در پی انتشار فیلم "تنبیه بدنی دانشآموزان"در برخی رسانهها، وزیر آموزش و پرورش از تمام فرهنگیان در سراسر کشور به خاطر این فیلم مشکوک و ساختگی عذرخواهی کرد.
حمیدرضا حاجیبابایی گفت: این فیلم برای الان نیست یعنی حداقل برای یک الی دو سال اخیر نیست؛ این فیلم دروغ و مربوط به چند سال گذشته است، از سویی بعضی از مطبوعات هم چنان ذوق کردهاند که اینجا معلوم میشود حتی قرار است ریشه نظام زده شود.
وی خطاب به فرهنگیان گفت: معلمان ما در سراسر کشور متوجه این نگاههای مسموم آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و یکی از دلایل عمده این حرکت آنها، کارهایی است که امروز در وزارت آموزش و پرورش انجام میشود ...
در پاسخ به آقای حاجی بابایی باید گفت که این فیلم چه ساختگی باشد و چه مشکوک و چه برای الان نباشد و چه مربوط به یکی دوسال پیش باشد، مساله ای به نام تنبیه بدنی در مدارس ایران را نمی توان انکار کرد. اگر وزیر تنبیه بدنی در مدارس را منقرض شده می داند معلوم است که از فضای مدارس و کلاس های درس خبر ندارد. تمرکز روی یک فیلم و سیاسی کردن یک موضوع تربیتی مهم، فقط به درد فرار از پاسخگویی می خورد. اصلا در این قضیه، عذرخواهی وزیر چه مفهومی دارد؟ مگر وزیر فیلم را منتشر کرده که حالا عذرخواهی می کند؟ اگر معلمان از دیدن این فیلم ناراحت شده ند یا باید از دست همکار خودشان عصبانی باشند و یا خشم خود را بر سر جاعلان فیلم خالی کنند!
به راستی چرا آقای وزیر از خانواده سعید دانش آموز 15 ساله نیک شهری که سال گذشته بر اثر تنبیه بدنی توسط معلمش جان باخت عذرخواهی نکرد؟ چرا وزیر از خانواده دانش آموز شش ساله یاسوجی که با ضربه خط کش معلم از چشم راست نابینا شد دلجویی نکرد؟ چرا وزیر به دیدار خانواده معلم شیروانی که قربانی خشونت شد و با چاقو در حیاط مدرسه به قتل رسید، نشتافت؟ چرا وزیر از خانواده دانش آموز شبانه روزی یکی از روستاهای زاهدان که در دود ناشی از آتش سوزی ناشی از غیر ایمن بودن سیستم برق مدرسه، خفه شد دلجویی نکرد؟
عذرخواهی امروز وزیر کاملا سیاسی به نظر می رسد. آیا بهتر نبود که وزیر با متانت یک معلم به پرسش خبرنگاران جواب می داد؟ آیا بهتر نبود به محض انتشار فیلم، هیاتی را مامور بررسی موضوع می کرد و واقعیت ماجرا را به افکار عمومی گزارش می داد؟ حتی اگر آن فیلم واقعی هم باشد، وجود یک بیمار روانی دگرآزار نشسته بر جای معلم خدشه ای به منزلت معلمان واقعی وارد نمی کند. تبدیل کردن یک فیلم به محور بحث درباره یک موضوع مهم تربیتی یعنی تنبیه بدنی دانش آموزان راهی برای به انحراف کشاندن مساله است.
سیاسی کردن مسایل آموزش و پرورش و تصور عصبانیت آمریکا و صهیونیست ها از کارهایی که امروز در آموزش و پرورش انجام می شود، هدفی جز مرعوب کردن منتقدان ندارد. حالا دیگر منتقدان آموزش و پرورش باید مواظب باشند که انتقادشان از سیستم 6-3-3 و تعطیلی پنجشنبه ها و تنبیه بدنی در مدارس و ... به حساب همسویی با آمریکا و صهیونیستها نوشته نشود!
نگاه وزیر به معلمان، رمانتیک و شاعرانه و غیر واقعی است. معلمان نیاز به این همه تبلیغات ندارند. معلمان انتظار داشتند آقای حاجی بابایی به وعده هایی که در دوره نمایندگی به معلمان داده بود جامه عمل می پوشاند. به عنوان مثال مشکلات معیشتی معلمان را حل می کرد و تبعیض بین حقوق فرهنگیان و دیگر اقشار کارمندی را کاهش می داد. برای معلمان نیز مانند سایر کارمندان حق مسکن لحاظ می کرد. اوضاع نابسامان صندوق ذخیره فرهنگیان را سر و سامان می داد. به وضع تعاونی های مصرف و مسکن می رسید. کلاس های چهل نفره را سی نفری می کرد. حق انتخاب مدیر مدرسه را از معلمان نمی گرفت و... به جای این کارها آقای وزیر از مرجعیت معلمان می گوید. معلمان را گاهی نشسته بر قله می بیند و گاهی دست آنها را می گیرد تا به قله برساند. البته معنای این تبلیغات بر معلمان و هر انسان آگاهی روشن است. ای کاش وزیر یک بار انتقادهای خود از وزرای پیشین و اظهارات خود در اجتماعات معلمان در آن دوره را مرور می کرد و همان کارهایی را که از وزرای سلف انتظار داشت خود انجام می داد.
نظر شما