محمد تقوی

محمد تقوی: فقر این روزها واژه ای دوباره آشنا برای اقتصاد ایران محسوب می شود؛هر چند که اما مسئولان دولتی با جدیت بر این باورند که فقر نداریم و وزیر رفاه در پزی بسیار جالب تر از سایر مسوولان دولتی حتی خط فقر را نیز منکر می شود ولی برای شهروندانی که جایی پایین تر از میزهای اقتصادی دولت زندگی می کنند بدون شک فقر معنایی تازه یافته است و آن را به وضوح در تار و پود زندگی خود حس می کنند. وزیر رفاه می گوید:«با اقدامات نهادهای حمایتی و توزیع سهام عدالت، قدرت خرید مردم افزایش یافته است و به این ترتیب زیر خط فقر شدید در کشور وجود ندارد. از خط فقر نباید سخن گفت باید دید قدرت خرید چقدر افزایش یافته است».
این جملات البته می تواند طنزی تلخ برای تاریخ اقتصادی ایران باشد ولی به طور حتم نمی تواند در بر گیرنده واقعیتی باشد که اکنون روی سر اقتصاد ایران چرخ می زند. در جایی که تورم تحت تاثیر سیاست های تورمی رشد مداومی را مزمزه می کند واقعا چگونه می توان از افزایش قدرت خرید مردم سخن گفت.
به نظر می رسد باید این واقعیت را بدون هر گونه ارزش گذاری ایدئولوژیک پذیرفت که انگاری در تشکیلات دولت جایی برای تعاریف و ایده های اصیل اقتصادی وجود ندارد و یا اگر هم درکی نسبت به مفاهیم اقتصادی وجود داشته باشد دولتی ها به سبب کشش های سیاسی یا حضور سیاست در برنامه ریزی های اقتصادی تمایلی برای توجه به آن ندارند.
شاید لازم باشد تا یک بار دیگر مدیران اقتصادی دولت به مدار اقتصاد ایران نگاه کنند آنوقت دیگر ساده سخن گفتن از اقتصاد یا شعار پردازی برای اقتصاد به امری سخت تبدیل می شود. این سخت شدن بدون شک یک توفیق اجباری هم برای دولت و هم برای اقتصاد محسوب می شود. چون شعار دادن و سعی در تزیین کردن غیر واقعی شرایط موجود از سویی بی اعتمادی به دولت را افزایش می دهد و از سوی دیگر سبب می شود تا ویترین اقتصادی کشور نمایی غیر واقعی را به نمایش بگذارد.
واقعیت این است که از سال 83 تا امروز میزان تورم از 5/10 درصد به 25 درصد در آبان ماه 1387 افزایش یافته است و همچنین خط فقر نیز که روزگاری کمتر از 200 هزار تومان را به رخ می کشید حالا 780 هزار تومان را نیز پشت سر گذاشته و به اعتراف آگاهان اقتصادی به یک میلیون تومان رسیده است.
با این حساب باید پرسید که چگونه دولتی ها گمان می برند خط فقری وجود ندارد و اوضاع اقتصادی به لحاظ افزایش قدرت خرید مردم در شرایط خوبی ایستاده است؟
تاریخ اندیشه اقتصادی از روز تولد تا امروز بر سر این موضوع ثابت قدم بوده است که تورم پست ترین مالیاتی است که از فقرا گرفته می شود. اما به نظر می رسد که امروز در ایران دولتی ها شکلی تازه از مفاهیم اقتصادی را خلق کرده اند که در آن تورم نه تنها چنین مفهومی ندارد بلکه از دیگر سو واژه ای معادل رشد قدرت خرید مردم را به رخ می کشد.
بدون شک اما فارغ از این بحث ها نگاه کردن به زندگی مردم به خوبی نشان می دهد که نه تنها هیچ گرهی از فقر باز نشده است بلکه مشکلات بزرگی روی گلوی معیست مردم چنبره زده است. ای کاش اما دولتی های نهم نیز با شعار رفع فقر و گسترش عدالت پا به حکمرانی در کابینه نهم نمی گذاشتند چون نفتی که انها می خواستند به سفره های مردم هدیه دهند تا به اینجای کار دلیل اصلی افت تورم و نقدینگی غیر مولد بوده است. تکلیف عدالت نیز بسیار مشخص شده است. وقتی ثروتمندان 17 برابر بیشتر از فقرا از سبد هزینه ای کشور استفاده می کنند باید گفت که عدالت نیز به شعاری لوکس تبدیل شده است.
حالا در نظر بگیرد که هیجان نفتی و سیاست های وارداتی تعطیلی صنایع و بیکاری کارگران را نیز به دغدغه ای سیاه مبدل کرده است. آیا به نظر شما نباید در انتظار افزایش فقر نشست؟ به نظر می رسد فقر سوغات فردای اقتصاد ایران باشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1346

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 11 =