در ٢٥، اردیبهشت سال ٩٦ یادداشتی تحت عنوان -پادگانهای داخل شهرها را به بوستان تبدیل نکنید نوشتم که امیدوارم در دوران شما بعنوان شهردار دانشگاهی تهران عملیاتی شود. برای اینکه بیشتر به موضوع بپردازم و از تکرار مکررات به پرهیزم، عین متن را در زیر می اورم — پادگانهای داخل شهرها را به بوستان تبدیل نکنید.
ورود به این مطلب و تیتر انتخابی شاید برای عموم مردم شبهه برانگیز باشد که این دیگر چه ایدهایی است و آیا نویسنده درکی از حرف خود دارد یا نه! نکند انتخاباتی دیگر در راه است! امیدوارم که ایدهام مقبول باشد و سعی میکنم آن را به شرح پیوست و کوتاه در این جا بیان نمایم.
همانگونه که همه میدانیم و توسط متخصصان داخلی و خارجی و عموم اهل فن درباره آن بارها و بارها صحبت شده است، کشور ایران کشوری است لرزهخیز و بطورکلی شهرهای اصلی آن از تهران گرفته تا دیگر شهرهای بزرگ در پهنههای خطرناک زمینلرزه قرار گرفته است. شاهد این موضوع هم زلزلههای وحشتناک تاریخی در کشور است که حداقل چند تا از آنها را همه به یاد داریم.
موضوع پیشنهادی از جنبه مدیریت بحران در ساختار و فرایند زلزله بسیار حیاتی و مهم میشود؛ چه بسا پس از زلزله در بخش امداد و نجات و بخش اسکان موقت این تنها پادگانها باشند که حیاتی دوباره برای شهر فراهم سازند. اگر توجه داشته باشیم هیچ کس به وجود پادگانهای نظامی در داخل شهر راضی نیست و حقیقتاً هم خوب نیست که تجهیزات نظامی در منطقهای در داخل شهر قرار گرفته باشد و خدای ناکرده در اثر هر اشتباهی فاجعهایی به بار بیاورد. ولیکن پادگانها عموماً دارای زیرساختهای بسیار مهمی میباشند از جمله، مخابرات، بهداری، سولههای خواب، سرویسهای بهداشتی و ...
از دست دادن این گونه امکانات لجستیکی و تبدیل آنها به درخت و گل شاید برای شهرهای بدون زلزله بسیار توصیه مناسبی باشد ولیکن برای شهرهایی که پتانسیل زلزله در آن بیداد میکند امری غیراصولی و عمل نابخردانه به حساب آید. هیچکس وجود گل و گیاه و فضای سبز را در داخل شهرها رد نمیکند چه بسا توصیه میشود که بوستانهای بیشتری ساخته شود اگر قرار نیست «ساخت و ساز» بطورکامل در شهری مثل تهران متوقف شود که ای کاش بشود. ولیکن تخریب این زیرساختها و تبدیل آنها به بوستان برای شهرهای مطرح در زلزله امری پسندیده فرض نمیشود.
برای مثال شهرداری تهران «اگر بحث انتخاباتی قلمداد نشود»، تعداد زیادی سوله تحت عنوان سوله مدیریت بحران درست کرد و میلیاردها تومان هزینه و زمینهای بسیار مرغوب و گستردهایی را صرف آن کرد که حقیقتاً برای اینجانب ساخت انها با این هزینه های گزاف اصلاً نامفهوم بود، حتی در زمان ساخت آنها از مسئول پروژه خواستم بفرمایند که هدف چیست این سولهها چه نقشی در زمان پس از بحران خواهند داشت! اسکان موقت!! ذخیره دارویی! و یا چی ... اگر آن روز پاسخ درستی برای حقیر داده شده بود امروز در آنها برنامه تفریحی خندوانه و دیگر کارهایی که در آنها انجام میشود، رخ نمیداد! مثل دیپوی کیسههای زردرنگ نمک!
توصیه حقیر که همواره در راستای کار وتخصص ناچیزم بوده و آن هم مشخص است، مقاوم سازی و مدیریت بحران زلزله، این است که این امکانات موجود تقویت شوند و امکانات بیشتری به این پادگانها اضافه گردد از همان نوع موجود ( مخابرات، بهداری و ...) و اگر هم قرار است مورد استفاده عموم باشد، بعنوان "بوستان موقت" استفاده شود حداقل هدف اصلی آنها در زمان بحران فراموش نشود.
یک پادگان تبدیل شده به بوستان مجهز به تمام امکانات، هزار مرتبه از سولههای بیهوده شهرداری بهتر و مفیدتر و ارزانترخواهد بود. در ضمن این فضاها برای ایجاد امنیت و جلوگیری از بزهکاریهایی که پس از هر زلزله رخ میدهد انهم پس از تخریب احتمالی کلانتریها، بسیار مناسب ارزیابی میگردد. در انتها امیدارم جمله اخر بنده مسیولین محترم کلانتری ها را به امر مقاوم سازی ساختمان های خود نیز حساس کند، حفظ امنیت عمومی یکی از مشکل ترین امور بعد از بحران های کلان شهری است. انشاالله
حال حدود دو سال و اندی از این مرقومه می گذرد که در خبرها دیدم قرار است پادگان ٠٦ تهران با ٥٢ هکتار فضا در پاسدارن تحویل شهرداری و سپس تبدیل به پارک شود ! چقدر خوب و پسندیده، امیدوارم هر چه زودتر انجام شود ولیکن امیدوارم نیم نگاهی هم به یادداشت فوق شود!
حقیقتا تکرار یادداشت را از این رو لازم دیدم که در زمان تخریب پل گیشا در تاریخ ٢٩ خرداد ٩٨ یادداشتی در خبر انلاین تحت عنوان "اقای شهردار لطفا یک ماه دیرتر" نوشتم که سه ساعت بعد از چاپ یادداشت با حیرت غیر قابل توصیف خودم مواجه شدم که ایشان، اقای دکتر حناچی، اجازه انجام ازمایشات را صادر فرمودند! و معاون فنی ایشان جناب مهندس صبوری و مدیر کل فنی ایشان اقای دکتر بزمونه با روی گشاده روز جمعه ساعاتی بعد، جلسه و هماهنگی های لازم را دستور بعمل دادند، کار با موفقیت تمام انجام شد و داده ها در حال پردازش است !
در ٣٠ سال گذشته من چنین تجربه ای با هیچکدام از وزرا و مسیولین نداشتم باید بارها گمانه زنی می شد تا امر مهم و لازمی شروع به حرکت کند البته بجز یک مورد که جناب زنگه دستور بررسی "فوری" تشکیلات نفتی را در حاشیه نامه حقیر بلافاصله ابلاغ فرمودند. چنین مسولین نادرند و شایسته قدردانی لذا از جناب اقای دکتر حناچی شهردار دانشگاهی تهران و استاد مدرس اقای مهندس زنگنه وزیر محترم نفت و اقای مهندس صبوری و اقای دکتر بزمونه کمال تشکر را در همین جا مینمایم. لذا با عنایت به توجه اقای شهردار به نظرات کارشناسی بخصوص در مورد پل گیشا زمان را مغتنم دیدم و حال جا دارد مجددا از شهردار معزز خواهش کنم برای تهران عزیز ولیکن لرزه خیز نظری هم به عرایض اینجانب داشته باشند و اگر شرایط مهیا بود انها را لحاظ بفرمایند.
البته یک نکته، متاسفانه امروز در کشور برخی از عزیزان از عهده همه کار بر می ایند ! فرقی نمیکند کار، زلزله باشد یا سیل، فاضلاب باشد یا خطوط مترو، مقاوم سازی باشد یا مدیریت بحران سوانح و .... برای دخیل شدن در همه پروژه ها اماده اند ! تجربه سی سال اخیر بنده نشان داده تحت عنوان تیتر مطرح با ردیف بودجه ای در کشور هزینه میشود ولی بدست افراد غیر متخصص و کار عملا با بن بست مواجه میشود، امید است بعد از گرفتن کلید پادگان و قبل از شروع عملیات تبدیل، مطالعات جامع از دیدگاه نیازهای سازمانی و فضا های مورد نیاز و لحاظ نمودن امکانات موجود برای مدیریت بحران سوانح در انجا توسط افراد "خیلی" خبره انجام پذیرد. امیدوارم اولین پادگان - پارک دنیا را با رویکرد کاملا امدادی و مفرح در تهران شاهد باشیم تا درسی برای جهانیان باشد. باشدکه انچه خداوند جل شانه برای کشور صلاح می داند رخ دهد. انشا الله.
* استاد نمونه کشور در مهندسی سازه، زلزله و مدیریت بحران
نظر شما