۰ نفر
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۸
میان‌برهای محبوبیت و آفاتی که روی درخت ادبیات رشد می‌کنند

گرچه نباید بخیل بود و اجازه داد هر کسی که دستی بر قلم دارد بتواند خودش را به محک آزمون مخاطب قرار دهد اما......

در این چند سال اخیر پدیده ای در عرصه ادبیات ایران رشد کرده است که پرداختن به هر کدام از آن‌ها فرصتی جدا می طلبد اما شاید یکی از بارزترین آن‌ها  تشکیل صف های طویل برای خرید و امضای نویسندگان تازه کار است که ازشبکه های اجتماعی مستقیما به شهر محبوبیت در ادبیات پل زده اند.

معمولا افراد مختلف به فراخور جایگاهشان در ادبیات به این پدیده نگاه متفاوتی دارند، برخی با نفرت و خشم به این صف ها  می نگرند و برخی بی تفاوت،‌چون موجی که می گذرد ، برخی از مخاطبان جوان این آثار هم ،اصحاب ادبیات را به حسادت، محافظه کاری وتمامیت خواهی متهم می کنند.

اما حقیقت این است که باید با نگاهی جامع و به دور از سوگیری خاص ناشی ازجایگاه به این پدیده نگریست.

در این که این گونه آثار اغلب ارزش ادبی بالایی ندارند شکی نیست ،به این نکته خود ناشرانی که این گونه آثار را منتشر می کنند نیز معترفند . از طرف دیگر شکی نیست که فروش بالای این آثار نهایتا  از طریق علاقه مند شدن قشر جوان و نوجوان به کتابخوانی به نفع صنعت نشر و فرهنگ کشور است.

اما عادت به دلنوشته خوانی ، قصه های آپارتمانی و کافی شاپی ،سانتی مانتالیسم جعلی و گاه تقلیدی ،پایین آمدن سطح سلیقه مخاطب ادبیات ایران و ایجاد تب کاذب نویسنده شدن و محبوبیت که اکثرا با حرمان و سرخوردگی اجتماعی توام می شود شبیه آفتیست که روی درخت تناور ادبیات ایران رشد کرده است.

کم نیستند جوانانی که با دیدن این صف ها و دیدن صفحات پر رونق اینستاگرام این نویسندگان به این نتیجه می رسند که آن‌ها هم می توانند...بنابراین با شرکت در یکی دو کلاس آموزش نویسندگی که گاهی توسط همین نویسندگان جوان یا افراد فاقد صلاحیت در حوزه ادبیات داستانی و شعر  اداره می شود و خواندن تعداد محدودی کتاب ،پا در حوزه ای می گذارند که نیاز به مطالعه و تجربه زیستی بیشتری دارد در حالی که اکثرا از این دو فاکتور به اندازه کافی اندوخته ندارند. این جویندگان شهرت در برخورد با اولین مانع جدی توسط ناشر یا محفل های ادبی ،افسرده شده و عطای ادبیات را به لقایش میبخشند و برای چهره شدن و هویت یابی و خودنمایی، حوزه های دیگری را امتحان می کنند.

این موضوع سبب شده است که ادبیات ایران به عنوان موجودی زنده به جای پروردن مخاطب خوب و حرفه ای و کتابخوان هایی که سرمایه فرهنگی کشور باشند ، انبوهی نویسنده کم مایه و میان مایه بپرورد و  این فرآیند به جای بالا بردن فرهنگ مطالعه به بالیدن نسلی پر مدعا و متوقع و در نهایت افسرده منجر می‌شود.

نسلی که با اتکا به خواندن و یا نوشتن یکی دو اثر خود را از مطالعه و تحقیق در تاریخ ادبیات ایران و جهان و اصولا تئوری ها و اصول پایه ای هنر بی نیاز ببیند و خود را در هاله ای از توهم نخبگی بپیچد که در خوشبینانه ترین حالت باید گفت که به دانایی و فرزانگی منجر نمی شود.

به نظر می رسد در این شرایط نقش نویسندگان و منتقدان ادبیات جدی برجسته تر است چون اکثرا از کنار این آثار بی تفاوت می گذرند و با آن‌ها مانند نویسنده ای از سیاره ای دیگر برخورد می کنند،آن ها را بررسی نمی کنند و نقاط قوت و ضعف آن‌ها را در رسانه ها و محافل به بحث نمی گذارند. در حالی که مخاطبان فردای ادبیات جدی کسانی هستند که لاجرم  و با دلایل فراوان فعلا در صف آثار ادبیات حاشیه ای و اینستاگرامی ایستاده اند و چشم‌هایشان از شوق گرفتن امضا از نویسنده ای جوان و تا دیروز گمنام، برق می زند.

46

کد خبر 1254649

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =