ما همچنان با همان چیزهایی سر وکله میزنیم که در عصر یوزارسیف نبی هم تنه به تنهشان میزدند! یکیش همین داستان سیل و خشکسالی است که دقیقا همان مصیبتهایی را بر سرمان آوار میکنند که بر قوم این رسول زیباروی هم میکردند! تنها فرقش این است که در آنموقع - بلانسبت - حضرت یوسف(ع) نقش اداره هواشناسی را داشت یعنی ایشان چیزی را در خواب میدیدند و با ضریب خطای چند دهساله، پیشبینی میکردند که اداره هواشناسی فعلی، آن را در مونیتورهای تمام اتوماتیکشان نمیبینند .
به هر تقدیر منظورمان این است که زلف زندگی ما دقیقا به اندازه عهد عتیق و دوره باستان به نزولات جوی گره خورده و پیشرفتهای تکنیکی و تاکتیکی در عرصه علوم و فنون یعنی کشک. بعبارتی ما کمافیالسابق، همچنان درگیر این هستیم که قهر و آشتی طبیعت چه آشی برایمان پخته تا بر اساس آنچه که از آسمان بر سرمان میبارد، خاکی به سر کنیم!
تنها کاری هم که از دست مسئولان دلسوزمان برمیآید تفسیر این اتفاقات به شکل ماورایی است و البته ربط دادن آنها به برخی از گناهان مانند شل و سفت کردن چارقدها ...
البته از طرح این سوال که چرا در مملکتی با سابقه چهل سال قدمت در زمینه برچیدن بساط ظلم و فساد و تباهی و انتشار بوی گل و سوسن و یاسمن؛ همچنان درد و بلاهایش بیشتر از دیار کفار است، صرفنظر میکنیم!
البته ما نمیخواهیم مانند مردم همواره در صحنهمان که در هر شرائطی- چه حساس و چه غیرحساس- ناگهان کارشناسان زبدهای میشوند و جاری شدن سیل و وقوع زلزله را به برخی از ساخت و سازها و سهلانگاریها منتسب میکنند –که معلوم هم نیست، این کارشناسان عزیز دل؛ چرا هیچوقت قبل از حوادث تئوریهای خود را رو نمیکنند!- ایراد گیر شویم و به عالم و آدم گیر بدهیم. اما یک چیز برای مان جای سوال است که این حضرات مسئول چرا در زمان انتخابات با کلی برنامه در پوشههای کت و کلفت برای آبادانی مملکت وارد صحنه میشوند اما بعد از روی کار آمدن فقط یک طرح دارند: «دعوت از مردم برای سازندگی کشور!؟»
اگر جسارت نباشد یکی به بنده بگوید چرا تنها کار مسئولین در حوادث اعلام شماره حساب میشود و یا چرا آنها بجای افزایش تولید کاهش مصرف را پیشنهاد می کنند و با یکسری شعارهای خوشگل از مردم میخواهند، یک چیزی را نخورند و یا نپوشند؟!
مثلا این دلسوزان مسئول؛ در انتخابات دم از رونق انرژی اتمی برای مصارف صلح آمیز می زنند اما بعد به ساختن یک کلیپ پویانمایی با مضمون «مصرف بی رویه کار خیلی بدیه» اکتفا میکنند؟! و یا اینکه متذکر میشوند: «آب هست اما کم هست» و لابد این بار قرار است بگویند: «آب هست اما زیاد هست»!
یکی به بنده بگوید، مدیریت و برنامهریزی و تدبیر و دوراندیشی به غیر از مال اندوزی و اعزام فرزندان به خارج از کشور دقیقا شامل چه چیزهایی میشود؟ آخر، تصور بنده حقیر از صندوق ذخیره ارزی یک چیزی است شبیه صندوق مادربزرگها که در آن بجای خنزر و پنزر کلی دلار ذخیره شده است و قرار است در روزمبادا با کلیدی خاص درب آن باز شود و صرف امور زیربنایی و ایضا روبنایی شود البته... امور زیربنایی کشور خودمان نه مراکش و تاجیکستان و ....
نظر شما