محسن رفیقدوست گفت: اعتراضات مردمی همواره وجود داشته، اما روی برخی از اعتراضات که در مقاطع تاریخی به خصوصی اتفاق افتادند، نمیتوان عنوان مردمی بودن گذاشت. ما تا ۱۰ سال بعد از طاغوت یعنی در زمان امام خمینی (ره) هیچ اعتراضی نداشتیم و اولین مرتبهای که اعتراضات نسبتاً سروصدا داری انجام شد در سال ۷۸ بود. دومین اعتراضات نیز مربوط به سال ۸۸ است که در هر دوی اینها خارجیهایی میخواستند با ادامه دشمنیهای قبلی خود، نارضایتیهای مدنی در کشور ایجاد کنند، اما با هوشیاری ملت مواجه شدند؛ مردم اعتراضات ۱۸ تیر سال ۷۸ را در ۲۳ تیر همان سال و ۲۵ خردادماه ۸۸ را نیز در ۹ دیماه همان سال پاسخ دادند؛ گرچه در سال ۸۸ فاصله میان آغاز اعتراضات تا پایان آن توسط مردم مقداری زمان برد، اما ۹ دی ۸۸ روزی بود که حکومت و دولت نقشی در آن نداشتند.
وی افزود: در سال ۸۸ من به دلیل انجام عمل قلب باز حال مساعدی نداشتم، اما هم در راهپیماییهای طرفداران انقلاب حضور یافتم و هم در راهپیماییهای آنهایی که مخالف بودند به عنوان تماشاچی حضور داشتم و مطالعه اجتماعی انجام دادم؛ ۹ دی به میدان انقلاب رفتم و برخلاف جهت حرکت جمعیت راه رفتم تا چهرههای افراد حاضر را مشاهده کنم؛ خیلی از آنهایی که در راهپیمایی ۲۵ خردادماه سبزها بودند، در این راهپیمایی حضور داشتند.
اهم اظهارات رفیقدوست به شرح زیر است:
*بعد از پایان انتخابات ۸۸ توسط رابطی که با مهندس موسوی داشتیم، برای ایشان پیغامی فرستادم و گفتم که «همهی این ۱۳ میلیون رأیی که به تو داده شده، برای تو نیست، بلکه ۱۱ میلیون رأی از این میزان، رأی «نه» به طرف مقابل توست؛ آنها میخواستند اگر تو انتخاب شوی، تغییری در زندگیشان ایجاد شود، لذا این تعداد آرا را به خودت نگیر». در همین زمینه نیز در مراسم راهپیمایی ۹ دی ۸۸ زمانی که از کسانی که میدانستم در راهپیمایی ۲۵ خردادماه حضور داشتند، علت حضورشان را جویا شدم، گفتند که ما با اصل نظام که مشکلی نداریم، بلکه میخواستیم تغییری در دولت اتفاق بیفتد، نه آنکه عاشورای ما و همه شعارهای انقلاب را زیر سوال ببرند. به جز این دو مورد سایر اعتراضاتی که بعضاً از خواستههای صنفی و اقتصادی است، حق مردم است و دولت باید در برابر آنها پاسخگو باشد.
*در اعتراضات ۹۶ عدهای سعی در به انحراف کشاندن اعتراضات داشتند، اما مردم این اجازه را ندادند و فوراً صف خود را از اغتشاشگران جدا کردند - مردم وقتی ناراحتی دارند در صورت فراهم شدن شرایط برای بیان اعتراضات، اعتراضات خود را بیان میکنند، اما خارجیها روی این موج اعتراضات سوار میشوند؛ کما اینکه در اعتراضات سال ۹۶ به محض آنکه چند جا اعتراضاتی به دلیل گرانی برگزار شد، عدهای سعی در به انحراف کشاندن اعتراضات داشتند، اما مردم اجازه ندادند که این اعتراضات به اغتشاش کشیده شود و فوراً صف خود را از اغتشاشگران جدا کردند. مردم این درس را از سالهای ۷۸ و ۸۸ گرفته بودند؛ بنابراین اعتراضاتی که مردمی بود، به اغتشاش منجر نشد و جایی شکسته و به آتش کشیده نشد، اما زمانی که دیدیم پرچم ایران را به آتش کشاندند و فرد مجرم را دستگیر کردند، او گفت که تحت تأثیر قرار گرفته و با دریافت مبلغی پول اقدام به این کار کرده است.
*من اطلاع داشتم که در جریان اعتراضات دیماه سال ۹۶ گروهی را در اطراف تهران دستگیر کردند که این افراد در اعتراضات ۴ شهر از جمله رودهن، بومهن و پردیس حضور داشتند؛ این افراد که اکثراً دارای سنین کمتر از ۲۷ سال بودند، گوش به فرمان فضای مجازی در اعتراضات همهی شهرها حضور و سعی در به انحراف کشاندن این اعتراضات داشتند.
* من هم مانند مرحوم آقای عسگراولادی معتقدم که این دو نفر از اطرافیانشان رو دست خوردند؛ یعنی کسی که قبل از شروع شمارش آرا به آقای مهندس موسوی گفت که تو پیروز انتخابات هستی، بعد خودش اعلام کرد که من این سخن را به دروغ گفتم؛ نوار این موضوع نیز موجود است.
*عسگراولادی بعد از دیدار با مهندس موسوی گفت که او من را نا امید کرد و نصیحتهایی را که کردم، از من نپذیرفت - ایشان کمی قبل از رحلت، پیش آقای مهندس موسوی رفت و اتفاقاً شاید من یکی از اولین افرادی بودم که بعد از این ملاقات با آقای عسگراولادی گفتوگو کردم؛ من در دفتر ایشان منتظر بودم تا بیایند و وقتی آمد، گفت «او (موسوی) من را ناامید کرد و نصیحتهایی را که کردم، از من نپذیرفت». آقای عسگراولادی پدر سیاسی و معنوی من بودند؛ من نیز دوست دارم موضوع حصر حل شود، اما خودم را صاحب حق نمیدانم که در این موضوع دخالت کنم.
۲۱۴۲۱۴
نظر شما