سال 89 و دهه 80 نیز پایان یافت و در پایان این دهه سینما به پایینترین میزان مقبولیت در میان مردم رسید، مردمی که در صورت تدبیر متولیان میتوانستند همچنان موتور محرکه اصلی سینما باشند و سینما را از انواع وابستگی های پیدا و پنهان به مراکز قدرت دور بدارند، سینمایی که 110 سال قدمت دارد و ای کاش میتوانست بر اساس یک موجود وارداتی بومیشده به وظایف خود عمل نماید.
گفتم وظایف و یاد مجموعه وظایفی افتادم که در این دو دوره (1279 تا 1357) و (1358 تا 1389) بر گردن این کالای وارداتی گذاشتهایم، وظایفی که در دوره اول گاهی به شدت عوامگرا و گاهی به شدت خواصگرا و گاهی به شدت مستهجن و گاهی به شدت مستعمل بوده و بیشتر در این دوره سینما ابزاری بوده برای ابراز پیشپاافتادهترین مسائل جامعهای گزینشی که نشان از جامعه اصلی نداشته و بیشتر تفنن و روابط سطحی حاکم بر زندگی آن دوران بوده است.
البته در این میان باید از تعدادی از سینماگران نام برد که توانستند در آن فضای به شدت بسته به رسالت هنری خود عمل کنند، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی و....
انقلاب توانست جان تازهای به سینمای رو به اضمحلال ایران دهد و گزافه نیست که بگوییم در دوره دوم (1358 تا 1389) سینمای ایران از منظر تولیدات کیفی سینمایی دهها برابر از دوره اول (1279 تا 1357) بیشتر خودنمایی کرده (توجه به کرامات انسانی، توسعه اخلاق، ترویج دوست داشتن همنوعان و ...) و در موفقیتهایش در سطح جشنوارههای بینالمللی به هیچ عنوان با دوره اول قابل مقایسه نیست.
این افزایش کیفی تولیدات سینمایی در دهه 60 توانست قرابت و نزدیکی مردم را با سینماها همچنان حفظ کند و البته سیاست بیش از اندازه تولیدزدگی و نبود آیندهنگری متولیان سینما و مراجع فرهنگی کشور به تحولات پیش رو حوزههای فرهنگی و رسانهای و... ضمن تکرار در تولیدات سینمایی و اصرار انحصار بر تولید داخلی باعث از رده خارج شدن سالنهای سینمایی کشور و افت تدریجی مخاطبان سینما شد.
ورود رقبای جدید در حوزه رسانه و دسترسی آسان مردم به تکنولوژیهای دیداری و شنیداری در حوزه محصولات فرهنگی و ارتقای سطح فضای رقابتی این حوزه در دهه 70 و تغییر مدام سیاستها و نبود نظام جامع سینمایی کشور برای رشد سینما در تمام شاخصهای مرتبط در دهه 80، منجر به افزایش بیشتر فاصله مردم با سینما شد و نهایتا شاهد کمترین میزان تماشاگران سینما در آخرین سال دهه 80 بودیم.
البته در این سال ها اقداماتی در خصوص افزایش و بازسازی سینماها در تهران و شهرستانها توسط شهرداریها و دولت بودیم، اما همچنان بحران مخاطب جدی است! چرا؟ و چه باید کرد؟ و آیا این نقصان ارتباطی با دیگر شاخصهای جامعه دارد؟
در سال 90 امیدوارم همسو با دعای تحویل سال نو بتوانیم تحول سازندهای را در راستای حفظ کرامات انسانی و اشاعه اخلاق در جامعه شاهد باشیم و جواب چرا؟ و چه باید کرد؟ را در ادامه یادداشتهایم در حد بضاعت در این سال خواهم گفت.
یا مقلب القلوب و الابصار و...
نظر شما