۰ نفر
۸ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۳:۲۳

از آثار قدیم

اِن­شاهای حقیر

 

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

  

راستش فامیل است و هزار توقع، «پسرعمو»یم را می­گویم، بنده خدا هیچکس باورش نمی­شود که توانسته توی هر کلاس، سه سال استاندارد بماند و خوب یاد بگیرد.

  خودش می­گوید:«سال اول: سال آشنا شدنه... سال دوم: تجربه، سال سوم هم سال یاد گرفتن!».

  سیستم نمره انشای مدرسه­شان هم اینطوری است:

20 (مخصوص انبیا)

19(فقط برای اولیای خدا)

18(مخصوص ملائکه مقربین)

17(برای صُلَحا و اَبرار)

16(ویژه ارواح طَیِّبه)

از 15 به بعد برای دانش­آموزان(!)

انشاهایش را بخوانید.

موضوع انشای اول:

«... وَ بِا الوالِدَینِ اِحسانا» را توضیح دهید.

    معلم عضیز و گران­قدر بنده از هغیر و بقیه دانش­آموزان خاصته اند که درباره این موضوع، انشا بنویصیم. البته از عیشان سپاصگذاریم که برایمان زهمت می کشند.

  درباره این موزوع باید بگویم که اوصولندش، پدر و مادر بصیار به گردن انصان حق دارند و از ضمان کودکی، تا بزرگصالی از انصان مراغبت می کنند. اما نکطه­ای که باید بگویم این اصت که بعظی از پدر و مادرها هم باید«و باالکودکانه احصانا» را رعایط کنند.

  مثلن آغاجون ما هر روز صبح کله سحر ما را با لَغَط از خواب ناز بیدار می­کند و می­گوید:« هوی کُرّه بز!... پاشو برو نون بخر!»

  البطه می­دانیم که این حرف آغاجون­مان، از روی محربانی می­باشد، اما خب، مثلن دیگر عمویمان حق ندارد بزند پَسِ کله مان و بگوید:« حیف نون...».

  بنابراین نطیجع می­گیریم که انصان باید به پدر و مادرش نیکی کند و در اینجا از اسطاد عضیزمان تشکر می­نماییم که موزوعی به این لتافط به ما داده­اند.

کد خبر 139313

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین