آنان سؤالشان را طرح می کنند و من هم اگر در آن زمینه دانشی داشته باشم پاسخ میدهم. طی سالهایی که دانشگاه تدریس میکنم تفاوتهای آشکار دانشجویان با قبل، نظر مرا بیشتر جلب میکند.
از سال 1390 بهتدریج تغییری در دانشجویانم دیدهام که باعث شده است به هنگام حرف زدن و پاسخ به سؤالات آنان بسیار دقت کنم. به این نتیجه رسیده ام که مخاطبم به منابع مختلفی دسترسی دارد و به هنگام حرف زدن با او باید بسیار دقیق بود. گاهی اوقات وقتی درباره تحولات معاصر جامعه ایرانی سؤالی میپرسند در پاسخ ، به یک رویداد یا حادثه تاریخیِ مشخص در قبل یا پس از انقلاب 1357 اشاره میکنم تا بهتر بتوانم ایدهام را به آنان منتقل کنم. آنان هم گوش میدهند و میروند. ولی ماجرا تمام نمیشود.
فردای آن روز به اتاقم میآیند و درباره پاسخی که در کلاس به آنان داده بودم و بهویژه درباره آن مثال یا رویداد تاریخیِ پیش یا پس از انقلاب نکته جدیدی را طرح میکنند. این بار آنان میگویند که "شما در کلاس به فلان رویداد تاریخیِ پس از انقلاب اشاره کردید. در آن زمان فلانی رئیسجمهور کشور بود و هماکنون ساکن خارج است. من(یعنی آن دانشجو) دیروز بعد از کلاس در فضای مجازی صفحه او را پیدا کردم و سؤالم را درباره آن رویداد با ایشان در میان گذاشتم. این هم پاسخ ایشان. میخواهید برایتان بخوانم؟". و بعد صفحه نمایش تلفن همراه را به من نشان میدهد. نکته جالبتوجه آنکه در همین گفتگوهای پایان کلاسی، چندین بار پیش آمده است که قضاوتی سریع درباره وضعیت جامعه ایرانی در پیش از انقلاب مطرح کنم و چند روز بعد دانشجویی تلفن همراهش را مقابلم بیرون بیاورد و بگوید که " من نظر شما را برای دکتر فلانی که قبل از انقلاب فلان پست مهم را در فلان وزارت خانه داشت و هماکنون ساکن امریکاست فرستادم و ایشان در کمتر از یک روز برایم اینطور نوشتهاند. حتی آمار و ارقام هم دادهاند. میخواهید پاسخشان را برایتان بخوانم؟" و بعد صفحه تلفن همراهشان را به من نشان میدهد. این تغییر ازنظر تحلیلی برایم آنقدر قابلتوجه است که گاهی اوقات از دانشجو میپرسم ساکن کجا هستی؟ و به روستای دورافتادهای در فلان استان اشاره میکند. و بعد به عمق تغییرات جامعه ایرانی بیشتر پی می برم.
اطلاعات نسل من درباره حوادث و رویدادهای تاریخی این کشور عمدتاً از صداوسیما کسب شد. گزینه دیگری نداشتیم. صداوسیمایی که در آن زمان تنها دو شبکه داشت. در شبکه نخستِ آن معمولاً مسئولان مختلف کشور برایمان حرف میزدند، حرف میزدند، و حرف میزدند و وقتی خسته میشدیم و شبکه دوم را انتخاب میکردیم یک مجری با تعجب به ما زل میزد و میگفت " مگه نمیبینی توی اون شبکه یکی از مسئولین محترم داره حرف می زنه؟ بزن اون کانال پدرسوخته"(برگرفته از طنزی سیاسی). اما نسل جدید به هزاران کانال تلگرامی، به هزاران مفسر سیاسی و تاریخی داخل و خارج از کشور، و به دهها نفر در داخل و خارج از کشور دسترسی دارد که در طول همان حوادث تاریخی مقام و منصب داشتند. او میتواند درباره هر حادثه تاریخی از آنها سؤال کند و در کمتر از یک روز هم جواب بگیرد. من از سال 1390 فهمیدم که این نسل وسیلهای دارد به نام تلفن همراه و از نعمتی برخوردار است به نام اینترنت.
این روزها برحسبتصادف، در معرض تبلیغات و برنامههای مختلف صداوسیما درباره رویدادهای تاریخی معاصر این کشور قرار میگیرم. افسوس و صد افسوس. تفسیرها و روایتها از رویدادها همان روایتهایی است که قبل از ظهور اینترنت و در زمان «جامعه دو شبکهای» بیان میشد. گویی صداوسیما هنوز درک نکرده است که اگر کسی در این کشور بیننده شبکهها و برنامههای تاریخیاش باشد همزمان با تماشای برنامه به راحتی میتواند گوشیاش را بردارد و با جستجوی اندکی در اینترنت، درستی یا نادرستی تفسیر او را کنترل کند.
* عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان
نظر شما