شیرزاد عبداللهی

کتاب «هویت انسانی توسعه» را مرتضی نظری نوشته و انتشارات «مشق شب» آن را منتشر کرده است. این کتاب 200 صفحه ای که در زمستان 89 به بازار کتاب آمده، ساعت ها مرا به خود مشغول کرد و بارها به نویسنده جوان و دانشمند آن درود فرستادم. مضمون کتاب نگرشی نو به آموزش و پرورش و توسعه انسانی در جامعه ایران است. کتاب های خوب در زمینه رابطه آموزش و پرورش و توسعه  اندک و این بحث در آموزش و پرورش مهجور است. حتی برخی از مدیران آموزش و پرورش به  واژه " توسعه" مظنونند و آموزش و پرورش را در خدمت توسعه نمی دانند. اما مولف کتاب که خود از کارشناسان پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش است با نگاهی علمی و جسورانه در پی یافتن پاسخ برای یک سوال محوری است. وی این سوال را چنین مطرح می کند: «یکی از شاخص های توسعه انسانی، سطح سواد و آگاهی جامعه است. سهم و نقش دستگاه آموزش و پرورش در شکل گیری و ارتقای این شاخص چیست»؟

 به نظر می‌رسد که کتاب هویت انسانی توسعه به درد تزئین قفسه کتابهای مدیران  نمی خورد. آقای نظری به جنبه کاربردی کار خود توجه داشته و به همین دلیل کتاب را به آموزگاران دبستان که نمی‌گذارند مدرسه مانع رشد بچه ها شود، به معلمان راهنمایی که نمی گذارند به بهانه نظم و انضباط، خلاقیت و شوق آموختن در بچه ها سرکوب شود و به دبیران دبیرستان که اجازه نمی دهند دغدغه کنکور راه را بر تولد نگرش های بزرگ در اندیشه نوجوانان ببندد، تقدیم کرده است.

این یک کتاب رسمی و سفارشی در حوزه تعلیم و تربیت نیست بلکه نویسنده اذعان دارد که «دغدغه خاموش نشدنی پیشرفت ایران محرک من در تالیف این کتاب است». بر خلاف اغلب کتابهای حوزه آموزش و پرورش که به دلیل نثر سنگین و اصطلاحات تخصصی، خواننده معمولی را خسته می کند، این کتاب با طرح مسایل نو و نثر روان خود خواننده را تا آخرین صفحه با خود می برد. خواننده علاقه‌مند به حوزه تعلیم و تربیت با خواندن این کتاب دچار احساس دوگانه ای می شود. از یک طرف با غرور در می یابد که کار معلمان از بسیاری صنوف دیگر از جمله مهندسان که با آهن و سیمان و فولاد سروکار دارند، مهم تر و اثرگذارتر است و از سوی دیگر با  آگاهی از عقب ماندگی ها و هدر رفتن انرژی ها به دست  مدیریت های شعاری و ناپایدار، کامش تلخ می شود.

مرتضی نظری در تحلیل وضع موجود به درستی می نویسد: «اینکه جامعه ای راه به کجا می برد را در وضع مدارس آن می توان دریافت». نویسنده مسایلی مانند تمایل مدیران به اجرای برنامه های مقطعی و زودبازده، کیفیت پایین نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش، افت جایگاه معلمی در نگاه جامعه، نگرش عمومی در دست کم گرفتن کار تعلیم و تربیت، مشکلات بودجه و اعتبارات مالی، بی اعتنایی به تفاوتهای فردی کودکان، ارجحیت تعلیم بر تربیت و مشکلات معیشتی معلمان را از جمله علل عقب ماندگی نظام آموزشی ایران می داند.

 وی  ویژگی های منفی محتوای برنامه های آموزشی را چنین فهرست بندی می کند: «قهرمان پروری، تکرار و تقلید، گذشته گرایی، مشارکت گریزی، انزوا طلبی و ذهنیت نادرست به دنیا، کمیت گرایی و خلاقیت گریزی». نظری نظام آموزشی کنونی در ایران را بر «آزمون، رقابت، نمره و مدرک» استوار می داند. نویسنده با بیان یک مثال «کمی گرایی» که در نظام های آموزشی بلوک شرق رایج بود و متاسفانه به بیماری نظام آموزشی ما تبدیل شده است را به چالش می کشد: «کوبا یا بلغارستان بیسواد ندارند اما در زمره کشورهای عقب مانده اند در حالی که فرانسه بر اساس آمارها دو میلیون بیسواد دارد اما از لحاظ توسعه یافتگی قابل مقایسه با کوبا و کشورهای اروپای شرقی که همت خود را مصروف باسواد کردن افراد از لحاظ کمی کرده اند، نیست».

 توجه به  این تجربه در شرایطی که مدیران ارشد آموزش و پرورش با ارائه آمارهای متفاوتی، از ریشه کن کردن بیسوادی طی چند سال آینده سخن می گویند، آموزنده است. در ایران فقط بر جنبه های کمی و  آزمون پذیر سرمایه انسانی تاکید می شود در حالی که بسیاری از قابلیت ها مانند اعتماد به نفس، انضباط در کار، سازماندهی و... را نمی توان با معیارهای کمی مورد سنجش قرار داد.

 بخش عمده کوشش مولف کتاب صرف تبیین این موضوع می شود که توسعه فقط از طریق راه اندازی کارخانه ها، استخراج نفت و معادن و سایر امور زیربنایی اقتصادی میسر نیست بلکه توسعه کشور با سرمایه گذاری در نظام آموزشی، آن هم نظامی با ویژگی هایی نظیر معطوف بودن به آزادی، عقلانیت، فردباوری، پیشرفت، مشارکت، جهانی شدن، زندگی و.... میسراست.

در جایی از کتاب می خوانیم که اکنون صنایع فولاد، ماشین آلات و سدها در حوزه خط مشی های توسعه از جایگاه بلند خود به زیر آمده اند و در عوض آموزش و پرورش، بهداشت، برابری جنسیت‌ها و محیط زیست در کانون توجه صاحب نظران مسایل توسعه قرار گرفته اند.

 از نگاه نویسنده فرایند توسعه هنگامی انسانی است که  "فرصت های برابر برای همه انسانها" فراهم کند، تا بتوانند به صورت فردی و گروهی در جهت توسعه قابلیت های خود گام بردارند. شاخصی که به سنجش ابعاد توسعه انسانی می پردازد به اختصار «اچ .دی .آی» نامیده می شود. عناصر سازنده این شاخص عبارتند از : الف -  آزادی شامل آزادی بیان، اندیشه، قلم و انتخاب شغل  . ب -  آموزش شامل میزان باسوادی، سطح سواد عمومی، مهارتهای تخصصی و کاربردی و... ج - بهداشت و سلامتی شامل بهداشت جسمی و روانی و تغذیه . علاوه بر اینها سه شاخص دیگر توسعه انسانی عبارتند از: «امنیت، رفاه و آسایش، امید به زندگی».

در رتبه بندی سال 2009 دفتر توسعه سازمان ملل متحد در میان چهار گروه، "بسیار بالا، بالا ، متوسط  و ضعیف" ، ایران از نظر شاخص های توسعه انسانی در گروه متوسط قرار دارد. با خواندن کتاب برخلاف نظرات رایج در میان دولتمردان، باید با نویسنده همصدا شد که: «آموزش هزینه نیست بلکه سرمایه است».

نظری جمله ای از مارشال اقتصاددان انگلیسی نقل می کند که به ساده ترین شکل نتیجه سرمایه گذاری در آموزش را بیان می کند:«آنچه طی سالیان دراز خرج شده است تا عامه مردم به آموزش عالی دست یابند با پیدا شدن نیوتن ها، داروین ها، بتهوون ها و شکسپیرها جبران می شود».

در بخش دیگری از کتاب نویسنده ما را در برابر این حقیقت تلخ قرار می دهد: «اگر می بینیم که کشورهای در حال توسعه 88 درصد منابع طبیعی خود را به صورت خام و با بهای نازل می فروشند ریشه آن در توسعه نایافتگی نیروی انسانی است».

مولف کتاب از رابطه بین آموزش و پرورش و ساختار سیاسی حکومت ها هم غافل نیست و صراحتا می نویسد: «توسعه در نظام سیاسی بسته و آمرانه امکانپذیر نیست». در گفتار سوم کتاب از قول آمارتیاسن آمده است: «در جوامعی که با سلطه نامحدود اداره می شوند، آموزش و پرورش مانند امور دیگر با جزئیات برنامه ریزی می شود و حاکمان آموزش و پرورش را مانند یک دستگاه ماشینی سازمان می دهند». در همین بخش از قول جان دیوئی می خوانیم: «دمکراسی تنها یک روش سیاسی برای اداره جامعه نیست، بلکه بیش از هرچیز یک روش زندگی است...  دمکراسی سیاسی نامطمئن خواهد بود مگر آنکه خوی دمکراسی به اندیشه و کردار و به بافت زندگی مردم راه یابد».

نظری در ادامه نقل قول های فوق می‌ نویسد: «انسان به وسیله آموزش و کسب تجربه، قابلیت های درونی خود را بارور می سازد و این قابلیت های بروزیافته با نابرابری، استبداد و انحصار سرستیز خواهند داشت». نویسنده از فضای یک سویه و غیر مشارکتی مدارس ایران انتقاد می کند و می نویسد: «دانش آموزان به دلیل اینکه در تمام ساعات حضورشان در مدرسه، خود را تحت کنترل می یابند خود را ناگزیر با قوانین و اصول انضباطی مدرسه وفق می دهند و خود را صادقانه با فرامین سازمانی تطبیق نمی دهند». نتیجه چنین انطباقی، تقدیرگرایی و بیگانگی از آرمانهای سازمانی و رواج دورویی  است.

 به عقیده نویسنده نظام آموزشی که در آن کودکان به خاطر اجتناب از عواقب درس نخواندن، تکالیف خود را انجام می دهند انسانی و مولد نیست. نویسنده به انتقاد از شیوه آموزشی "معلم محور" کلاس درس  و شیوه اداره "مدیر محور" مدرسه می پردازد و این شیوه را منحصر به آموزش و پرورش نمی داند بلکه آن را نماینده فرهنگی می داند که در خانواده ها و سایر سطوح اجتماعی بارز است. او در انتقاد از شیوه های آموزشی رایج می نویسد: «ما همچنان به جای بچه ها فکر می کنیم و به جای آنها تصمیم می گیریم و انتخاب می کنیم. استعداد با استبداد ناسازگار است و در یک محیط یک سویه و صرفا انضباطی استعدادها شکوفا نمی شوند بلکه پنهان و پژمرده می مانند».

وی از اینکه آموزش و پرورش را به تابعی از نهاد سیاست و قدرت بدل ساخته ایم انتقاد می کند و معتقد است که نظام آموزشی باید برآیند عقلانیت و در خدمت ارتقای تفکر انتقادی، رشد انگیزه های ملی و توسعه توانمندی های فردی و روحیه ابتکار و خلاقیت باشد. او معتقد است که نظام آموزشی سنتی ماهیتا با اصل تفاوت های فردی در یادگیری سرستیز دارد و آموزش و پرورش موجود را تشکیلاتی می داند که می خواهد همه را متحدالشکل، متحدالفکر، متحدالرای و متحدالعقیده بار بیاورد. در برابر این نظام سنتی، آموزش و پرورش مدرن امکانات برابر برای همه دانش آموزان فراهم می کند تا ظرفیت های درونی آنها توسعه یابد و علاقه ها، توانایی ها و استعدادهای افراد شکوفا شود.

جای خالی چنین کتابهایی در آزمونهای ضمن خدمت معلمان خالی است. اشاره اجمالی به دیگر نکات و جنبه های پرشمار و  ارزشمند این کتاب باعث اطاله کلام می شود. این کتاب را باید نشست و با حوصله خواند. نکته ای که به عنوان انتقاد می توانم مطرح کنم ، عدم پیوستگی بین مباحث فصول مختلف کتاب است. به نظر می رسد که هر بخش کاملا مستقل و بدون توجه به بخش های قبلی و بعدی نوشته شده است و در نتیجه برخی مباحث به صورت تکراری در کتاب آمده است. صرفنظر از وارد بودن و یا نبودن این ایراد شکلی تالیف چنین کتاب ارزشمندی را به نویسنده جوان و با فرهنگ این کتاب تبریک می گویم و امیدوارم در آینده همچنان با اندیشه و قلم خود در حوزه آموزش و پرورش آثار با ارزش و جدیدی خلق کند.

کتاب آموزش و پرورش

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 166375

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 14 =