تهیه‌‌کننده فیلم سینمایی «شبانه‌روز» تاکید کرد مدیریت فرهنگی مدعی حمایت از آثار متفاوت است، اما عملا از فیلم‌های خلاق حمایت نمی‌کند.

سحرعصرآزاد، سمیه علیپور: «شبانه‌روز» به کارگردانی کیوان علیمحمدی و امید بنکدار از چهارشنبه پنجم مردادماه در سینماهای تهران روی پرده رفته است.

این فیلم نخستین بار سال 1387 در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در رشته فیلمبرداری سیمرغ بلورین را برای مرتضی پورصمدی به همراه آورد.

همزمان با آغاز اکران «شبانه‌روز» که دومین ساخته سینمایی کارگردانان آن بعد از «شبانه»‌ محسوب می‌شود؛ این دو فیلمساز همراه نگار جواهریان و حمیدرضا پگاه بازیگران، سودابه خسروی طراح گریم و مرتضی پورصمدی فیلمبردار در خبرآنلاین حاضر شدند و در مورد این فیلم که روایتی از زندگی چهار زوج است صحبت کردند.

آقای ساداتیان همکاری شما با کیوان علیمحمدی و امید بنکدار چطور شکل گرفت؟ زمانی وارد جریان تولید «شبانه‌روز» شدید که هنوز «شبانه» اکران نشده بود.
سیدجمال ساداتیان (تهیه‌کننده): آشنایی من و آقایان به واسطه مستندی بود که از شبکه چهار پخش می‌شد و بهرام رادان در آن بازی می‌کرد. فیلم برایم جذاب بود و وقتی تیتراژ را دیدم با اسم آقایان مواجه شدم. سر فیلم «شبانه» هم آقایان مشکلاتی با تهیه‌کننده فیلم داشتند. از آنجا مراوده‌ام با این دو کارگردان آغاز شد و در نهایت این آشنایی منجر به فیلمنامه «شبانه‌روز» شد.

نقطه شکل‌گیری «شبانه‌روز» از کجا بود؟
کیوان عیلمحمدی (کارگردان): زمانی که «شبانه» در مرحله مونتاژ بود من و امید درگیر کارهای مستندی شدیم که به نظرمان جذاب بود و آرام‌آرام درگیر نوشتن فیلمنامه ‌«شبانه‌روز» شدیم و وقتی طرح اولیه شکل گرفت احساس کردم این کاری است که می‌توانیم روی آن حساب کنیم فیلمنامه را به آقای ساداتیان که در جریان «شبانه» با ایشان آشنا شده بودیم گذاشتیم و گفت‌وگوهای مفصلی داشتیم. از زمانی که فیلمنامه آماده شد تا دریافت پروانه ساخت یک سال ‌و نیم طول کشید و این فرصت اجازه داد فیلمنامه بارها و بارها بازنویسی شود. در این مدت با بچه‌های مقابل و پشت دوربین رایزنی کردیم. وقتی فیلم به مرحله پیش‌تولید رسید تیم از مدت‌ها قبل شکل گرفته بود و در نتیجه کار خیلی راحت پیش رفت.

آقای پورصمدی جزو فیلمبرداران صاحب‌سبکی هستید که سراغ تجربه‌های تازه می‌روید. در همکاری با علیمحمدی و بنکدار دغدغه شما برای این تجربه‌گرایی تامین می‌شود؟
مرتضی پورصمدی (فیلمبردار): تجربه «شبانه‌روز» دنباله جریانی است که از 15 سال قبل‌تر شروع شده، پله‌پله رشد کرده و جلو آمده است. من از جمله آدم‌هایی هستم که به هیچ‌ عنوان نمی‌توانم درگیر سینمای بدنه شوم و از آن لذت ببرم.

به اعتقاد من در نقطه مقابل سینمای تجربه‌گرا کارهای قابل توجهی نیست. شما اسم این نوع کار کردن را تجربه می‌گذارید و من عنوان تجربه بعلاوه جسارت را به آن می‌دهم. من دغدغه این را ندارم که سینمای تجربه به چه ترتیب نقد می‌شود و چطور با آن برخورد می‌شود و تماشاچی دارد یا نه. این‌ها برای من اهمیتی ندارد.

به نظر من آنچه ما را به این بچه‌ها نزدیک می‌کند و نگاه مشترک را شکل می‌دهد از جهانی می‌آید که اصلا در آن محافظه‌کاری نیست و شروع جریانی است که راه خودش را پیدا می‌کند. من آدم عجولی نیستم و معتقدم در درازمدت همه این جریانات منجر به تغییر ذائقه تماشاگر عام ساده‌نگر ساده نگه‌داشته‌شده می‌شود.

این جریانات موجب می‌شود آنان دریابند می‌توان هستی را جور دیگری هم دید و این نوع نگاه هیچ شباهتی با نگاه قبلی ندارد و حتی این نوع دیدن نگاه تر و تازه است و این بخشی از ساختار کارهایی شده که من در این سال‌ها ترجیح می‌دهم انجام دهم، اما اگر بخواهم چکیده تجربه «شبانه‌روز» را بگویم باید بگویم این فیلم عصاره یک شور جمعی عجیب و غریب بود. این همان چیزی است که اصلا در سینمای بدنه وجود ندارد.

شبانه روز

علیمحمدی: بحث زیبایی همه جای دنیا طرفدار خودش را دارد. ما در اولین تجربه نمایش فیلممان در جشنواره شانگهای توانستیم فیلممان را در خارج از کشور به همراه تماشاگران ببینیم. خیلی از خبرنگاران چینی روز قبل از نمایش فیلم از من و امید می‌پرسیدند چرا در سینمای ایران فقط درباره بچه‌ها فیلم ساخته می‌شود.

پاسخ ما این بود که شما این نوع فیلم‌ها را از سینمای ایران دیده‌اید. آنان گفتند چرا درباره زنان فیلم ساخته نمی‌شود و ما زن‌ها را در فیلم‌‌های ایرانی نمی‌بینم. ما گفتیم اتفاقا فیلم‌ ما درباره زنان است و آن را ببینید. آنان بعد از دیدن فیلم اعلام کردند آن را پسنیدیده‌اند و دلیل علاقه به فیلم را زیبایی آن عنوان کردند. آنان گفتند فیلمبرداری این فیلم خیلی زیباست و ما هنرپیشه‌های ایرانی را ندیده بودیم. چقدر هنرپیشه‌‌های ایرانی زیبا هستند. من و امید معتقد هستیم سینما ضیافت باشکوهی از رنگ و نور و تدوین و همه عناصر سینماست.

نکته‌ای که در مورد «شبانه‌روز» در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت همین بود که بالاخره اگر هر نکته‌ای در مورد آن نادیده گرفته شد، داوران نتوانستند بخش فیلمبرداری را نادیده بگیرند. خانم جواهریان شما در مورد نقش رعنا صحبت کنید؛ چه تحلیلی در مورد این شخصیت دارید و ارتباط آن را با تم محوری فیلم که دروغ و پنهان‌کاری بود بفرمایید.
نگار جواهریان (بازیگر): برای من هم کارکردن با امید و کیوان مثل هر بازیگر دیگری جذاب است و دلیل آن هم دنیای خاصی است که خودشان دارند و راه یافتن به جهان آنان برای هر بازیگری می‌تواند جذاب باشد. رعنا نقشی است که آن را دوست دارم. اگر قرار بود باز هم در فیلمنامه «شبانه‌روز» نقشی را بازی کنم، حتما آن را انتخاب می‌کردم. دلیل آن هم رازی است که در این شخصیت وجود دارد. همیشه شخصیت‌هایی که رازی برای خود دارند برای من جذاب و محبوب هستند. ماهیت او به گونه‌ای است که نمی‌توان گفت او دروغ می‌گوید تا در آن خانه بماند.

تا مقاطعی شاید به نظر می‌آید رعنا برای داشتن سرپناه هویت خود را پنهان می‌کند، اما از جایی به بعد سیاوش وقتی به چشمان رعنا نگاه می‌کند می‌گوید نمی‌خواهی چیزی به من بگویی. رعنا از جایی به بعد کیفیت جدیدی از عشق و یا رابطه عاطفی را تجربه می‌کند و بعد از آن دیگر انگیزه مادی ندارد و حتی در جمله پایانی او که می‌گوید: «نمی‌دنم من دیر به دنیا آمدم یا تو زود.» حس و حال او عیان است.
جواهریان: همه آدم‌ها برای خودشان رازی دارند و شخصیت‌های داستان و فیلم نیز چنین می‌شوند. به خصوص در «شبانه‌روز» همه شخصیت‌ها رازی برای خود دارند و این مسئله در مورد رعنا برایم برجسته‌تر است. او شخصیت رهایی دارد و هر لحظه ممکن است هر کاری کند و حتی بعد از شنیدن حرف‌های او نمی‌توان به این قطعیت رسید که وقتی همه این حرف‌ها را زد راست گفته یا نه. زمانی احساس می‌کنیم شخصیتی به ما دروغ می‌گوید و سعی می‌کنیم او را کمتر دوست داشته باشیم، اما زمانی شخصیت‌هایی به من دروغ می‌گویند و ما دوستشان داریم و این دوست داشتن هیچ توجیهی ندارد.

آقای پگاه نکاتی که در مورد شخصیت‌های «شبانه‌روز» گفتیم در مورد شخصیت بابک که شما آن را بازی کردید صدق می‌کند. تفاوت این نقش را با دیگر کارهایتان بفرمایید و اینکه تم پنهان‌کاری را در مورد این شخصیت چطور می‌بینید؟
حمیدرضا پگاه (بازیگر): برترین ویژگی نقش بابک این است که وجهی منفی دارد. هرکسی که به من پیشنهاد نقشی می‌دهد تصور می‌کند باید برای نقشی مثبت سراغم بیاید، اما اولین جذابیت «شبانه‌روز» غیر از بخش تجربی بودن کار این است که نقشی منفی در آن به من پیشنهاد شد.

البته نقش بابک منفی و منفور نیست و بیشتر شیطنت دارد تا اینکه کاملا منفی باشد. مهمترین نکته همکاری با امید و کیوان تجربی بودن کار است، نوع دیگری دکوپاژ کردن و نگاه کردن به بازیگری و اندازه بازی‌ها موجب می‌شود نقش بابک حتی از دیگر کارهایی که نقشی منفی در آن بازی کردم متفاوت باشد.

این سئوال برای شما به عنوان شخصیت بابک پیش نیامد که آیا ضروری بود فوژان تا این حد پنهان‌کاری داشته باشد؟
پگاه: به دلیل اپیزودیک بودن کار امکان پراختن به همه ابعاد شخصیت‌ها وجود نداشت. یکی از بحث‌های فیلم این است که در مورد آدم‌ها این‌قدر کامل حرف نزنیم. ما بخشی را ببینیم و آدم‌ها عکس‌العمل‌هایی داشته باشند و قضاوت در مورد درست یا غلط بودن تصمیمات شخصیت‌ها را برعهده بیننده بگذاریم.

خانم خسروی فضای کار با علیمحمدی و بنکدار به چه ترتیب بود و نگاه تجربه‌گرا در چهره‌پردازی‌ها چطور نمود پیدا کرد؟
سودابه خسروی (طراح گریم): من سخت‌ترین کارهایم را با امید و کیوان انجام داده‌ام. آن‌ها در کارهایشان دردسرهایی درست می‌کنند که خیلی دوست‌داشتنی‌است. در سال فیلم‌های متعددی کار می‌کنم، اما فیلمی نیست که ذهن من را به خود درگیر کند.

وقتی بچه‌ها به من گفتند قرار است سیاوش کسرائی را حامد بهداد بازی کند، برایم عجیب و جالب بود. من تا آن زمان چنین کار نکرده بودم که قطعه‌ای کلی برای گریم یک بازیگر بگذارم و این ابتدا موجب وحشتم شد. این نکات فقط به ذهن این دو نفر می‌رسد و در نهایت فرد را مجبور می‌کنند سراغ تجربه‌هایی بروند که پیش از این وجود نداشت. این ویژگی برای من لذت‌بخش است. این ایده‌ها موجب خلاقیت می‌شود. کار کردن با امید و کیوان خیلی ویژه است. وقتی آقای پورصمدی هم حضور دارند می‌توان هر کاری انجام داد؛ زیرا آنان متوجه جزئیات می‌شوند و امکان دیده شدن بدی‌ها را نمی‌دهند.

ساداتیان: متاسفانه کار خانم خسروی در جشنواره فجر دیده نشد و البته در جشن خانه سینما جایزه به ایشان تعلق گرفت.

نگار جواهریان

نگار جواهریان

دغدغه حضور زنان در فیلم‌های کوتاه و بلند شما از مدت‌ها قبل دیده شده است. این نگاه در «شبانه‌روز» هم قابل مشاهد است. نکته قابل توجه در مورد پرداخت به زنان در فیلم‌های شما این است که نتیجه کار پذیرفتنی از آب در می‌آید. این نگاه از چه چیز ناشی می‌شود؟
امید بنکدار (کارگردان): من و کیوان همیشه فکر می‌کنیم برای شناختن جهان زنان باید در مورد آنان فکر کنیم و داستان بنویسم و فیلم بسازیم. اعتقاد ما بر این است که جهان زنان، جهانی بسیار پیچیده‌تر و ژرف‌تر و مقدس‌تری نسبت به دنیای مردهاست.

زنان به دلیل ذات زاینده‌ای که دارند به پروردگار نزدیکتر هستند. این دغدغه و علاقه ناخودآگاه در ما وجود داشت و در دوره‌ای در مجله زنان یادداشت می‌نوشتیم و یا مقاله‌هایی را ترجمه می‌کردیم. وقتی وارد کار فیلمسازی شدیم این نگاه هم با ما آمد.

با توجه به این نگاه، «شبانه‌روز» و حضور چهار زن در آن نتیجه موفقی از پرداخت به زنان است. علاوه براین‌ها ترکیب تکنیک و نوع داستان که در مورد آن صحبت شد، خود ترکیبی کامل به نظر می‌رسد.
عیلمحمدی: از لحظه‌ای که فیلمنامه «شبانه‌روز» شکل گرفت تا وقتی که جلوی دوربین رفت زمان زیادی طول  کشید، معمولا این این زمان به شدت آزاردهنده و طاقت‌فرسا می‌شود؛ اینکه تو قصد داری فیلمی را بسازی و امکان آن فراهم نمی‌شود. ما سعی کردیم در این زمان این کار پخته‌تر شود و امکان مشورت گرفتن در آن و درونی‌تر شدن آن بیشتر فراهم شود.

زمانی که قرار بود «شبانه‌روز» به مرحله فیلمبرداری برسد خیلی از صحنه‌های آن به طور کامل در ذهن من و امید شکل گرفته بود. بنابراین وقتی می‌خواستیم دکوپاژ کنیم قلم خیلی راحت روی کاغذ حرکت می‌کرد. در جلسات دورخوانی با حضور بازیگران به این نتیجه رسیدم که شخصیت‌ها قابل فهم شده‌اند. مشورت‌های زیادی هم با آقای پورصمدی در مورد بحث بصری فیلم داشتیم. این نوع رفتار با نگاتیو و رنگ در سینمای ایران سابقه نداشته است. آیدین ظریف هم کمک زیادی به ما کرد و براساس نقاشی‌هایی که داشت فضای کار را به خوبی طراحی کردیم.

در «شبانه‌روز» با چهار قصه‌ای روبرو هستیم که هر کدام حال و هوای خاص خود را به لحاظ  فیلمبرداری و رنگ دارد. آقای پورصمدی با توجه به اینکه کارگردانان این فیلم با استوری‌برد کار خود را انجام می‌دهد، بفرمایید هماهنگی نگاه شما و خواسته‌های آنان به چه ترتیب بود؟
پورصمدی: در کار با این بچه‌ها چه در «شبانه‌روز» و چه «شبانه» هیچ‌چیز به صورت تصادفی پیش نمی‌رفت و همه چیز از قبل تعیین شده بود. همه چیز روی استوری‌برد حک شده و ساختار پیدا کرده و همه این‌ها یک امتیاز است. همه این اتفاقات را من یک شور و هیجان مثبتی می‌بینم که باید تلاشی در آن صورت بگیرد که منتهای آن به یک پلان ویژه می‌رسد؛ وقتی تک‌تک این پلان‌های ویژه کنار هم قرار می‌گیرد یک موزائیک عظیم جذاب و دلپذیر به وجود می‌آید.

همه اسباب یک کار حرفه‌ای در آنجا فراهم بود. نقش آقای بهمن کریمیان را در لابراتوار صداوسیما روی نتیجه این کار نباید انکار کنیم. او مشورت‌های بسیار جذابی به ما می‌داد و تست‌‌های بسیار خوبی را به لحاظ شیمی قضیه با او انجام دادیم. بدون مشورت‌های او شاید نیمی از این اتفاقات نمی‌افتاد. نتیجه فیلمبرداری این کار اصلا یک کار فردی نیست و حاصل همکاری همه دوستان است. من از اعتماد این بچه‌ها ممنونم. آنان اجازه نمی‌دهند محافظه‌کاری‌ها جلو بیاید و مانع بروز ایده‌های خلاق شود.

آقای پگاه در داستان فوژان که شما حضور دارید، بیشتر از نماهای بسته و دوربین روی دست استفاده می‌شود. بازی خود را با تکنیکی که برای این بخش تعیین شده بود، ‌چطور هماهنگ کردید؟
پگاه: مهمترین نکته اطمینان است. اینکه بدانیم نکته‌ای که کارگردان بیان می‌کند در جهت بهبود کار است.

و خانم جواهریان هماهنگی بازی شما با فضای قصه رعنا چطور اتفاق افتاد؟
جواهریان: بحث فرم برای امید و کیوان به این شکل است که شاید در ابتدای کار برای بازیگر کمی ترسناک باشد. اینکه مثلا در یک پلان طولانی  نیم‌رخ همه دیالوگ‌ها را بگویی کمی ترسناک و نگران‌کننده است، اما این جا است که استوری‌بردهای جادویی شان ذهنت را روشن می کنند .

وقتی با هر کارگردانی کار می‌کنی معمولا پس از چند روز متوجه می‌شوی او چه فضایی در ذهن خود دارد، اما در مورد امید و کیوان چنین نیست و نمی‌توان حدس زد چه برنامه‌ای دارند. در این شرایط آن استوری‌بردها به  بازیگر کمک زیادی می‌کند؛ به خصوص در مورد من که قبل از بازی باید جزئیات را در مورد آن صحنه و کاری که قرار است انجام شود بدانم وجود این استوری‌بردها کمک زیادی می‌کند.

به نظر می‌رسد به این ترتیب ارتباط شما با نقش بی‌واسطه‌تر می‌شود و دیگر چندان درگیر خود نقش نمی‌شوید و به جزئیات دیگری می‌پردازید.
جواهریان: این استوری‌بردها حس پلان را به صورت دقیق معرفی می‌کند. البته زمان تمرین برخی جزئیات تصحیح می‌شود، اما قبل از این تصحیح من به عنوان بازیگر دریافته‌ام چه اتفاقی قرار است بیافتد.

علیمحمدی: همه ما وقتی در جریان تولید قرار می‌گیریم ترس‌های خودمان را داریم. یادم می‌آید نگار نگرانی‌های خاص خودش را داشت. او وقتی وارد لوکیشن شد، گفت خیالش راحت شده است. آیدین ظریف صحنه را طراحی کرده بود و او جزئیات را به خوبی چیده بود و این کمک کرد ترس نگار کمتر شود. استوری‌برد امنیت ایجاد می‌کند. خود من نمی‌توانم در فضای نگرانی کنم و بنابراین به استوری‌برد برای ایجاد آرامش نیاز داریم.

جواهریان:‌ من به طور کلی آدم نگرانی هستم و این نگرانی در مورد نقشم در این کار هم وجود داشت. در مورد «شبانه‌روز» همین طور مرحله به مرحله جلو رفتن برای من امنیت به وجود آورد. وقتی سکانس ایستگاه قطار را می گرفتیم که سکانس مورد علاقه من هم هست برای پلانی که رعنا همان دیالوگی که به آن اشاره کردید را می‌گوید، همین توضیح پلان کافی بود که فضا را بفهمی. چون خودش از فوکوس خارج می‌شود و از ما دور می‌شود و دوباره خودش بر می‌گردد در نقطه فوکوس‌اش می‌ایستد و آن دیالوگ را می‌گوید . انگار دوباره ظاهر می‌شود و بعد باز گم می‌شود . این از ساعت‌‌ها درباره شخصیت حرف زدن وضعیت را قابل درک‌تر می‌کند.

علیمحمدی: شاید این سئوال به وجود آید که وقتی استوری‌برد وجود دارد دیگر جایگاه خلاقیت سرصحنه کجاست؟ در مورد سکانس ایستگاه قطار پیشنهاد شات آخر که البته در اکران عمومی درآمده همانجا سرصحنه از سوی آقای پورصمدی مطرح شد. ما استوری‌برد را به عنوان تصمیم آخر در نظر نداریم و معتقدیم به واسطه آن می‌توانیم به ایده‌های بهتری برسیم.

پورصمدی: من این شانس را داشتم که سر مستند چشم‌اندازهای سیاوش آباد هم حضور داشته باشم. در آن مستند آقای کسرائی زنده بودند و با آن فیزیک خاص خود مقابل دوربین حضور داشتند و با ایشان کار می‌کردیم. 10 سال بعد «شبانه‌روز» را کار می‌کردیم و دیگر سیاوش کسرائی نبود.

ظهری را به خاطر می‌آورم که در جریان فیلمبرداری «شبانه‌روز» از خانواده سیاوش کسرائی دعوت کردیم سرصحنه بیایند و ناهار مهمان باشند. همسر سیاوش کسرائی و فرزندانش آمدند و آنجا کسی به اسم حامد بهداد بود که با گریم خانم خسروی سیاوش کسرائی شده بود. حامد هم چشم‌اندازهای سیاوش‌آباد را دیده بود و حتی لهجه سیاوش کسرائی بیمار که بیماری‌اش روی سخن گفتن او هم تاثیر داشت به خوبی ادا می‌کرد.

همسر و فرزندان سیاوش کسرائی از پله‌ها بالا آمدند و در آشپزخانه سیاوش کسرائی را دیدند. این لحظه حیرت‌آور بود. خانم کسرائی بغض کرد، گریه کرد و در یک باور و ناباوری معلق در هوا مانده بود. لحظه بسیار عجیبی بود که امید سر رسید و با روابط عمومی عجیب و غریبش وضعیت را تغییر داد.

خسروی: خیلی از نکات «شبانه‌روز» در جشنواره دیده نشد،‌ و یکی از مهمترین آن‌ها زحمت حامد بهداد بود. حتی برخی از بازیگران می‌گفتند مگر بازیگر سن و سال‌داری نداشتیم که حامد بهداد با گریم سنش بالا برده شده است. حامد بهداد یک تلاش بی‌نهایتی برای این نقش کار کرد و متاسفانه هیچ‌جا دیده نشد.

شبانه روز

حمیدرضا پگاه

دلیل انتخاب حامد بهداد برای نقش سیاوش کسرائی چه بود؟
بنکدار: سیاوش کسرائی یک شخصیت واقعی است و در میان بازیگرانی که هم‌سن و سال ایشان بودند، بازیگری نبود که هم به ایشان شباهت کافی داشته باشد که نقشان را بازی کند و در آن سن و سال بتواند با قطعه سنگینی که برای گریم به کار برده می‌شد ساعت‌‌ها کار کند. در نتیجه گزینه ما بازیگران جوان‌تر بود و تنها بازیگر جوانی که قدرت ریسک بازی در چنین نقشی در او دیده می‌شد آقای حامد بهداد بود.

سراغ بازیگران دیگر رفته بودید؟
بنکدار: نه، اولین گزینه ما ایشان بودند. براساس شناخت‌های قبلی من و کیوان فهرستی از کاندیداهای مختلف داشتیم، اما طبق همین شناخت‌ها تصور کردیم حامد از همه مناسب‌تر است.

علیمحمدی: خیلی از دوستان بازیگر علاقمند هستند نقش را به سمت خودشان ببرند به جای اینکه خودشان به سمت نقش بیایند، اما حامد بهداد این ریسک را پذیرفت. او بازیگری مدعی است و خودش را خیلی بازیگر خوبی می‌داند. ایفای این نقش را پذیرفت و 10 روز بعد آمد و گفت من این کار را نمی‌کنم چون ممکن است شما بخواهید فیلم‌تان را خراب کنید،‌ اما من نمی‌خواهم آبرویم برود. به هر حال با او صحبت کردیم تا راضی شد و بازی در این نقش را پذیرفت و با حداکثر انرژی ظاهر شد.

دلیل اکران نشدن فیلم در سه سال گذشته چه بود؟
ساداتیان:‌ ما سالانه 100 فیلم در سینمای ایران می‌سازیم که شنیده‌ایم مسئولان از شبیه هم شدن فیلم‌ها گلایه می‌کنند. در این میان شاید سالانه بیش از چهار پنج فیلم متفاوت نتوانیم پیدا کنیم و در عین حال همه از تفاوت‌ها و ابتکارها حرف می‌زنیم. حالا فیلمی می‌آید و سعی می‌کند کار متفاوتی انجام دهد، مثل بچه‌ای که در مدرسه افتخاری به دست آورده و با شوق و ذوق به خانه می‌آید تا شادی خود را با دیگران در میان بگذارد، اما وقتی به خانه می‌آید با تودهنی پدر یا مادر مواجه می‌شود. این بچه‌ها را کاملا برهم می‌ریزد.

در مورد «شبانه‌روز» این اتفاق افتاد. حتی حضور پرتعداد بازیگران شناخته شده در این فیلم بسیار مورد توجه طیف‌های مختلف قرار گرفت. بازیگران علاقمند هستند در نقش‌های متفاوت بازی کنند تا استعداد خود را بروز دهند.

تمام کسانی که این فیلم را ساختند این تمایل را داشتند که از سوی ارشاد مورد تحسین و تعریف قرار بگیرند، اما به محض اینکه به ارشاد رفتیم با مشت محکم آنان روبرو شدیم. با کلی رایزنی و حک و اصلاح فیلم اجازه نمایش به دست آورد. حتی زمانی که من خواستم حواله پوزتیو فیلم را بگیرم با ما قیمت آزاد حساب کردند. برای اکران فیلم در سینما فرهنگ دو هفته است که وارد مذاکره شده‌ام، اما نتیجه‌ای به دست نیامد، یا به شهرداری برای تبلیغات مراجعه کردم باز هم توجه خاصی به کار صورت نگرفت. مجموعه مدیریت فرهنگی که دم از تغییر و تحول و ابتکار می‌زند با یک اثر متفاوت حمایتگر برخورد نمی‌کند.

چطور این تعداد از بازیگران شناخته شده را در فیلم گرد هم آوردید؟
بنکدار: چند فاکتور مختلف در این زمینه نقش داشت. اول اینکه فیلمنامه این فیلم چهار قصه داشت که هر کدام شخصیت‌های اصلی و محوری خود را داشت و ما می‌توانستیم به اندازه چهار فیلم از حضور بازیگران خوب دعوت کنیم. نکته دوم این است که خیلی از این دوستان بازیگر من و کیوان را از دورانی که فیلم کوتاه می‌ساختیم می‌شناختند و نسبت به ما و کارهایمان لطف داشتند و همین موجب شد نسبت به دعوت ما پاسخ مثبت دهند. علت سوم هم این بود که خیلی از این دوستان بازیگر قبلا با ما همکاری داشتند، مثل فلامک جنیدی و ستاره اسکندری و یا لادن طباطبایی، این‌ها لطف کردند و آمدند به ما کمک کردند فیلممان تولید شود.

علیمحمدی: این فیلم در شرایط نرمال نمی‌توانست به نتیجه برسد و نوع حضور این دوستان جزو سرمایه‌های فیلم است. همه کمک کردند تا جهانی که قرار بود، در این فیلم ساخته شود.

58243

کد خبر 165033

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دوستدار سينماي ايران IR ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    1 3
    به نظرم فيلم واقعا بد بود. توجه بيش از حد به فرم به فيلم لطمه زده. ساختار فيلم به شدت مصنوعي و فرم زدة است. دىدم كه همه تماشاكرا خسته شدن. جمله اخر جواهرىان نىز خيلي ضعيف بود. اين فيلم ها سينماي ما رو عقب ميبره.......
  • بدون نام IR ۱۹:۲۵ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    1 1
    ba nazare bala kamelan movafegham.zemne inke ghesseh besyar gij bud va sar dar gom...ghesseye ashpaz ke 2 ta shode ke inja badjur shoor shode.
  • آزاده IR ۰۷:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
    1 1
    من فیلم رو دوست داشتم.یکی از دوستان می گفت این فیلم فقط یه آلبوم عکسه!اما برای من این فیلم با همه فریم ها و حرکات دوربینش و حتی فقط به خاطر فرمش جذاب و دیدنی بود! خیلی از تماشاگرها از فیلم خسته شدن اما قرار نیست همه از همه فیلم ها خوششون بیاد.