راهبرد نه جنگ نه مذاکره به جنگ و یا مذاکره ختم می‌شود

یک کارشناس مسائل بین الملل در گفتگویی به خبرآنلاین، به بررسی تحولات منطقه ای اخیر پس از قدرت گیری طالبان، مسائل قفقاز جنوبی و رویکرد آمریکا در قبال ایران پرداخت.

به گزارش خبرآنلاین، مهدی مطهرنیا گفت: جهان در حال پوست اندازی در حوزه مسائل بین المللی در لایه های گوناگون منطقه ای و فرامنطقه ای است. کنشگران نظام بین الملل در پی ایجاد نظم نوین جهانی و هندسه جهانی قدرت در آینده هستند. بر اساس تجارب در قرون گذشته رویکردها و جهت گیری های خود را ساماندهی می کنند. در مکتب تفسیری امنیت قدرت ها به ۴ دسته تقسیم می شوند؛ قدرتی که خود را ابرقدرت می داند و مدعی است که می تواند امنیت جهان را حفظ کند. قدرت های بزرگ در قالب سازمان و نهادهای بین المللی می تواند امنیت جهان را حفظ کنند. در این بین قدرت های متوسط نیز در پی ایجاد امنیت منطقه ای هستند و قدرت های ضعیف نیز وجود دارند که در بهترین حالت می توانند امنیت خود را حفظ کنند. پرسش این است که ایران در این طبقه بندی در کجا قرار می گیرد که می توان بر اساس شاخصه هایی آن را تعیین کرد.

وی افزود: در سال ۲۰۰۸ آمریکا در وضعیت نابسامانی از بحران اقتصادی بود ۲۰ درصد قدرت جهان را با ۸ پیشران داشت. اتحادیه اروپا و چین ۱۴ درصد، هند ۷ درصد و روسیه نیز ۲ درصد. در این بین محاسبه ای در خصوص ایران صورت نگرفت. دکترین اوباما از زمان روی کار آمدن دکترین محدودسازی همکاری های بین المللی با ایران و محاصره منطقه ای، ناتوی عربی و غیره بود. با تحریم های فلج کننده و کدگذاری نرمش قهرمانانه ایران پای میز مذاکره رفت و برجام امضا شد. از ظرفی قرار بود برجام در ایران آتش زده شود و در همین راستا جنگ هیبت و حیثیت شروع شد. در این راستا اگر ترامپی نیز در کار نبود محدودسازی ایران ادامه می یافت. در سال ۲۰۱۸ چالش ایران به تهدیدی برای نظم منطقه ای و نظام بین الملل تبدیل شد. در این بین آمریکا رهبری را به عهده گرفت و مدیریت را به اسرائیل سپرد و پشتیبانی نیز به ناتوی عربی و کشورهای عربی سپرده شد. لذا در ادامه جبهه موافقت در قبال جبهه مقاومت شکل گرفت. اکنون دکترین چالش ایران برای نظم منطقه ای و نظام بین الملل در حال اجرا است و آمریکا نیز در حال چابک سازی حضور خود در منطقه است.

وی در ادامه تاکید کرد: راهبرد " نه جنگ و مذاکره" به سمت یا جنگ و یا مذاکره می رود. در این بین دکترین اسرائیل اهمیت ویژه ای پیدا می کند: مرگ تدریجی؛ مرزها ناامن می شوند. آنچه در افغانستان رخ داد شوخی نیست. طالبان یعنی پاکستان و پاکستان یعنی تکیه بر عربستان. کشورهای حاشیه خلیج فارس زبان نرم با تهران اما همکاری گسترده با اسرائیل دارند. رئالیسم بایدن از دکترین ترامپ یعنی پاردایم آشوب و استراتژی "جوجیتسو" بازیگر دیوانه، سیاست کلان ابهام و پیچیدگی، تاکتیک جاخالی و ضربه زدن از تکنیک توئیت و رسانه به تئوری قدرتمند هوشمندتر آمریکایی تبدیل می شود. دکترین بایدن " والد بالد بالغ" است که شفافیت دارد و می گوید با ایران مذاکره می کند و در آن سو تحریم های حداکثری را لغو نمی کند. شانگهای علاوه بر مزایای عضویت می تواند اهرمی فشاری علیه ایران شود. یکی از شروط عضویت آن پذیرش اف ای تی اف است. زیرنظر گرفتن ناامنی ها در کنار مرزها با تمام حواس و هوش همان مرگ تدریجی و ضربه های کشنده است. یعنی دو گام به جلو و یک گام به عقب. دکترین ترامپی در دولت بایدنی ادامه دارد: ادامه تحریم های حداکثری و همکاری های حداکثری تشدید کننده در بعد منطقه و بین المللی در ارتباط با تهران.

مشروح گفتگو را در لینک زیر بخوانید:

رمزگشایی از یک تنش مرزی؛ هدف گرفتن امتیازی جدید از ایران است؟

311311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1562171

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سلماسلی IR ۰۱:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۸
    2 0
    می خوام به اونایی که اینقدر کامنت منفی از ترکیه می‌گذارند بگم، یا شما چیزی حالیتون نیس یا اون 50 میلیون گردشگری که سالانه به ترکیه می‌روند