حجت اله جودکی

  واژه سالار وقتی در پی کلمه دیگری می­آید با آن ترکیب شده و یک اصطلاح جدید بوجود می­آورد. اصطلاحاتی مثل: حاکم سالاری، اسلام سالاری، مردم سالاری و.. معنی اصطلاحات یاد شده به ترتیب این است: حاکم، اسلام، مردم و.. در راس امور هستند. در بیشتر کشورهای اسلامی خاور میانه که اکنون با خیزش مردمی روبرو شده­اند، خودکامگی و استبداد حاکم است و مردم برای رسیدن به آزادی و دموکراسی قیام کرده­اند. آیا مردم این منطقه می­توانند دیو استبداد را کنار زده و جامعه­ای آزاد و مردم سالار بوجود آورند؟ تحلیلگران به این سئوال پاسخ مختلفی می­دهند.

شکی نیست برای ایجاد و قوام هر نوع حکومتی به زیر ساخت­های مناسب آن نیاز است. حکومت استبدادی نمی­تواند بدون زیر ساخت لازم مثل: جهل و بی خبری مردم، به حیات خود ادامه دهد. برای ایجاد حکومت دموکراتیک هم زیر ساخت­های زیر لازم است: آگاهی مردم نسبت به حقوق خود، اعتقاد به داشتن هر نفر یک رای، رسانه­های آزاد که بتوانند با یکدیگر رقابت کنند، فعالیت بخش خصوصی در کنار بخش دولتی، برقراری نظام پارلمانی و شورائی و.. در نظام مردم سالاری به زیر ساخت­های بیشتر و بهتری نیاز است. در نظام مردم سالاری گردش اقتصادی نقش اساسی بازی می­کند.

معمولا حیات حکومت­های مردم سالار در کشورهای غربی برای خدمت به مردم، به مالیاتی وابسته است که مردم می­پردازند. در اقتصاد این حکومت­ها بخش خصوصی شدیدا فعال هستند و کار، محور همه چیز است. حکومت برای اینکه بتواند مالیات بیشتری بگیرد، زمینه­های کاری بیشتری برای مردم فراهم می­کند. مردم بیشتر کار می­کنند و در نتیجه بخش قابل توجهی از درآمد خود را به عنوان مالیات به حکومت می­دهند. لذا مردم در این نظام­ها کارفرما و حکومت کارگزار است و باید در مقابل مالیاتی که می­گیرد پاسخگو باشد.

حکومت در این نظام­ها همواره تلاش می­کند تا بیکاری را ریشه کن سازد. زیرا بیکاری آفت مالیات است و شخص بیکار نمی­تواند مالیات بپردازد و در نتیجه با افزایش بیکاری چرخ حکومت از کار می­ایستد.

در کشورهای خاور میانه حکومت به مالیات مردم وابسته نیست، بلکه از ثروت مردم استفاده می­کند. نفت و گاز را استخراج کرده و می­فروشد. در نتیجه حکومت منبع درآمدی غیر از مالیات مردم دارد. از اینرو در این نظام­ها ارزش کار به حداقل می­رسد. بخش خصوصی شریان حیات اقتصادی را به دست ندارد. حیات مردم به سوبسیدهای حکومت وابسته است. لذا تا حکومت از پرداخت سوبسید خودداری می­کند، معیشت مردم دچار مشکل می­شود. بیکاری، بویژه از نوع مزمن آن هر روز بیشتر می­شود. حتی اگر نظام پارلمانی در این کشورها حاکم شود و مردم شخصا حکومت­های خود را انتخاب کنند، به دلیل زیر ساخت نارسای موجود، مردم سالاری در این کشورها حاکم نخواهد شد.

 در این نظام­ها "رانت خواری" پدیده مهمی در گردش اقتصادی است. لذا کسانی که از این رانت برخوردار هستند، روز بروز چاق تر خواهند شد و شکاف طبقاتی افزایش خواهد یافت. مردم از مسئولیت پذیری فرار می­کنند. دولت و رانت خواران وابسته به آن در یک صف و مردم در مقابل آنها هستند. تمامی نسخه­های اقتصادی که برای این کشورها پیچیده می­شود، شبیه به هم و ناکارآمد می­باشند، زیرا حکم مسکنی را دارند که درد را برای مدت کوتاهی کاهش می­دهد.

به دلایل یاد شده، حکومت پاسخگوی مردم نیست، زیرا خودش کارفرمای مردم است و مردم به او محتاج می­باشند. این نظام بیمار اقتصادی همواره با چالش روبرو است. مردم، همه مصیبت­های خود را از چشم دولت می­بینند. البته خود مردم در ایجاد چنین نظامی مقصر هستند. شغل­های کاذب و درآمد زا انگیزه آنها را از بین برده و به مرور ایام قدرت خلاقیت خود را از دست داده­اند. از طرف دیگر وقتی هم بخواهند وارد فعالیت جدی شوند، به دلیل رانت خواری موجود به چالش با حکومت و وابستگان آن کشیده می­شوند. این کلاف سر در گم به زودی و به راحتی باز نخواهد شد. مردم و حکومت هر دو دچار اعتیاد شده و برای ترک اعتیاد، اراده لازم را نداشته و همواره عوامل خارجی را عامل بدبختی خودشان تلقی می­کنند.

به نظر می­رسد دموکراسی در خاور میانه عمر طولانی نخواهد داشت، زیرا گذر از دموکراسی برای رسیدن به مردم سالاری کار ساده­ای نیست. زیرا قسط و عدالت با ابزار موجود هرگز محقق نخواهد شد. از سوی دیگر در خاور میانه قشر تحصیل کرده به دلایل مختلف، فرار از کشور را بر بقا در آن ترجیح می­دهد. آنان هنوز آماده دادن هزینه برای نجات کشور خود نیستند. هر کس تلاش دارد تا گلیم خود را از آب بیرون آورد. ضمن اینکه فضای دموکراتیک خارج از کشور به ایشان اجازه می­دهد تا با دادن شعارهای تند و تیز خودشان را ارضا نموده و احساس گناه نکنند. الیناسیون یا از خود بیگانگی همچنان یکی از دردهای کشورهای خاور میانه است. قرآن انسان را در چنین موقعیتی این گونه ترسیم می­کند: ان الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره.

اکنون کشورهای غربی بدون اینکه هزینه­ای بکنند از ثمره وجود اندیشمندان و تحصیل کردگان کشورهای دیگر منتفع می­شوند. این بزرگان تنها با تلاش خود به این مهم نرسیده­اند، بلکه بخش قابل توجهی از ثروت مردم خاور میانه صرف تحصیل و تربیت آنان شده است. لذا قطعا آنها وامدار ملت خود می­باشند. به نظر می­رسد بار دیگر باید سرنوشت از سر نوشت. تکیه قرآن به تعاون و عدم تعاون از نکات قابل توجه است: تعاونوا علی البر والتقوی و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان. زنده یاد ابوالقاسم حالت در یکی از اشعار خود، تعریف نوینی از زندگی ارائه می­دهد که قابل توجه است:

زندگی آخر سر آید، بندگی در کار نیست

بندگی گر شرط باشد، زندگی در کار نیست

گر فشار دشمنان آبت کند، مسکین مشو

مرد باش ای خسته دل، شرمندگی در کار نیست

با حقارت گر ببارد بر سرت باران دُر

آسمان را گو برو، بارندگی در کار نیست.

گر به شرط پای بوسی سر بماند در تنت

جان ده و رد کن، که سرافکندگی در کار نیست.

گر که با وابستگی دارای این دنیا شوی

دورش افکن، این چنین دارندگی در کار نیست.

زندگی آزادی انسان و اسستقلال اوست

بهر آزادی جدل کن، بندگی در کار نیست.

کد خبر 158732

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 9 =