کتی گِست

اعلام 13 نامزد اولیه جایزه بوکر این فرصت را در اختیارم قرار داد تا به سلیقه خودم جوایز مختلفی را به رمان‌های امسال اهدا کنم.

جایزه مارگارت آتوود برای تلخ‌ترین ضدآرمان‌شهر آینده
درحالیکه بسیاری با رمان سم لیث و تصویر عجیب و غریب (و به شکل شگفت‌انگیزی بدون جذابیت) او از آینده به وجد آمده‌اند، اما رمان او شایسته این جایزه نیست. محض رضای خدا ما در دوران رکود اقتصادی به سر می‌بریم و مردم چرا باید بخواهند رمانی درمورد آینده‌ای تلخ‌تر از امروز بخوانند. بنابراین این جایزه می‌رسد به «بازیکن شماره یک» نوشته داگلاس کاپلند که همیشه ما را با آینده سوررئال خود شگفت‌زده می‌کند و همچنین به «گونه» نوشته جاناتان تریگل که در آن آزمایشات ژنتیک موجب به وجود آمدن دو گونه متفاوت بشر می‌شود.

جایزه کنترل موالید برای مضحک‌ترین رمان با موضوع بزرگ کردن کودکان
انگار هلن والش از زمانیکه مادر شده است دیگر کاری به موادمخدر و درگیری‌های خیابانی ندارد و در رمان جدیدش سراغ داستان وحشتناک مادری عجیب و غریب رفته است. «برو بخواب» ژوئیه امسال منتشر شد، انگار او پس از خواندن کتاب شوخ‌طبعانه «برو بگیر بخواب لعنتی» که کتابی مصور بود به فکر نوشتن رمان خود افتاده است. این کتاب مسخره را فراموش کنید. اگر می‌خواهید اثری جذاب درمورد نوجوانان و مشکلات آنها بخوانید «شهادت جسی لمب» نوشته جین راجرز را بخوانید که نامزد جایزه بوکر هم شده است. کتاب داستان ترسناک زنی باردار است که ویروسی مهلک جان او را می‌گیرد.


«بازیکن شماره یک» نوشته داگلاس کاپلند

جایزه بهترین سوءاستفاده از رمان نویسنده‌ای مرده!
بریل بین‌بریج نویسنده‌ای بود که پنج بار نامزد جایزه بوکر شد و یک بار هم جایزه را به خانه نبرد. اما امسال این نویسنده جایزه‌ای ویژه را پس از مرگ خود دریافت کرد. رمان «دختری با لباس پولکا» به قلم او که تقریبا نیمه‌تمام بود مه امسال، 10 ماه پس از مرگ او منتشر شد. «شاه رنگ‌پریده» رمان نیمه تمام دیوید فاستر والاس هم چنان با استقبال طرفدارانش مواجه شد انگار از آسمان نازل شده بود. اما برای اینکه فرقی با دیگران داشته باشم جایزه را تقدیم می‌کنم به میو گیلمور (که سال 1968 درگذشت) برای رمان «بیداری تایتس» که آخرین رمان از مجموعه «تایتس» است و ماه گذشته پس از مرگ گیلمور در 100 سالگی منتشر شد.

جایزه اطلاع‌رسانی به گردشگران برای مضحک‌ترین رمان درمورد بهترین مقصد سفر
دو رمان با موضوع سفر به کشورهای خارجی قرار بود درخشان باشند که این اتفاق نیفتاد: «فردا پامپلونا» نوشته جان فن مرسبرگن که پر از خون و گاوبازی است و دیگری «زیبایی جنبش بشری» نوشته کامیلا گیبس که درس تاریخی است درمورد گذشته کمونیستی ویتنام. «کاش اینجا بودی» نوشته گراهام سوئیفت با موضوع جنگ عراق باید به عنوان رمانی که هیچ اثری در شما برنمی‌انگیزد جایزه بگیرد، البته این رمان جایزه بدترین سفر تعطیلات را هم به همراه «کتاب آبی» نوشته ای.ال. کندی می‌گیرد.

بهترین رمان با نام یک حیوان در عنوان
«شاه گورکن‌ها» نوشته فیلیپ هنشر نشان داد که زبان انگلیسی چه توانایی‌های غریبی دارد اما واقعا کتاب درمورد هرچیزی بود جز گورکن‌ها. «همسر ببر» نوشته تئا اوبرث که به حق برنده جایزه اورنج شد واقعا داستان سرگذشت یک ببر فراری است. «خانه گوریل» نوشته سارا گروئن هم رابطه انسان با شش گوریل را که با استفاده از حرکات خود با انسان‌ها صحبت می‌کنند روایت می‌کند و کتاب جالبی است و «آقای چارت‌وِل» نوشته ربکا هانت که با الهام از سگ سیاه جناب وینستن چرچیل نوشته شده کتاب بدیعی است. اما راستش هیچ کتابی به اندازه «سگ من تولیپ» نوشته جی.آر. اکرلی که دوباره منتشر شده لیاقت این جایزه را ندارد.

بهترین جاسوس
«GCHQ» نوشته ریچارد آلدریچ و «MI6» نوشته کیت جفری البته اسناد جذاب، مهم و مبتنی بر تحقیقات گسترده تاریخی هستند اما واقعا فکر نکنم ما علاقه داشته باشیم با خواندن این آثار کشف کنیم برندگان جنگ سرد معتادان و دیوانگان بودند! درعوض جایزه می‌رسد به «اختیار تام» نوشته جفری دیور که جدیدترین داستان جیمز باند نازنین است؛ رمانی سرشار از ابزارهای عجیب، تعقیب و گریز با ماشین و شوخ‌طبعی‌های دلنشین.


«آدم برفی» نوشته جان نسبو

جایزه دلداری به رمان‌هایی که بی‌رحمانه نادیده گرفته شدند
امسال باید از داوران بوکر برای انتخاب‌های جالبشان و دیدن آثار جذابی مثل «شهادت جسی لمب» نوشته جین راجرز تشکر کرد اما آنها به شکلی عجیب رمان «آخرین» نوشته ادوارد سینت اوبین و «شاه گورکن‌ها» نوشته فیلیپ هنشر را ندیدند. با این حال جایزه این بخش را باید بدهیم به رمان «چطور رمان‌نویس مشهوری شدم» نوشته استیو هِلی که نام کتاب نشان می‌دهد چقدر نویسنده دلش برای یک جایزه لک زده.

جایزه دن براون برای بهترین رمان ماجراجویانه تاریخی
«مری اَن در پاییز» نوشته آرمیستد ماپین رمان تاریخی نیست اما با چنان حس نوستالژی نوشته شده که فکر می‌کنی جز اشیاء عتیقه باقیمانده از سال‌های دور هستی. تا یکی دو سال پیش این ژانر در دست دن براون بود و ناشرها با لذت کتاب‌های مشابه تاریخی را منتشر می‌کردند اما انگار امسال ناشران فقط رمان‌هایی را منتشر کرده‌اند که در عنوان آنها «ملکه» وجود دارد. بهترین رمان‌های این بخش «ملکه قرمز» نوشته فیلیپا گرگوری و «ملکه اسیر» نوشته الیسن ویر هستند. اما جایزه را باید داد به «سرزمین غارهای رنگارنگ» نوشته جین ام. اول که رمان درخشانی است و داستانش در سه هزار سال پیش می‌گذرد.

جایزه استیگ لارسون جدید
ناشران هوش غریبی دارند و خوب می‌دانند چه موقع باید سراغ چه رمانی بروند. حالا هم که دور، دور رمان‌های جنایی اسکاندیناوی است. از زمان چاپ «دختری با خالکوبی اژدها» نوشته استیگ لارسون که خودش قبل از چاپ کتاب فوت کرد و سودی عایدش نشد، رمان‌های جنایی شمال اروپا بازار را در دست گرفته‌اند. امسال نوبت به جو نسبو از نروژ رسیده است و همچنین هاکان ناصر، لارس کپلر، کامیلا لکبرگ، کامیلا سدر و کاریم فوسام که همگی لارسون «جدید» یا «بعدی» خوانده شده‌اند.

کتی گست، سردبیر بخش ادبی نشریه «ایندیپندنت» است.

ایندیپندنت / 31 ژوئیه / ترجمه: حسین عیدی‌زاده

57241

کد خبر 165497

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین