۰ نفر
۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۲
سیاستمدار صادق چه کسی است؟

سایت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در مقاله ای برگرفته از یک کتاب در باره سیره امام راحل نوشت: ایشان کوشیدند طی توصیه‏ های مختلف به کارگزاران و مسئولان نظام، تصویری از سیاست اخلاقی مطلوب خود و یا به تعبیر دیگر سیاست اسلامی ارائه کنند.

ایشان صفات و ویژگی های اخلاقی متعددی برای سیاستمداران نام می‏ برد و آنها را لازمۀ سیاست اخلاقی می‏ دانست.

صداقت به معنای راستگویی است؛ اما فراتر از آن است. صداقت در برابر دروغگویی قرار می‏ گیرد؛ اما در برابر خیانت نیز هست. در حقیقت، صدق و خیانت در تقابل با یکدیگر قرار دارند و صداقت به این معنا مترادف با امانت است. بدین‏ ترتیب، صداقت در سیاست، به معنای راستگویی، رو راست بودن با مردم. پایبندی به پیمانها و امانتداری است و سیاستمدار صادق، کسی است که در جهت حق و حقیقت حرکت می‏کند، چرا که صدق، یعنی همسویی و هماهنگی با حق است.

او پایبند تعهدات خویش است و خود را آن گونه که هست به مردم می ‏نمایاند و از فریبکاری می ‏پرهیزد. کسی که این ملکه و صفت اخلاقی را در خویش پرورانده باشد، هرگز از اعتماد مردم سوءاستفاده نمی ‏کند و از اعتراف به اشتباه نمی‏ هراسد و این را نه نشانۀ ضعف، بلکه نتیجۀ اعتماد به نفس می‏ داند.

مفهوم صدق، خود دربردارندۀ معانی، راستی،ثبات، استواری و قوت است و این بسیار فراتر از راستگویی صرف است. توشی هیکو پس از تحلیل دقیقی دربارۀ این واژه می‏ گوید: «واژۀ صدق، معانی ضمنی‏ ای چون: صمیمیت، ثبات، درستی و امانت را به خود می‏ گیرد. به این ترتیب ما با موارد بسیار از کاربرد واقعی واژۀ صدق در قرآن مجید و در جاهای دیگر رو به ‏رو هستیم که به هیچ وجه  راستگویی نمی‏ تواند جوابگوی همۀ آنها باشد.»

گسترۀ معنایی صادق در فرهنگ قرآنی تا بدان حد است که گاه در برابر واژۀ منافق و کافر به کار می‏ رود.

 صداقتی که در سیاست از آن بحث می‏ شود، به همین معنای عام است. لذا سیاستمدار صادق باید واجد همۀ این اوصاف باشد تا بتوان او را اخلاقی دانست. این صداقت در مرحلۀ عمل به جایی می‏ رسد که سیاستمدار، خود را خدمتگزار مردم ـ نه متولّی آنها ‏ـ می ‏داند و هرجا دید نقصی از او سر زده است، بی‏ درنگ و شجاعانه اشتباه خود را ابراز می ‏دارد. «پس اگر قبلاً اشتباه کرده باشیم، باید صریحاً بگوییم اشتباه نموده ‏ایم و عدول در بین فقها از فتوایی به فتوای دیگر درست همین معنا را دارد... فقهای شورای نگهبان و اعضای شورای عالی قضایی هم باید اینطور باشند که اگر در مسأله ‏ای اشتباه کردند، صریحاً بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند، ما که معصوم نیستیم. پیش از انقلاب من خیال می‏ کردم وقتی انقلاب پیروز شد، افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند... بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده ‏ام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کرده‏ ام».  (همان؛ ج 18 ، ص 241)

از نظر امام، دیکتاتوری هنگامی آغاز می‏ شود که انسان خطایی کند و پس از دریافتن خطایش، به جای اعتراف به آن و اصلاحش، مصرّانه بر آن پای بفشارد و راه کج خود را ادامه دهد. «یک مطلبی را که می‏ گویید چنانچه خطایش را فهمیدید، حاضرید به اینکه بگویید من خطا کردم، اشتباه کردم یا همان خطا را می ‏خواهید تا آخر به پیش ببرید. از مفاسدی که دیکتاتوری دارد و دیکتاتور مبتلا به آن هست، این است که یک مطلبی را که القا می‏ کند بعدش نمی‏ تواند، قدرت ندارد بر خودش که این مطلبی که القا کرده است، اگر خلاف مصلحت است... نمی‏ تواند که از قولش برگردد... این بزرگترین دیکتاتوریهاست که انسان به آن مبتلا هست.» (صحیفۀ امام؛ ج 14  ، ص 92)

از این منظر نه تنها اعتراف به اشتباه، نشانۀ ضعف نیست؛ بلکه نشانۀ قدرت بر خود است و موجب بزرگ نمودن فرد و افزایش محبوبیت اوست. «اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید، اعتراف کنید، این اعترافْ شما را در نظر ملتها بزرگ می‏ کند، نه اینکه اعتراف به خطا شما را کوچک می‏ کند. پایبند بودن به خطا انسان را خیلی منحط می ‏کند.» (همان؛ ص 93)

بنابراین، اعتراف به خطا، که نتیجۀ صداقت است، یک فضیلت و کمال انسانی است و جلوه‏ ای از سیاست اخلاقی به‏ شمار می ‏رود، لذا امام با تأکید می‏ گوید: «باید بدانید و می‏ دانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا کنید، که آن کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا، نقص و از شیطان است». (همان؛ ج 18 ، ص7.)

نکته قابل توجه آن است که پاره‏ ای سیاستمداران می ‏پندارند که اگر خطاهای خود را آشکار سازند، اعتماد عمومی از آنان سلب خواهد شد و مردم آنان را ناتوان خواهند پنداشت؛ لذا ترجیح می‏ دهند که به جای اعتراف به خطای خود، آن را با خطای دیگری بپوشانند و به بهانۀ حفظ اعتماد مردم و با تکیه بر آن، خطاهای دیگری مرتکب شوند؛ اما پاسخ این توهّم آن است که همین توجیه به تعبیر امام از تلبیسات و بازیهای ابلیس است و از مکانیزم های دفاعی افراد  ضعیف‏ النفس برای پرهیز از مواجهه با حقیقت به‏ شمار می ‏رود.

از سوی دیگر، اعتماد مردم خود حاصل صداقت است و به ‏طور مطلق وجود ندارد؛ بلکه مشروط به دیدن صداقت و اعمال صادقانۀ سیاستمداران است و به مقداری که از آنان بی‏ صداقتی مشاهده کنند، دو برابر آن، از اعتماد خود می‏ کاهند.

سیاستمدار صادق، کسی است که تا هنگامی که خود را مفید احساس می‏ کند، در عرصۀ سیاست باقی است؛ اما هر زمان و به هر دلیلی که احساس کرد دیگر نمی‏ تواند به وظایف خود عمل کند، به جای ادامۀ راه گذشته‏ اش و پوشاندن ناتوانی‏ اش، با شهامت از مسئولیت خود کناره می‏ گیرد و بدین ‏ترتیب برگ زرّینی بر کارنامه‏ اش می ‏افزاید و فضیلتی در کنار دیگر فضیلت های خود می‏ نهد. «هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می ‏کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده... دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این عمل، صالح و عبادت است». (همان؛ ج 19، ص157)

بدین ترتیب، صداقتْ تنها یک فضیلت اخلاقی فردی نیست؛ بلکه ارزشی اجتماعی و سیاسی است و جلوه‏ های گوناگونی دارد. سیاستمدار صادق، خود را آنگونه که هست به مردم می‏ نماید و خودش و قابلیت های خود را نیک می‏ شناسد و از آنها بدرستی بهره ‏برداری می ‏کند. هم به مردم راست می‏ گوید و هم به تعهدات خود عمل می کند. همان‏ طور که اقدام و فعالیت سیاسی را ارزش می‏ داند به هنگام ضرورت، استعفا را یک ارزش می‏ شناسد. می‏ کوشد که خطا نکند؛ اما چون خطایی از او سر زد، به جای پوشاندن یا توجیه آن، که خود خطای دیگری است، شجاعانه به خطایش اعتراف می‏ کند و این را نشانۀ عظمت روح خود و دلیل شجاعت خود می داند، نه ضعف و سستی آن.

منبع: امام، اخلاق، سیاست، سیدحسن اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) 239 - 245

1717

کد خبر 1330870

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین