۰ نفر
۲۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۸:۲۰

درباره انتخاب اصغر فرهادی به عنوان چهره سینمایی سال

 

اعلام نتایج نظرسنجی سایت خبرآنلاین درباره چهره برگزیده سینمایی سال که حاکی از در صدر قرار داشتن اصغر فرهادی با اختلافی فاحش در مقایسه با سایر برگزیدگان است، شاید در وهله نخست نکته خاصی را به ذهن متبادر نکند. این روزها هر نشریه سینمایی‌ای و یا حتی غیر سینمایی‌ای که بر اساس اصول متعارف و استاندارد دست به انتخاب بهترین‌های جشنواره فیلم فجر می‌زند، جدایی نادر از سیمین فرهادی در اغلب رشته‌های اصلی رأیی بسیار بالاتر از سایر گزینه‌ها به دست می‌آورد و البته افتخارآفرینی فرهادی و همکارانش را در جشنواره برلین نیز نباید از قلم انداخت. اما با همه این‌ها باز هم به نظرم نتیجه نظرخواهی خبرآْنلاین گویای نکته‌ای متمایز از همه این فضاها است.

این تمایز در وهله اول به مخاطبان نظرسنجی برمی‌گردد. این مخاطبان نه منتقدان و صاحب‌نظران متخصص سینمایی هستند (آن‌سان که در نشریات و رسانه‌های تخصصی به تحلیل می‌پردازند) و نه توده‌هایی با رویکرد عوامانه (که همچون نظرسنجی‌های برنامه تلویزیونی هفت، تیپ‌های فیلم اخراجی‌ها به عنوان به یادماندنی‌ترین شخصیت‌های سینمای دفاع مقدس برگزینند). مخاطبان خبرآنلاین در واقع بینابین این دو قشر هستند و برای همین می‌توان نوعی نخبگی مردمی را به آن‌ها نسبت داد. از جانب دیگر این رسانه در عین داشتن اصول و مرام‌هایی مشخص، از جهت‌گیری متعادلی در ساحت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برخوردار است و افراط و تفریط و سینه‌زدن زیر علم فلان جناح و شعار پوپولیستی دادن علیه بهمان جریان در فضایش دیده نمی‌شود.همین تعادل و دوری از غوغامداری‌های متداول، خواه‌ناخواه در جذب مخاطبانی با همین رویکرد و دیدگاه نیز نقش دارد و به عبارت دیگر می‌توان گفت که اقشار آگاه و متعادل عمدتا در این نظرخواهی شرکت داشته‌اند که نه گرفتار هیجان‌های کاذب اجتماعی و سیاسی‌اند و نه مبتلا به عوامانگی. طبیعی است که در چنین وضعیتی وقتی کسی به عنوان چهره سال توسط این مخاطبان انتخاب شود، باید با نگاهی دقیق‌تر به نتیجه نگریست و به تحلیلش پرداخت.

به اصغر فرهادی برگردیم و این که چطور از بین این همه سینماگرو ستاره و پیشکسوت و آدم شاخص، کاربران خبرآنلاین او را برگزیده اند. من چند دلیل را در این مورد حدس می‌زنم:

1-            امسال فرهادی مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرد. شاید هر کس دیگری جای او بود، عنان اختیار می‌گسست و رو به رفتارهایی هیجانی می‌برد. خیلی سخت است وسط پروژه‌ای باشی و یک دفعه متولیان رسمی سینما، به بهانه یک واژه ساده که در مراسمی صنفی بیان شده و تا چند روز بعدش هم حساسیتی را برنیانگیخته، از کاه کوه بسازند و آیه استرجاع قرائت کنند و به شکلی بی‌سابقه حکم به تعطیلی‌اش دهند و روغن تسویه‌حساب با نهادهایی دیگر را با استناد به آن حرف داغ کنند و عملا طرف را تا لب پرتگاه ببرند و در آستانه انواع و اقسام انگ‌های سیاسی و امنیتی قرارش دهند. واکنش فرهادی در آن گرد و غبار و هیاهوی آلوده، بسیار قابل تأمل بود و در مصاحبه‌هایی که با دو خبرگزاری متعادل انجام داد، در عین این‌که توضیحات صادقانه بیش‌تری درباره آرزوهایش داد، از اصول خود نیز دست نکشید (برخلاف برخی اظهارات که حرف‌های او را تعبیر به عذرخواهی کردند) و بدین ترتیب شرافتمندانه، از به محاق رفتن یکی از ارزشمندترین فیلم‌های سینمای ایران و تجلی درخشش همکاران هنرمندش جلوگیری کرد. این طمأنینه در ایام جشنواره فیلم فجر نیز مشهود بود و با این که یکی از داوران جشنواره قبلا در سخنانی نامستدل، فیلم درباره الی... را مصداق لیبرالیسم و اباحه‌گری اخلاقی و فلسفی برشمرده بود، به واکنش‌های احساسی روی نیاورد و حتی در مراسم اختتامیه نیز تلفنی از متولیان امر تشکر کرد. این تعادل رفتاری و مَنِشی، نکته مهمی است که به نظرم از دید کاربران خبرآنلاین نیز دور نمانده است.

2-            فرهادی امسال در جشنواره، جدایی نادر از سیمین را داشت. در این جا قصد تحلیل و نقد فیلم را نداریم که قاعدتا مجالش نیز نیست، اما این فیلم جلوه دیگری بود از تبحری که فرهادی در جذب توامان تماشاگر خاص و عام دارد. فیلم او هم در نزد تماشاگران بالاترین رأی را به دست آورد و هم در نزد اکثر قریب به اتفاق منتقدها درخشید و هم حتی در داوری جشنواره مقبول واقع شد و از آن فراتر در میان غیرایرانیان هم در جشنواره برلین به اوجی بی‌سابقه رسید. چنین موفقیتی کمتر برای یک اثر هنری - حداقل در دیار ما - رخ می‌دهد و یادآور شمایل ماندگاری است که قرن‌ها است بر وجهه مفاخر ادبی‌مان همچون حافظ و مولانا می‌درخشد. امیدوارم حمل بر اغراق نشود، اما اینک فرهادی در سینمای ما دارد همان جایگاه وزین را می‌یابد که عارف و عامی و ملا و زندیق و مومن هر یک به تناسب بضاعت خویش بهره‌ای از آثارش می‌گیرد. این جایگاه خُردی نیست.

3-            فیلم‌های فرهادی اغلب به نوعی بازتاب روح زمانه‌اند. کم داریم فیلم‌هایی در تاریخ سینمای‌مان که حامل این معنا باشند. در سال‌های دور قیصر واجد این ویژگی بود و در دهه‌های قبل شوکران و چند اثر معدود دیگر. جدا از بحث ساختار و مضمون، آثاری از قبیل درباره الی... و جدایی نادر از سیمین، تبلور مختصات فکری و احساسی جاری در زمان خویشند. مکاشفه و تعمیق در اساسی‌ترین دغدغه‌های تعلیق‌آور امروز، چه به لحاظ اخلاقی (راست و دروغ، شرافت و دنائت) و چه اجتماعی (اقشار متوسط و فرودست، سنت و مدرنیسم)، بن‌مایه فیلم‌های فرهادی هستند که اگرچه منحصر به جامعه ما نیز نیست (موفقیت‌های پی در پی آثار او در جوامع خارجی دال بر همین معنا است)، اما به هر حال در این سرزمین زبانی را می‌طلبند که در لهجه هنری فرهادی، گویایی شگرفی به خود گرفته است.

                                                                                     ***************************************

مدت‌های مدید است که قهرمانی در سینمای‌مان ندیده‌ایم. شاید این امر هم به رکود کنونی سینما برگردد و هم نگاه بالغ و پخته مان دیگر جویای شیفتگی به این اسم و فلان نام نیست. اما چند سال است که اصغر فرهادی این معادله را به هم زده است. همان طور که با شنیدن خبر توقیف و تعلیق فیلمش در آن ده روز کذایی قلب‌مان تپش بیش‌تر یافته بود، موقع دریافت خبر موفقیت فیلمش در جشنواره برلین هم نمناکی محسوسی ناشی از شوق روی چشممان نشست. در یادداشت جشنواره‌ای‌ام بر روی جدایی نادر از سیمین در همین سایت/روزنامه، فرهادی را پهلوان زنده سینمای ایران نامیدم. حالا انتخاب قاطع مخاطبان این نظرسنجی هم انگار دارد همین را تأیید می‌کند.  

 

 

کد خبر 137234

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =