شاید همه نوشته ها تکراری باشد چرا که به قول یکی از دوستان نزدیکم که عاشق کشتی است،مگر دیگر چیزی از آقا تختی باقی مانده؟همه چیز را درباره اش نوشته اند.حتی فیلمش را هم ساخته اند.چه کاری است هر سال و هر سال می نویسید آقا تختی،آقا تختی؟!اجازه بدهید روحش شاد باشد.اینقدر سرک در زندگی این بنده خدا نکشید.تختی ...
ادامه حرف هایش را می شد حدس زد.حوصله نداشتم که نصیحت کند.حتی اگر همه زیر و بم های تختی را کنکاش کرده باشند،از زن و زندگی و بابک پسرش نوشته باشند،حتی اگر فیلم بسازند و از خودکشی جهان پهلوان بگویند باز هم مرگ او کهنگی ندارد.انگار یک چیز اجازه نمی دهد این اتفاق فراموش شود.یعنی داغ او برای خیلی ها تمام شدنی نیست.هنوز هم هستند رفقایی که وقتی یادش می افتند برایش اشک بریزند.هنوز هم هستند جوانمردانی که وقتی اسم تختی می آید دست روی سینه بگذارند و بگویند:«سالاری بود برای خودش.»
هنوز هم هستند خیلی ها که بخواهند به هتل آتلانتیک بروند،در آنجا سرک بکشند،بروند به دهه چهل،به جنوب شهر،به زمان لوطی ها و لوطی منش ها.به اتاقی که تختی آخرین بار آنجا دراز کشیده بود و .... زود می گذرد.امروز دوباره هفدهم دیماه است و فقط سالش فرق می کند.به قول قدیمی ها انگار همین دیروز بود که روزنامه ها تیتر زده بودند:«دل شیر خون شده بود.»همین دیروز که پلیس هتل را قرق کرد،خیلی چیزها را مخفی کرد و اجازه نداد تا برای سال های سال،خبری به بیرون درز کند.
حتی می گویم این ها را هم باید گذاشت کنار.حتی اختلاف های خانوادگی،طرد شدن از مسابقات مختلف ورزشی،زیر بار نرفتن برای بازی کردن در فیلم های سینمایی و تبلیغات عسل،شهلا،شاه،رفقا،مردم،گل فروشی چهارراه تخت جمشید،باشگاه راه آهن و همه در و دیوار شهر که از تختی خاطره دارند را.امروز 52 سال از مرگ تختی می گذرد و شاید به قول دوست عشق کشتی ام نباید این همه کنکاش کرد.نباید تا این حد ذره بین شد و در ماجرای تختی غرق! به قول او باید از این نوشت که او چرا ماندگار شد،چرا تختی،تختی شد و چرا هنوز هم نامش ماندگار است و جهان پهلوان صدایش می زنند؟
251 251
نظر شما