اعضای شبکه مخوف شرارت و اخاذی که تحت عنوان‌های مختلف از طعمه‌هایشان میلیون‌ها تومان اخاذی کرده بودند، با حکم دادگاه محکوم شدند.
اعضای این شبکه مخوف که به سرکردگی آخرین بازمانده یک شبکه تبهکاری، فعالیت‌هایشان را آغاز کرده بودند، از اوایل سال 86 همزمان با مراجعه یکی از طعمه‌هایشان تحت تعقیب قضایی و پلیسی قرار گرفتند. این مرد در حضور بازپرس «علیزاده» از شعبه پنجم دادسرای شهرستان ری ضمن افشای راز فعالیت‌های اعضای باند گفت: «چند ماه قبل به‌طور اتفاقی در بازار ری با مرد میانسالی به نام «مهران» که خود را از مسئولان امنیتی ارشد معرفی می‌کرد، آشنا شدم.
از آن پس او چندین بار به محل کارم مراجعه کرد و با چرب‌زبانی گفت با توجه به موقعیت شغلی و ارتباطات دوستانه‌اش می‌تواند حکم معاونت یا مدیرکلی یکی از وزارتخانه‌های مهم را با کمک دوستانش برایم فراهم کند این در حالی بود که «مهران» همیشه یک کلت و بی‌سیم همراه داشت و در جریان ملاقات‌هایمان نیز وانمود می‌کرد از طریق بی‌سیم و تلفن همراه با افراد مختلف تماس می‌گیرد و درباره موارد مهم از جمله تنبیه یا توبیخ برخی مدیران ارشد دولتی نیز دستور می‌دهد.
من که با مشاهده قدرت و توانمندی‌هایش بشدت ذوق‌زده شده بودم، به‌راحتی حرف‌هایش را باور کردم و تمام مدارک تحصیلی و سوابق خدمتی‌ام را همراه چند چک سفید‌امضا در اختیارش گذاشتم. بعد هم فرم‌های مخصوصی را پر کردم تا درباره پست جدیدم رایزنی کند، اما چندی بعد «مهران» سرزده به محل کارم آمد و گفت «متأسفانه رقیب سرسختی برای پستم پیدا شده است و...»در حالی که به اعضای خانواده و دوستانم گفته بودم بزودی پست مهمی خواهم گرفت، با شنیدن این حرف‌ها بشدت ناراحت و افسرده شدم بنابراین از او خواستم هر‌طور شده مرا به پست و مقام عالی برساند. او هم وقتی با اصرارهایم روبه‌رو شد، به مرور و به بهانه حل مشکلات، حدود 60 میلیون تومان پول نقد از من گرفت، اما یکدفعه ناپدید شد.» تحقیقات قضایی درباره این شکایت ادامه داشت که 4 قربانی دیگر که از سوی اعضای این شبکه هدف اخاذی قرار گرفته بودند، با مراجعه به بازپرس پرونده راز تبهکاری‌های مردان خبیث را فاش کردند.
این در حالی بود که برخی از آنها از شکنجه و محاکمه‌های زیرزمینی و صدور حکم اعدامشان از سوی اعضای شبکه سخن گفته و اعلام کرده بودند اعضای باند برای لغو حکم اعدام ما یا رهایی از زندان میلیون‌ها تومان اخاذی کرده‌اند. همزمان با ردیابی‌های تخصصی مأموران در تحقیقات دریافتند مهران از بازماندگان یک شبکه تبهکاری متلاشی شده است که از سال 83 و به دنبال دستگیری همدستانش با کمک برادر و دو تن از دوستانش شبکه مخوفی تشکیل داده است.
آنها پس از شناسایی مدیران برخی دستگاه‌های مختلف اسرار خصوصی زندگی آنها را به‌دست آورده و با مراجعه به این افراد و بیان گوشه‌ای از پرونده زندگی‌شان، اطمینان آنها را جلب کرده و بدین ترتیب طرح دوستی می‌ریختند. افراد ساده‌لوح و خوش‌باور نیز به تصور این‌که عضو دستگاه امنیتی هستند، تمام فرمان‌های تبهکاران را اجرا می‌کردند. همزمان با افشای راز تبهکاری‌های اعضای شبکه، بازپرس پرونده دستور دستگیری مهران و همدستانش را صادر کرد.
این در حالی بود که مهران پس از دستگیری منکر هرگونه جرمی شد، اما رامین - یکی از همدستانش - که نقش شکنجه‌گر را ایفا می‌کرد، لب به اعتراف گشود و گفت: «من راننده آژانس بودم که با مهران آشنا شدم. بعد هم او به بهانه این‌که مرا در یک سازمان امنیتی استخدام کرده، از من خواست مردم را شکنجه کنم.
من هم به تصور این‌که استخدام شده‌ام و شاکی‌ها هم از افراد بلندپایه هستند و به خاطر تخلف‌هاشان باید شکنجه شوند، دستورات مهران را مو به مو اجرا می‌کردم.»بدین‌ترتیب مهران و همدستانش وقتی با مدارک محکمه‌پسند روبه‌رو شدند، به ناچار لب به اعتراف گشودند.
بدین‌ترتیب پس از تکمیل تحقیقات قضایی پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 105 دادگاه عمومی - جزایی تهران ارسال شد. متهم اصلی و یکی از برادرانش که با سپردن وثیقه سنگین آزاد شده بودند، در وقت رسیدگی در جلسه دادگاه حاضر نشدند. قاضی خردمند هم پس از دریافت آخرین دفاعیات دو متهم دیگر و شنیدن شکایت‌های 5 شاکی خصوصی، مهران را به‌طور غیابی به اتهام سرقت ، اخاذی و کلاهبرداری به 15 سال زندان تعزیری، 50 میلیون تومان جریمه و بازگرداندن اموال مالباختگان و جریمه نقدی در حق صندوق دولت و 3 متهم دیگر را نیز به 5 سال زندان، بازگرداندن اموال مالباختگان و پرداخت جریمه نقدی در حق صندوق دولت و همچنین مهران، رامین و حمید را نیز به اتهام جعل اسناد و عناوین دولتی در مجموع به 9 سال زندان محکوم کرد.
/5656
نظر شما