۰ نفر
۵ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷

این فیلمی است که در نگاه اول اثری بیوگرافیک درباره یوهانس ورمر نقاش معروف هلندی به نظر می‌رسد، اما به تدریج متوجه می‌شویم با فیلمی درباره هنر نگریستن در زندگی روبرو هستیم.

نزهت بادی: همانطور که حدس زده بودید، فیلم هفته قبل کازابلانکا ساخته مایکل کورتیز بود که از محبوب‌ترین عاشقانه‌های تاریخ سینماست.

این هفته می‌خواهیم سراغ فیلمی برویم که شاید کمتر دیده شده باشد. فیلمی که در نگاه اول اثری بیوگرافیک درباره یوهانس ورمر نقاش معروف هلندی به نظر می‌رسد اما به تدریج متوجه می‌شویم با فیلمی درباره هنر نگریستن در زندگی روبرو هستیم.

به همین دلیل ممکن است کسانی که به عادت رایج چنین فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای، دنبال یک پی‌رنگ داستانی روشن و پرفراز و فرود می‌گردند، سرخورده شوند. فیلم بیشترین تمرکز خود را بر رابطه تغزلی میان استاد و شاگرد، ارباب و خدمتکار و نقاش و مدل الهام بخشش برای خلق یک تابلوی معروف می‌گذارد.

البته بر خلاف انتظار معمول این رابطه را با فاصله و حفظ حریم میان شخصیت‌ها در نوعی سردی و سکوت خاص نشان می‌دهد تا جنبه‌های رازآمیز آن را تشدید کند و ما را به تلاش برای نفوذ به درون کاراکترها وادارد.

درواقع درام اصلی فیلم درک حسی است که دخترک در نقاش برای کشیدن چنین تابلوی سحرانگیزی برمی‌انگیزد و این حس مرموز آمیزه‌ای از اشتیاق و خودداری برای نزدیک شدن و درک یکدیگر است.

حتی اگر تابلوهای نقاشی زیادی هم ندیده باشید، باز هم می‌توانید تشخیص بدهید که این نوع قاب بندی، فضاسازی و میزانسن‌ها از دل نقاشی برمی آید. تماشای فیلم بیشتر به این می‌ماند که قدم به تابلوهای نقاشی ورمیر گذاشتید که اساسا حال و هوای قصه‌های هزار و یکشبی دارد.

برای فیلمبرداری چنین فیلمی چه کسی بهتر از ادواردو سرا که به طرز شگفت‌‌انگیزی می‌تواند به وسیله بازی با نور، رنگ و سایه در تصاویرش روح شاهکارهای نقاشی‌های کلاسیک را به ما منتقل کند.

اما فیلم بیش از هر چیزی مدیون بازی اسکارلت جوهانسن در نقش دخترک است که چنان جوهره خیالی و مرموزی به آن بخشیده که انگار خود دخترک درون تابلوی نقاشی جلوی چشم ما زنده شده و روح گرفته است.

صحنه برگزیده‌مان جایی است که کالین فرث گوشواره‌ها را به گوش جوهانسن می‌آویزد. او این کار را چنان با ظرافت، احتیاط و آرامش انجام می‌دهد که گویی در حال خلق بزرگترین شاهکار هنری‌اش است و مدام مواظب است تا از کوچکترین لغزش در دستش جلوگیری کند تا مبادا ذره‌ای از کمال آن خراب شود.

شاید راز نهفته در این تابلوی نقاشی بی‌نظیر در این است که برای اولین‌بار نقاش تنها و پریشان درون زنی را می‌بیند که به اندازه هنری که خود را وقف آن کرده، دست نیافتنی و غیرقابل نفوذ است. آن قطره اشک و خون چکیده رابطه پر از لطافت و خشونت نقاش و هنرش است.

هرچند از چنین فیلمی که اولین فیلم کارگردانش است، انتظار نمی‌رود که یک شاهکار سینمایی باشد، اما فیلم بیش از آنچه که فکر می‌کنیم زیبا، ظریف و درخشان است و آرامشی را به ما هدیه می‌دهد که فقط نصیب کسانی می‌شود که صبوری لازم را برای ساعت‌ها نگریستن به یک لحظه ساده در زندگی دارند.

متوجه شدید درباره چه فیلمی حرف می زنیم؟ منتظرم که نظراتتان را درباره آن بخوانم.

58243

کد خبر 146473

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • احمد IR ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۵
    0 0
    دختر ی با گوشواره مروارید
  • آفتاب ابدی ..... IR ۱۲:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۵
    0 0
    دختری با گوشواره مروارید Girl with a Pearl Earring, 2003 Director: Peter Webber Writers: Tracy Chevalier (novel), Olivia Hetreed (screenplay) Stars: Scarlett Johansson, Colin Firth and Tom Wilkinson
  • آفتاب ابدی ..... IR ۱۲:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۵
    0 0
    گرچه ورمر و نقاشی هر دو صورت تاریخی واقعی دارند اما نمایشنامه بر اساس رمان تریسی چوالیر بوده و حاوی مطالب فرضی و ساختگی زیادی است. چهارچوبی که چوالیر از ورمر میدانست و پوستری که از نقاشی او داشت الهام بخش او در نوشتن نسخه شخصی رمان او بود.
  • ارمین IR ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۵
    0 0
    دختری با گوشواره مروارید
  • بدون نام IR ۱۴:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۵
    0 0
    دختری با گوشواره مروارید
  • كسري IR ۱۰:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۷
    0 0
    با اينكه ريتم فيلم كند است اما من از آن لدت بردم.

آخرین اخبار