یکشنبه گذشته طرف های نصف شب محمد مهدییف امام مسجد قرهماهی (ناحیه بویناکسک داغستان) کشته شد. این دومین قتل یک شخصیت روحانی در داغستان طی یک ماه گذشته است. 14 ژوئن عاشورلله قربانوف امام روستای «میخی یفکا» در ناحیه قیزلار به قتل رسید. ولی شامیل علاءالدینوف امام مسجد یادبود مسکو، وجود پدیده «تروریسم اسلامی» را نفی میکند.
به گفته شما مسلمانان مسکو به صد باب مسجد نیاز دارند. ولی اعتراضات مردم (علیه ساخت مساجد جدید) را که تا کنون رخ داده است، باید چکار کرد؟
اعتراضات مردم به وسیله رسانه های گروهی تحریک شد زیرا جامعه روسی در مجموع فعال نیست. در منطقه »تکستیلشیکی» واگذاری قطعه زمین برای ساخت مسجد 6 سال پیش هماهنگ شده بود و طرح ساخت آن آماده بود. ولی کسی از کارمندان دولت این اطلاعات را عمداً علنی ساخت و چند نفر ملیگرا به منازل مردم رفته و به آنها تلقین نمودند که در این منطقه ترافیک سنگین میشود و اینکه (مسلمانان) زنان محلی را اذیت خواهند کرد. آنها وارد هر منزلی شده و این وحشیگری ها را با آب و تاب ترسیم کردند. روزنامه نگارانی که طی 154 سال اخیر درباره اسلام دیدگاه منفی گسترش می دادند، این ابتکار عربدهکشان محلی را توسعه داده و به عنوان اعتراضات مردم مسکو معرفی نمودند.
یعنی اگر این فعالان ملیگرا و روزنامه نگاران نبودند، اعتراضات هم شروع نمیشد؟
روزنامه نگاران زمینه را مهیا کردند. یک مطلب برای شما بگویم. ساختمان مسجد یادبود به مناسبت هشتصد و پنجاهمین سالگرد مسکو احداث شد که کیفیت ساخت آن وحشتناک بود. آب از سقف چکیده و زیرزمین را گرفته بود. مقامات رسمی به ما کمک نمی کردند و ما نتوانستیم سر نخ را پیدا کنیم که چه کسی این مسجد را ساخت. ما طی پنج سال این ساختمان را تعمیر کردیم که چهره آن کاملاً عوض شد. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، آلپاتوف، رئیس حوزه غربی مسکو پیش ما آمد. او به خاطر انتخابات مجبور بود بیاید. بعد از آنکه ما با هم گفتگو کردیم و او مسجد را از درون دید، اظهار تأسف کرد که طی سال های زیادی از کنار مسجد رد شده ولی وارد آن نمی شد زیرا رسانههای گروهی به همه تلقی کردهاند که مسجد با تروریسم ارتباط دارد. بسیاری از مسئولین اینطور فکر میکنند.
آیا مسدود شدن راهها به خاطر تجمع نمازگذاران و ذبح گوسفندان هم جزو کلیشههای ذهنی است؟
در دوران شوروی هم انبوه مردم در ایام عید قربان و عید فطر به مسجد جامع میرفتند. در آن زمان هم راه ها را مسدود کرده و برای آنها حصار موقت می کشیدند. ولی روزنامه نگاران شوروی آن مراسم را بازتاب نمی دادند، آن هم با لحن پر از تنفر که طی 3-2 سال اخیر مشاهده شده است. یک ابله در جایی گوسفند ذبح کرده و حالا این گوسفند در همه رسانه های گروهی انعکاس پیدا می کند.
چرا شما این کلیشه ها را تکذیب نمی کنید؟
اتفاقاً تکذیب میکنیم. گروه های مردم را برای بازدید از مسجد میپذیریم که گاهی پنج گروه در روز می آیند. من در مصاحبه های زیادی شرکت میکنم. نمایندگان تلویزیون می گویند که باید 30 ثانیه صحبت کنم و من قبول می کنم ولی حرف مرا جسته گریخته پخش میکنند و نه به صورت کامل. من به ترجمه چند جلدی قرآن دست زدهام زیرا اغلب جملاتی جدا از چارچوب متن قرآن بیرون کشیده شده و گفته میشود که قرآن به «قتل کفار» دعوت میکند.
آیا روزنامه نگاران مأموریت خاصی دارند که درباره اسلام بد بنویسند؟
این سفارش آمریکائیها است که به نفع روسیه نیست. بیش از 30 قوم بومی روسیه پیرو اسلام هستند. آمریکاییها و انگلیسی ها می خواستند قفقاز را از روسیه جدا کنند و به همین منظور ویروس اطلاعاتی پخش نمودند تا مردم محلی را علیه روسیه تحریک کنند. مسلمانان را لجنمال کردند. چچنی ها بیشتر از همه آسیب دیدند. وحشت کردم که صدها بار صحنهای را نشان دادند که عدهای با ندای «الله اکبر!» سر (اسرا) را می بریدند.
مگر این صحنه واقعیت نداشت؟
حتی اگر واقعاً رخ داده باشد، ضبط نشده و به طور اینقدر وسیع پخش نمی شد. این بازی نیروهای وابسته به آمریکاست.
یعنی آمریکاییها سر بریدند؟
نخیر، این کار شهروندان روسیه بود. نه چچنی ها بلکه شهروندان روسیه. به جای اهانت به یک قوم یا دین به خاطر اعمال جنایتکاران، باید با اصل مسأله مبارزه کرد. این همان است که کسی را به خاطر سرخ شدن پوستش بر اثر بیماری مسری مجازات کنند. بعضی روزنامه نگاران به گونهای می نویسند گویا قفقاز دولت مستقلی است. ولی چرا مردم اینقدر زیاد کشته شدند تا قفقاز در ترکیب روسیه باقی بماند؟ موضوع چادر هم به اسلام ربطی ندارد.
مگر زنان مسلمان چادر سرشان نمیکنند؟
یک میلیارد و نیم نفر در مناطق مختلف جهان پیرو دین اسلام هستند. هنگامی که دانش آموز بودم، در کتابخانه مدرسه کتابی تحت عنوان »اسلام» گرفتم که 600-500 صفحه داشت. نصف این کتاب به موضوع چادر اختصاص داشت و نصف دیگر به تعداد زنان در حرمسرای سلطان. این موضوعات مانند سابق در فضای اطلاعاتی روسیه حضور دارند. و این در حالی است که در بعضی کشورها هم زنان چادر سرشان میکنند و هم مردان زیرا آنجا گرد و غبار زیادی است و بدون این پوشش نمیتوان جایی رفت. میتوانیم به ایران هم اشاره کنیم که یک دیپلمات آشنا آن را «اروپای مسلمان» نامید.
سئوال: ولی آنجا مردان و زنان جدا از هم در اتوبوس قرار میگیرند: مردان در قسمت جلویی و زنان در عقب.
این فرهنگ ایرانی است. به دلیل شناخته نشده ای نام «ایران» چادر را تداعی میکند. ولی مگر آنجا هیچ چیز مدرن و پیشرفته ای وجود ندارد؟
وقتی آنجا رفتم، چادر ندیدم ولی هیچ چیز مدرنی هم پیدا نکردم. فقط ماشین های قدیمی مال سی سال پیش و شعارهای وطنپرستانه مانند پارچه نوشته های دوران شوروی به چشم میخورد. وجود ماشینهای قدیمی، نتیجه تحریم آمریکایی است. دولت های دارای ذخایر غنی مواد هیدروکربنی به آمریکا و انگلیس خدمت میکنند و یا تروریست اعلام میشوند. آمریکا و انگلیس بعد از سال تکان دهنده 1973 این راه را انتخاب کردند که فروش نفت به آنها به قیمت نازل قطع شد. ببینید لیبی را چکار میکنند و این در حالی است که کسانی که آنجا زندگی و کار می کنند، تأکید می نمایند که سطح آموزش و زندگی آنجا بسیار بالا بود. و حالا این کشور را سالها به عقب راندنند. آیا این کار را درست می دانید؟ ولی اسلام به این بازی های ژئوپلتیکی ربطی ندارد.
مشکل لیبی نه اسلام بلکه یک شخص است که او را سالم از نظر روانی محسوب نمی کنند.
ولی چرا در یک کشور مسیحی همین کار را نمی کنند؟ به این خاطر که آنجا نفت وجود ندارد.
بیایید درباره زنان مسلمان صحبت کنیم. در کتاب شما تحت عنوان «زن و اسلام»، یک دختر میپرسد که آیا حق دارد برنزه شود. پاسخ شما چنین بود: بله، میتواند ولی به گونهای که کسی او را نبیند.
درست است. بگذار به جایی برود که کسی آنجا نباشد یا فقط زنان باشند. چنین جاهایی کم نیست. در اسلام رسم است که مردان با مایوی بلند شنا کنند و زنان با لباسی که تمام بدن را غیر از صورت، پنجه دست و کف پا بپوشاند. این لباس مناسبی برای شنا است. حتی اگر بگویند که این محدودیت ها منسوخ شده است، نباید فراموش کرد که «عشق استراحتگاهی»که باعث خیانت به همسر و تولد کودکان نامشروع می شود، در پلاژ شروع میشود که همه برهنه هستند. در فرهنگ اسلام این وضع قابل قبول نیست.
مردم در روزهای تعطیل به یک پلاژ عادی می روند ولی زنان باید دنبال جای مخصوص بگردند.
وقتی که آفتاب به پنجره می خورد می توانند در خانه خود برنزه شوند. ولی نباید دربرابر دیگران برهنه شوند. این یکی از احکام اسلام است. در اسلام الکل و گوشت خوک حرام است، ولی من از اینکه مسلمان هستم احساس محدودیت نمیکنم. مشروب نمی خورم، سیگار نمی کشم و زنا نمی کنم.
برداشت از اسلام به عنوان دینی که برای زنان محدودیت های زیادی ایجاد میکند، درست نیست؟
من این برداشتها را ناشی از کمبود آگاهی می دانم. در مورد لباس زنان میتوان گفت که زنان ترکیه لباس های خیلی زیبایی می پوشند. در بعضی کشورهای عربی به لباس زنان اینقدر توجه نمیکنند. آنجا مردی که می خواهد ازدواج کند، باید هدیه گرانی بدهد یا دارایی غیر منقول به نام زنش ثبت کند. به همین علت زنان این کشورها احساس رخوت میکنند و به ظاهر خود توجه نمیکنند.
کشورهای اسلامی بیش از نیم قرن پیش از حالت مستعمره در آمدند. چرا هیچ یک از آنها اقتصاد رقابتپذیری ایجاد نکرده است؟
کشور مالزی این نوع اقتصاد را به وجود آورده است. آنها در سال های 1960 به صورت صلحآمیز از انگلیسی ها جدا شدند. بعد از آن از آمریکا وام دریافت کرده و با این پول زیرساخت، شهرها و صنایع خود را ساختند. وام ها را بازپرداخت کرده و وابسته نشدند. مردم مالزی قبلاً خدمتکاران انگلیسیها بودند ولی بعد از کسب آزادی خودشان آلمانیها، ژاپنیها و چینی ها را استخدام نمودند. نمونه دیگر افغانستان است. این کشور در زمان شاه زندگی بسیار خوبی داشت ولی طی دهساله های اخیر همه چیز را از آنها گرفتند زیرا این کشور از منابع قابل توجه مواد هیدروکربنی برخوردار است.
کشورهای غرب سطح بالای زندگی و اقتصاد توسعه یافته ای دارند در حالی که در جهان اسلام غیر از مالزی که حاشیه جهان غرب است، چنین کشورهایی وجود ندارد. انگلیس و آمریکا تا کنون جهان را اداره میکنند. انگلیس اراضی را از دست داده ولی افراد خود را همه جا باقی گذاشته است. نظام حقوقی مالزی در حد زیادی انگلیسی است. ولی کشورهای اسلامی چرا باید دوچرخه یا ماشین اسلامی خود را اختراع کنند در حالی که ماشین آلمانی وجود دارد؟ سئوال همین است: ماشین های اسلامی وجود ندارند ولی ماشین های اروپایی، آمریکایی، ژاپنی، کرهای و چینی وجود دارند.
نمی دانم چرا آنها خودرو نمی سازند. ولی اگر به جهان اسلام از درون بنگرید، متوجه خواهید شد که طی 15-10 سال اخیر اصلاحات زیادی رخ داده و مسلمانان در علم و شاخه های مختلف اقتصاد فعال شدهاند. ولی همه فقط به فکر نفت و تروریسم اسلامی هستند!
تروریسم اسلامی هم یکی از کلیشه های ذهنی است؟
این کلیشه نیست بلکه مارک تجاری توسعه یافته است که درآمد خوبی می دهد. آمریکا با استفاده از آنها تریلیون ها دلار کسب درآمد کرده است.
یعنی خودشان با آن مبارزه میکنند و خودشان از آن سود می برند؟
نقطه نظرهای سرویس های ویژه اروپایی درباره عوامل انفجارهای 11 سپتامبر را بخوانید. بعد از آن نیروهای آمریکایی در مناطق نفتخیز فعال شدند. در عراق بمب اتم پیدا نشد ولی زمینه برای پرورش نیروهای «افراطی» که آینده خود را از دست دادهاند، مهیا شد. پولی که آمریکا برای جنگ خرج می کند. به جیب آمریکایی بر می گردد. عمدتاً اسلحهسازان بودند که بوش را به قدرت رساندند.
مگر آمریکاییها بودند که فرودگاه «دوموددوو» را منفجر نمودند؟
آیا میدانید که آنجا سال هاست که قدرت اداری تقسیم میکنند؟ این فرودگاه خصوصی است که کارمندان دولت میخواستند آن را پس بگیرند.
کارمندان دولت بودند که آین پسر را که مواد منفجره حمل می کرد، از اینگوشتیا به مسکو آوردند؟
این کار پشیزی نمی ارزد. این ازران ترین شیوه عمل است. بعد از انفجار، مدیر فرودگاه را برکنار کردند. ولی در کشورمان بیماران روانی (برای اجرای این گونه انفجار ها) زیادند. شهر گروزنی بعد از جنگ به قدری ویران شده بود که می شد از یک نقطه تمام شهر را تا آخر دید. این زمینه خوبی برای بزهکاری و افراط است. البته الآن اوضاع این جمهوری تنظیم میشود. ولی به راحتی می توان یک شخص بیمار روانی پیدا کرده و او را با ایدئولوژی یا مواد روانگردان گمراه کرد.
چرا تحت شعارهای تروریسم اسلامی آنها را گمراه میکنند؟
زیرا این نوع شعارها را زودتر می بلعند و هضم می کنند.
چرا مسأله تروریسم اسلامی مطرح شد و نه تروریسم مسیحی یا بودایی؟
آنها می خواستند قفقاز را که عمدتاً مسلمان نشین است، از روسیه جدا کنند. قدرتمندان جهان به نفت نیاز دارند که غالباً در کشورهای اسلامی و مناطق مسلمان نشین واقع شده است.
آیا میتوان نتیجه گرفت که سازمان های تروریستی وجود ندارند و فقط افراد دیوانه انفجارها درست میکنند؟
سازمان هایی وجود دارند که از نظر مالی تأمین میشوند و به تربیت تروریست ها می پردازند.
منظورتان القاعده است؟
سئوال درباره القاعده، یک لطیفه بیش نیست. صحبتها درباره القاعده و بن لادن باعث خنده میشود. موضوع القاعده بعد از ویرانی برج های دوقلو شروع شد و موضوع طالبان بعد از ویرانی مجسمه های بودا در کوه های افغانستان. ولی افغانستان بیش از یک هزار سال است که دولت اسلامی است. معابد ادیان دیگر همیشه آنجا وجود داشتند. ولی ناگهان دو تا مجسمه پیدا کردند و ویران نمودند. این یک نمایش ظاهری بود.
وقتی در کشورهای اسلامی زن در ازای زنا سنگسار میشود، این هم نمایش است؟
تا آنجا که من می دانم، فقط در عربستان سعودی این کار را میکنند.
در سومالی هم این رسم وجود دارد.
از آداب و رسوم سومالی اطلاعی ندارم. ولی دزدان دریایی سومالی، بخشی از ژئوپلیتیک هستند. به آنها گفته می شود کدام راههای کشتنیرانی را مسدود کنند. در جهان امروز میتوان با توسل به امکانات نظامی و دسایس سیاسی هر مشکلی را حل کرد. هر شرارت هدایتپذیر برای بازیهای سیاسی خوب و مناسب است. البته شرارت گاهی از زیر کنترل در میآید. به اصطلاح تروریسم اسلامی به فرهنگ اسلام ربطی ندارد. اسلام، تروریسم را شرارتی دانسته است که سزای آن مرگ یا انزوای کامل از جامعه است. در شرایط برخورد منفی با اسلام، ما هم کار بسیار زیادی انجام می دهیم. میتوان به سخنرانی ها، کتب، کار در اینترنت و خطبه ها اشاره کرد. ولی وقتی که جنگ دوم چچن شروع شد، درب منازل چچنهای مقیم مسکو را شکسته و پاسپورت آنها را با ثبت اقامت در مسکو پاره می کردند و به آنها می گفتند: «از اینجا بروید!». جوانان را در خیابان بی دلیل مورد ضرب و شتم قرار می دادند.
مگر در گروزنی با روس ها به گونه دیگری رفتار میکردند؟
چچنی ها را از سال 1991 می شناسم. آنها اینطور با روس ها رفتار نکرده و نمیکنند. ولی برای آغاز جنگ لازم بود به اذهان مردم تلقین شود که در چچن چنین اتفاقهایی میافتد.
چرا اسلام با تروریسم شانس نیاورده است؟
چه معنایی داشت که تروریسم مسیحی ایجاد شود؟ روسیه را نمی توان به وسیله »تروریسم مسیحی» ویران کرد.
ولی تروریسم اسلامی تنها پدیده روسی نیست.
پدیده «تروریسم اسلامی» وجود خارجی ندارد. این مفهوم مانند مفهوم «شهدای انتحارطلب» به اسلام تحمیل شده است.
اعمال تروریستی چه زمانی قطع خواهد شد؟
زمانی که سیاستمدارانی روی کار آیند که از جنگ های قفقاز و مناطق دیگر جهان عذرخواهی کنند و مجرمین بدون تأکید بر دین یا قوم آن ها، جواب اعمال خود را بدهند.
آیا ما با چشم خود آن مرحله را خواهیم دید؟
فکر می کنم که ما مردم روسیه، در همین مرحله قرار داریم. زمان اوج (افراط) چه در روسیه و چه در جهان گذشته است. تلویزیون فقط گروه های کوچکی را نشان می دهد که خود مسلمانان حاضرند اعضای آنها را تکه تکه کنند. ولی به آنها اجازه این کار را نمی دهند زیرا قدرتمندان جهان پشتیبان تروریسم هستند.
مسلمانان روسیه تا چه حدی خود را شهروندان درجه دوم احساس میکنند؟
من چنین چیزی را احساس نمیکنم. کسی که شخصیت خود را توسعه داده باشد، هرگز خود را انسان درجه دوم محسوب نمیکند.
آیا روسیه می تواند مطابق با اصل دینی تجزیه شود؟
نخیر.
ولی تنها مناطق مسلمان نشین می خواهند جدا شوند.این امر به نفع غرب، آمریکا و انگلیس است و نه این مناطق.مگر به نفع آمریکا نیست که خاور دور جدا شود؟
آنجا کسی نیست که در اجرای این سناریو شرکت کند. تکرار می کنم: کشورهای مسلمان نفت دارند. هنگامی که عربستان سعودی اوایل سالهای 1970 صادرات نفت خود به آمریکا را مسدود کرد، آمریکایی ها سیاست خود را تغییر دادند. آمریکاییها خواستند با اختراع مفهوم «تروریسم اسلامی» که در فرهنگ اسلامی طی 14 قرن اسلام وجود نداشت، کشور های اسلام را به زانو در آورند.
منبع: پایگاه اینترنتی ستاد حقوق بشر
نظر شما