویی را دشمن پنداشته و مغرورانه به مخالفت با آن برمیخیزد. فرومایه خود را حق مطلق میپندارد و صدای مشفقانه فرزانگان را نمیشنود.
فرومایه با بالا بردن دیوار در اطراف فرزانگان بر این تصور است که میتواند صدای دانایان را زندانی کند در حالی که صدای صاحبان منطق و کلام بسان پرندهای است که هر چقدر دیوار روبهرویش رفیع باشد، پرنده هم اوج میگیرد و خود را به جان و روح تشنگان حکمت و خیر میرساند. فرومایه برای ماندنش فرومایگان را برمیگزیند تا برایش رقص و بزم راه بیندازند و در کنار او، نشانی از فرهیختگان و فرهیختگی مشاهده نمیشود.
در جامعهای که فرومایگان حکومت میکنند، به جای استفاده و ساختن نردبان، از قیچی و چاقو و سانسور و حذف و فیلتر و... برای محدود کردن استفاده میشود و اصولا ً حقی برای غیر خود قائل نیستند.
به امید روزی که فرزانه شویم و راهنمای فرزانگان را چراغ پیش روی زندگی قرار دهیم و راستی را در نام افراد جستجو نکنیم بلکه ...
نظر شما