غلامرضا مهرعبداللهی
هر چند که سالهاست شاهد بیداری مردم کشورهای آفریقا بودهایم و اکنون اوج این بیداریها را در مبارزات مردم با حاکمان دست نشانده غرب می بینیم، اما به نظر میرسد همچنان نداشتن رهبری قوی که بتواند خواستههای مردم را دنبال کند، از جمله معضلات این جنبش ها محسوب میشود. جنبشهای مردمی آفریقا به رهبری نیاز دارد که مانند رهبر کبیر انقلاب ایران بتواند وحدت میان مردم ایجاد کند و با ایستادگی در مقابل حاکمان، انقلاب را به ثمر برساند.البته باید این نکته را هم در نظر داشت که استعمارگران غربی با حضور بیش از یک قرن خود در قاره سیاه تمام تلاش خود را برای عدم وحدت و تکلم واحد میان توده های مردم صورت دادند تا مردم نتوانند یکپارچه در جهت تغییر وضعیت خود حرکتی کنند.
استعمارگران سالها مانع پیشرفتهای سیاسی و اقتصادی کشورهای آفریقایی شدند به طوری که این کشورها هنوز استقلال سیاسی به خود ندیده و تاکنون تمامی مبارزات آنها برای تغییر وضعیت سیاسیشان با شکست مواجه شده است.از سوی دیگر این قاره بزرگ با دارا بودن منابع ثروت فراوان، اکنون فقیرترین قاره دنیا محسوب می شود.
در واقع به رغم استقلال، کشورهای آفریقایی میان چند قدرت اروپایی تقسیم شدهاند که در این میان فرانسه، انگلیس و آمریکا بیشترین نفوذ و تأثیر را در سیاست و اقتصاد این کشورها دارد. این قدرتها همواره سعی داشتند که سطح آگاهی سیاسی و اقتصادی آفریقا را پایین نگاه داشته تا بتوانند به سلطه خود ادامه دهند. به طور مثال کشور ساحل عاج که رتبه دوم صادرات کاکائو جهان را دارد،همچنان با سیستم سنتی و بدون دستگاههای مکانیزه این کالا را تولید میکند و کشورهای اروپایی از جمله فرانسه که بیشترین خریدار و مصرف کننده این کالا هستند تلاشی برای مدرنیزه کردن صنایع این کشور صورت نداده و نمیدهند و همواره با قیمتی بسیار پایین کاکائوی مورد نیاز خود را از این کشور تهیه میکننند.
این سیاست عقب نگه داشتن آفریقا از سوی غرب را میتوان در مسائل کلان سیاسی هم دنبال کرد.تشکیل اتحادیه آفریقا نیز از جمله سیاستهای کلان غربیها بود تا اهداف آنها را در این قاره دنبال کند. بر همین اساس این اتحادیه به جای اینکه در شرایط حساس خواستهها و توقعات شهروندان آفریقا را دنبال کند،این هدف برای آنها بیاهمیت بوده و کمترین تلاشی را به نفع مردم انجام نمیدهد.
هم اکنون نیز در مبارزات تودههای مردم در این قاره این اتحادیه در حل اختلافات عملا غائب است و این مسئله نشان میدهد که اتحادیه آفریقا هیچگاه از میان مردم و با خواستههای مردم به وجود نیامده است.در این میان همچنین سازمان ملل را نیز باید غائب دیگری در حل اختلافات موجود در آفریقا و رساندن پیام جنبشهای مردمی به حاکمانشان دانست.شاید بتوان گفت که در دوره دبیرکلی کوفی عنان در سازمان ملل اندک توجهی به قاره سیاه شد. وی با وجود همه محدودیتها تلاش زیادی در بالا بردن سطح آگاهیها و حل اختلافات قومی و قبیلهای در این قاره کرد، اما امروز تقریبا چالشهای آفریقا در گفتگوها و مناظرات جلسات سازمان ملل غائب است.
شاید ناآرامیهایی که طی ماههای اخیر در کشورهای شمال آفریقا از جمله تونس،مصرو الجزایر در جریان بود، فرصت مناسبی برای توجه بیشتر به خواستهها و نیازهای مردمی باشد که با بالاترین میزان فقر دست و پنجه نرم میکنند و در این میان حکومتهای آنها نیز صلاحیت کشورداری را ندارند.16346
نماینده سازمان تجارت جهانی در امور آفریقا و خاورمیانه
نظر شما