در مسجد قبا ، خانه امام صادق در صرًه وسرایا ، درکنار تربت پاک حضرت نجمه خاتون ، مادر گرامی امام رووف رضا ع در مشربه امً ابراهیم ، در جوار مزار سالار شهیدان احد ، حضرت حمزه ع ودیگر شهیدان بخاک خفته در این مکان مقدس ، وجز اینها از دیگر مکانها وقدمگاههای رسول خدا ص وامامان معصوم ع در مدینه ، در رکاب این مرجع و شخصیت برجسته حضور داشته ولحظات وسکنات ایشان راشاهد بوده که هر لحظه او ، در دعا ونماز ونیایشش ، تضرع های شبانه حضرتش در روضه ، نماز شبش ، همه وهمه چه خاطرات زیبایی را در زندگی من ، به نقش آورد که هیچگاه از ذهن من خارج نمی شود.
نخستین شبی که در رکاب این مرجع به سوی مسجد النبی به راه افتادم ، سکوتی جانکاه ، ایشان را در بر گرفته بود. احساس می نمودم که با نگاه های خود ، در درون به چهارده قرن پیش باز گردیده است. همچنانکه در یک سوی ایشان گام به گام ایشان ، حرکت می کردم ، ازتوسعه ها ومحو آثار پیرامون مسجد النبی ،تخریب وهدم قبور امامان مدفون در بقیع ، مسجد فاطمه ع وجز اینها سخن می گفتم وایشان گاه تامًل کرده ودر مکانی مکث می نمودند.
آقا اینجا خانه ابوایوب انصاری بوده است که حضرت در آن در بدو ورود ، رحل اقامت افکندند.اینجا مسجد غمامه است.
آقا کوچه بنی هاشم را حضرتعالی بیاد دارید؟
امًا بیش از هرچیز ، هدم قبور معصومین ع در بقیع ، ایشان را رنج می داد.
از آنجا که پس از نماز مغرب وعشاء بود واز کناربقیع تاریک گام برمی داشتیم ، لحظاتی درنگ نمودند وتنها کلمه لاإله الاً الله را به زبان می آوردند.
درب پله های بقیع بسته بود.
با دنیایی اندوه که از صورت مبارکشان مشهود بود ، رو به سوی مسجد النبی ص وزیارت قبر مطهر روی آوردیم.
تلالؤ نور گنبد سبز نبوی از یک سو و خاموشی قبرستان بقیع از سوی دیگر ، دل را به درد میآورد.
شبهای مدینه خلوتترین زمان مسجد النبی است.
مسجد ساکت ساکت است، حضرت آیة الله ، بغضها را فرو میکشند و آرام آرام از باب جبرائیل ع گام به درون مسجد نهادیم، سلامی به حضرت زهرا ع که از کنار درب خانه حضرتش عبور کردیم دادند، ونگاههای ایشان به این خانه ، حکایت از درون ملتهب وناراحت ایشان داشت! تو گویی صدای شکستن درب خانه وآتش وناله و.. همه در گوش ایشان طنین انداز است.
من در حال سخن از مکان صفًه ومحراب تهجًد پیامبر ص و.. بودم اما آیة الله در جهانی به درازای ١٤ قرن پیش سیر می نمود.
درب خانه امیر المؤمنین ع را که به درون مسجد باز می گردید واکنون با جای قرآن آن را از دسترسی ودید زائران پنهان ساخته بودند!به ایشان نشان دادم که در این هنگام بود متوجه رنگ وروی حضرت آیة الله شده واحساس نمودم که همچون شخصی که روح از کالبد تهی می کند ، رنگ به صورت ندارد.
نگران ، سکوت اختیار کرده ودر رکابشان به روضه مبارکه قدم نهادیم وسجاده ایشان را در کنار ستون توبه پهن کرده وایشان را به حال خویش رها کردم، به راز ونیاز ودعا و.. بیش از ساعتی را سپری نمودند ودر این هنگام به بالای سر مبارک رسول خدا ص روی آورده وآرام به زیارت ایشان پرداختند.
نگاههای ایشان ، نگاه خاصً بود. گواینکه حضرتش با زیارت خواندن ، صدای همهمه وهجوم به خانه را نیز در ذهن خود مرور می کنند. پس از دقایقی درنگ که بیش از آن شرایط إقتضا نمی نمود ، از باب البقیع یا باب الجنائز گام به بیرون نهاده وبه سوی محلً إقامت آیة الله رهسپار شدیم.
در ماه مبارک رمضان ، تنها هنگامی است که شیعیان مدینه که مشهور به (نخاوله )هستند را می توان آشکارا در مسجد النبی دید. صورتهای سبزه تند امًانورانی وایمانی آنان ، نماز خواندنشان ، سجده بر سنگ وجز اینها همه ویژگی های این شیعیان مظلوم ، بشمار می آید که قرنها با چنگ ودندان ، در این شهر ودر برابر وهابیان إفراطی ، عقیده ومذهب خویش را حفظ نموده واز آن پاسداری کرده اند ونسل به نسل قدرتمندتر ، بدان تمسًک جسته اند.
اغلب این شیعیان ، آیة الله را می شناختند وگاه از دور ونزدیک با اشاره به من دست به حالت دعا برداشته وتقاضای دعا از سوی ایشان برای خود داشتند لیکن از بیم مامورین مسجد ، جرأت نزدیک شدن به ایشان را نداشتند. بامدادان پس از نماز صبح ، در رکابشان به بقیع مشرف شده ودر گوشه ای که هماهنگ کرده بودم ، ایشان ساعتی ایستاده وزیارت جامعه کبیره را خطاب به امامان مدفون در این مکان مقدس ، می خواندند. تاثر سرتاسر وجود ایشان را فرا می گرفت. با کسی سخن نمی گفتند. دیدگانشان را از قبور منهدم شده بر نمی داشتند.
همواره هنگام تشرف به بقیع ، نظاره می کردم که حال ایشان دگرگون شده ودیدگان مملو از دریای أشک بود. آه از نهاد دل برون داده وبا سکوت خود ، دنیایی از اعتراض وغم واندوه را در دل نگاه می داشتند. ایشان که خود سخنور زبردستی بوده وهمواره در برابر کژی ها وخطاها ! فریاد دل بر آورده ! اکنون به علًت فضای اختناق ووجود این گمراهان ، می بایست دم فرو بندد واز درون ، فریاد دل برآورد که این فریاد واعتراض ، با سکوت تاثر آور ایشان نمود داشت.
برای درک میزان دردناک و شنیع بودن این اقدام ، باید توجه کرد که در کمتر کشوری به اندازه سرزمین حجاز، آثار مربوط به قرون نخستین اسلام وجود داشته است؛ چراکه زادگاه اصلی اسلام آنجاست و آثار گرانبهایی از پیشوایان اسلام در جای جای این سرزمین دیده میشود. اما متأسفانه، متعصّبان خشک مغز وهّابی، بیشتر این آثار ارزشمند را به بهانه واهیِ آثار شرک، از میان بردهاند و کمتر چیزی از این آثار پرارزش باقی مانده است. نمونه بارز آن، قبرستان بقیع است. این قبرستان، مهمترین قبرستان در اسلام است که بخش مهمی از تاریخ اسلام را در خود جای داده و کتاب بزرگ و گویایی از تاریخ مسلمانان به شمار میآید.
در فضیلت بقیع احادیث و روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است، از جمله اینکه در حدیثی فرمودند: "از بقیع ۷۰ هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است، محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت میشوند. "
در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا(ص) در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب میکردند: "درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد، شما پیشاهنگانِ ما بودید و ما هم در پی شما خواهیم آمد."
کوچه بنی هاشم ، خانه امام صادق ع ، مزار حضرت عبدالله ع ، پدر گرامی پیامبر ص ، مسجد فضیخ ، ودهها وشاید بیش از یکصد أثر تاریخی صدر اسلام را منهدم ساخته واکنون تنها یاد این مکانها در أذهان زنده مانده است.
روزهایی که در مدینه در رکاب این بزرگ بودم . با روزهایی که در مکه توفیق همراهی ایشان را داشتم ، بسیار متفاوت بود. چهره غمگین این مرجع را در مدینه ، هیچگاه از یاد نمی برم. احساس می نمودم سختی ها ورخدادهای رنج آوری که پس از رحلت پیامبر ص بر امیر المومنین ع وبه ویژه بر یگانه دردانه عرش الهی ، وتنها یادگاررسول خدا ص وامً السبطین یعنی حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها در این شهر ودر این خانه ومسجد ، صورت پذیرفت از سویی وهدم قبور وآثار وقدمگاههای آنان به ویژه شرایط سخت وغیر قابل قبول بقیع ، از سوی دیگر ، آیة الله را در فشار روحی سخت وجانکاهی قرار داده بود.
روزها پس از زیارت بقیع ، أغلب به زیارت مکانهای مقدس مدینة النبی مشرف شده ودر این راستا بر مزار حضرت عبد الله پدر رسول خداص وشهدای أحد ومسجد قبا ، وزیارت مزارنجمه خاتون ، مادر گرامی حضرت امام رضا ع در مشربه امً ابراهیم ع که همانا خانه ماریه قبطیه بشمار می آید ، حاضر شده وفاتحه وزیارت مکان را بجا می آوردند.
برنامه زیارت از بقیع ومسجد النبی ، در یک دهه از ماه مبارک رمضان همواره بصورت روزانه وشبانه تکرار می گردید وهمچون پروانه ای ، گرد این بزرگوار چرخیده واز توفیقی که به من روی آورده بود ، سپاسگزار درگاه إلهی بودم.
بیش از پنج دهه آیة الله وحید خراسانی از آنجا که با مرحوم پدر شهیدم آیة الله حاج شیخ احمد انصاری ، از نجف ارتباط تنگاتنگی داشتند ولطف وعنایت ایشان همواره شامل حال من بوده ومی باشد ، سعی در انجام هرگونه خدمتی به ایشان را داشتم امًا آنچه که از همه مهمتر بود ، رفتار ساده وبی آلایش و متواضعانه ایشان بود که همه روزه مرا مورد لطف خویش قرار داده وگاه به گونه ای شرمسار از تواضع ایشان می گردیدم.
لحظات زیبا وروحانی ویژه ای را در کنار این بزرگ سپری کردم که حلاوت آن ، هیچگاه از ذهن من محو نمی گردد. در این عکس ،عصر هنگامی از آن روزهای پرخاطره ، در خدمت آیة الله به مسجد قبا مشرف شده وچه زیبا لحظاتی را در این مکان مقدس سپری کردیم.
اللهم احفظه وأدم برکاته لنا. آمین
نظر شما