پیامبر فرمودند: هرگاه معلمی بسم الله الرحمن الرحیم را به شاگرد خود تعلیم دهد و آن کودک یاد بگیرد، خداوند برای آن کودک و برای پدر و مادرش و برای معلمش سند آزادی و نجات از آتش جهنم را امضا میکند.
سه حق از فرزند است که به عهدهٔ پدر و مادر اوست
موضوع امشب وفای به عهد است. حالا که حرف از بچهها به میان آمد، بحث وفاداری را از تعهدات والدین نسبت به فرزندان شروع میکنیم. جالب است بدانیم سه حق از فرزند است که به عهدهٔ پدر و مادر اوست. اول اینکه نام زیبا برای فرزند انتخاب کنند. اسمگذاری و نام نیکو مقولهٔ بسیار مهم و تعیینکنندهای در زندگی افراد است. اسم، آیندهٔ یک بچه را رقم میزند. گاهی بعضی از پدر و مادرها به دلایل بیاهمیت یا از روی جوگرفتگی، اسمی برای فرزندشان انتخاب میکنند، بدون اینکه به تأثیرات آن بر آینده و روحیه و رفتار فرزند توجه داشته باشند. کسی اسم بچهاش را چیزی گذاشته بود.
پرسیدم معنی این اسم چیست؟ گفت: یعنی آن تختی که فلان سردار ایران باستان روی آن مینشسته. اسم آن تخت را روی بچهاش گذاشته بود. گفتم تو واقعاً فکر نکردی اسم یک تخت را روی بچه گذاشتی؟! اسم نیکو روی فرزند گذاشتن حق فرزند بر پدر و مادرش است. دومین حق این است که والدین ادب و رفتار درست را به بچه بیاموزند. رفتار این کودک بعدها در جامعه برای پدر و مادرش خدابیامرزی میآورد یا خدایناکرده بالعکس. سومین حق اینکه قرآن به او بیاموزند و زمینهٔ تعلیم قرآن را برای بچه فراهم کنند.
امروزه در عصر مدرنیته چرا باید اسمهای قدیمی انتخاب کنیم؟
در بحث اسمگذاری شاید این سؤال پیش بیاید که امروزه در عصر مدرنیته چرا باید اسمهای قدیمی انتخاب کنیم؟ باید اشاره کرد که بحث جدید و قدیم نیست. باید توجه کنیم که اسم یک نوع رسم میآورد. این اسم زندگی را رقم میزند. با این اسم ما آیندهای را ترسیم میکنیم. با توجه به اینکه بحث امشب وفای به عهد است مثالی میزنم. مثلا اسم «وفا». وفا اسمی قدیمی نیست. اما اگر اسم فرزندمان را وفا گذاشتیم، هر موقع که او را صدا میکنند، یا خودش به اسمش فکر میکند، این اسم یک ارزش را به بچه یادآوری میکند: ارزش وفادار بودن. این یک رسم است.
بعضی در خرید سیسمونی بچه، کتاب هم میگذارند
همانطور که بعضی در خرید سیسمونی بچه، کتاب هم میگذارند، یعنی این پیام را میدهند که آیندهٔ این بچه برای ما مهم است و میخواهیم فرزندمان در آینده اهل علم و فرهنگ شود! یا وقتی در جهیزیهٔ دخترمان کتاب هم جایی دارد، این معنی میدهد. یعنی من به دامادم میگویم برای من مهم است که دخترم در خانهٔ تو درس بخواند. این برای من یک ارزش است. من با این کتاب دارم پیام میدهم! من با اسمگذاری روی فرزندم هم پیام میدهم. یعنی برای من مهم است که این اسم چه بار معنایی دارد و متوجه هستم که این معنا بر شخصیت و آیندهٔ فرزند من تأثیرگذار است.
نام گذاری برای فرزند هم مصداقی از وفای به عهدی است که بر گردن پدر و مادر است. وارد بحث وفای به عهد و خیانت که میشویم، اگر دقت کنیم میبینیم که ما در حق خیلیها خیانت میکنیم ولی به خاطر لفظ تند و معنادار «خیانت»، آن را در حوزهٔ خیانت محسوب نمیکنیم. مثلا زن حساس است که شوهرش به او خیانت نکند، در حالی که همین زن در زندگی به امانتهایی خیانت میکند، به دوستش، به فرزندش، به پدر و مادرش و...
و مرد هم دقیقا برایش مهم است که از جانب همسرش مورد خیانت واقع نشود، در حالی که در زندگی روزمرهاش خیانتهای ریز و درشت و رنگارنگی را مرتکب میشود. این نشان میدهد که مصداقهای زیادی از بیوفایی و خیانت وجود دارد که ما به آن بیتوجه هستیم. یکی از مصداقهای بدعهدی و کمعهدی ـ اگر نخواهیم واژهٔ خیانت را به کار ببریم ـ بیوفایی همهٔ ما در حق قرآن است. و همینطور در حق اهلبیت.
پیامبر اکرم در غدیر خم فرمودند من دو امانت در میان شما باقی میگذارم: قرآن کتاب خدا و اهلبیت و خانوادهٔ خودم. اینها امانتهایی است که ما باید نسبت به آنها پاسخگو باشیم. بیوفایی ما نسبت به قرآن و اهلبیت مصداقهای متفاوتی دارد. اینکه بگوییم ما رفتارمان را مطابق آیات قرآن تنظیم کنیم اتفاقی است که قرار نیست یک شبه بیفتد. ما باید کمکم سعی کنیم امروزمان از دیروزمان بهتر بشود. اگر امروز نسبت به دیروز دو تا غیبت کمتر کردم یا یک لبخند بیشتر به همسرم زدم یا یک دروغ کمتر گفتم، این به آن معناست که من در مسیر اصلاح هستم.
زبانی که با آن زندگی میکنیم
یکی از مسائلی که در رابطه با قرآن مطرح است، تلاوت قرآن است. همین مصحف و کتاب قرآن در قیامت شکایت میکند که من در خانهٔ این مردم بودم اما به من اعتنایی نکردند. باید از همین تلاوت قرآن شروع کرد. یکی از دلایل بیتوجهی ما به قرآن و محدود شدن آن به مراسم عزا و عروسی، ندانستن زبان عربی است. زبانی که با آن زندگی میکنیم، ازدواج میکنیم و دعا میخوانیم. کتابی معرفی میکنم در مورد آموزش و ترجمه و مفاهیم قرآن کریم که خیلی ساده و قابل استفاده برای همهٔ افراد است. این کتاب از مؤسسهٔ فرهنگی نور مبین منتشر شده است.
من معتقدم اگر کسی این دورهٔ آموزش قرآن را همراه با این کتاب و سی دی کار کند، میتواند ۸۰% آیات قرآن را متوجه شود. اینکه چرا ما به یادگیری زبانهای دیگر به نسبت یادگیری زبان عربی که زبان قرآن است، بیشتر اهتمام داریم هم باز به بیوفایی ما بر میگردد. یعنی اگر فلان خواننده، عربی بخواند خوب است اما اگر من آیه و حدیث بخوانم دلنشین نیست. البته کارهای خوبی در زمینهٔ قرآن انجام شده است ولی ما هنوز از زبان قرآن فاصله داریم.
حالا فرض کنید من زبان قرآن را نمیفهمم. اما ترجمهاش را که میتوانم بخوانم. در بعضی از روایات آمده است که نگاه به صفحهٔ قرآن یا شنیدن صوت قرآن عبادت است. این یعنی هر مقدار که میتوانید حق قرآن را ادا کنید. ما در زمینهٔ قرآن زیاد تلاش کردهایم و میکنیم. مصداقش مسابقات متعدد قرآن یا راهاندازی شبکه قرآن.
چگونه باید قرآن را وارد زندگیمان کنیم؟
شاید سؤال پیش بیاید که اینها صورت قرآن است و چگونه باید قرآن را وارد زندگیمان کنیم؟ این حرف درست است اما نه باید افراط کرد نه تفریط. یعنی به این معنا، راه ورود ما به حقایق قرآن همین صورت و ظاهر است. مثال جالبی در این زمینه در مجلهٔ قرآنی آیهٔ همشهری آورده شده که خیلی زیباست: عکس دو لیوان داریم.
یک لیوان آنقدر پر شده که مایع از آن سرازیر است و یک لیوان خالی خالی. فرمودند: «لا تـَرَ الجاهِلُ إلا مُفرِطاً اَو مـُفـَرِطاً». یعنی انسان جاهل یا افراط میکند یا تفریط. مثلا یا بسنده میکند به لفظ عربی و لحن و تلاوت قرآن یا اصلا فراموش میکند که اینها مقدمهای بوده است برای درک حقایق قرآن. از آدم جاهل اگر بپرسی روزه گرفتی؟ جواب میدهد که من دروغ نمیگویم. روزه هم نمیگیرم. یا اگر بپرسی چرا حجابت را رعایت نمیکنی؟ میگوید دل باید پاک باشد. این همان جهالت است که افراط و تفریط در آن دیده میشود.
نگاه نکنید که چه کسی بیشتر نماز میخواند یا چه کسی بیشتر روزه میگیرد
روایتی است از پیامبر که میفرماید: نگاه نکنید که چه کسی بیشتر نماز میخواند یا چه کسی بیشتر روزه میگیرد یا بیشتر حج به جا میآورد، «ولکن اُنظُروا الی صدق الحَدیث و اداء الاَمانة» یعنی ببینید چه کسی بیشتر حرف راست میگوید و بیشتر امانت داری میکند. پیامبر اکرم کسی است که دین اسلام را آورده است. او میگوید: «لا دینَ لـِمَن لا عهد لـَه و لا ایمان لـِمَن لا اَمانَةَ لـَه» یعنی کسی که به عهدش وفا نمیکند دین ندارد و کسی که امانتداری نمیکند ایمان ندارد. مسلمان کسی است که در هر مقام و منصبی که هست به عهدی که بسته است وفا کند.
جامعهٔ امروز ما پرشده است از جوانهایی که هر روز دینشان را از دست میدهند. اینها مسائلیست که هیچ کدام از ما نمیتوانیم کتمانشان کنیم. آن روز که امیرالموؤمنین بالای منبر فریاد میزد که «و لقد بلغنی ان الرجل منکم...» و فرمود اگر کسی از شما به خاطر این خبر از غصه هلاک شود، من ملامتش نمیکنم. علی (ع) بالای منبرفریاد میزد و ناله میکرد. ما هم که هر روز جوانانی را میبینیم که دین و نمازشان را از دست میدهند، طبیعیست که فریاد بکشیم و ناله کنیم. ما نسبت به همهٔ این جوانها مسئولیم.
قرار نیست در رسانهٔ ملی تعارف کنیم
موضوعی که اینجا مطرح میشود نوع نگاه ما به این جوانان است. از یک دید شما پدری هستید که فرزند شما جلوی مغازهای پا به زمین میکوبد و از شما چیزی میخواهد و شما توان مالی خرید ندارید. حالِ شما به عنوان پدر با حال فروشندهای که روزانه چندین بار این صحنهها را مشاهده میکند فرق دارد. پدر با دیدن این صحنه دق میکند اما فروشنده حال شمای پدر را درک نمیکند. وظیفهٔ ما نسبت به این نسل وظیفهٔ پدریست نه وظیفهٔ یک فروشنده! این نسل اگر به حقیقت دین نرسید، من به عنوان یک پدر نباید آسوده بخوابم. نباید آرام باشم.
برای من هم ساده است که بگویم همه چیز خوب است. بله! خیلی چیزها خوب است! اما با توجه به فرمایشات همین چند روز پیش مقام معظم رهبری، هم باید به نکات مثبت اشاره کرد و هم به نقاط منفی. اینها واقعیت ماست. قرار نیست در رسانهٔ ملی تعارف کنیم. ما به نسل جوان این کشور متعهدیم و اداء این تعهد یکی از مصداقهای وفای به عهد است. جالب است بدانیم وفای به عهد و ادای امانت به کسی که امانت نزد ما گذاشته ندارد. از امام باقر روایت است که در سه چیز خداوند عذری را نمیپذیرد: اول ادا امانتی که به شما سپرده شده است. چه از طرف فرد نیکوکار و یا فردی فاسق و کافر. دوم وفای به عهد در قبال مسلمان یا کافر و سوم نیکی به پدر و مادر چه مومن باشند و چه کافر.
او خیانت کرده است اما تو به او خیانت نکن!
کسی سؤالی از من پرسید که من این سؤال را در روایتی دیدم: فردی نزد امام صادق میرود و عرض میکند که یابن رسول الله، از کسی مالی نزد من است که چندی پیش مال مرا خورد. حالا که مال او نزد من است میتوانم به جای آن مال از دست رفتهام حساب کنم و پس ندهم؟ حضرت فرمودند: نه! او خیانت کرده است اما تو به او خیانت نکن! یعنی ما اجازهٔ خیانت به آدم خائن را هم نداریم. در روایت دیگری است که کسی نزد امام صادق رفت و عرض کرد: قربانت شوم نزد من از کسی که اعتقاد درستی ندارد و عضو فلان تشکیلات است امانتی در دست دارم.
من قصد حج دارم. میتوانم ادای امانت نکنم؟ حضرت فرمود: هر که میخواهد باشد. باید امانتش را بازگردانی. در روایت دیگر از امام سجاد که روایت بسیار عجیبی است آمده است که حضرت فرمودند: اگر قاتل پدرم شمشیرش را به امانت نزد من بگذارد، من در حق او خیانت نمیکنم! و در روایت مشابه از امام صادق نقل است که: تقوا داشته باشید و امانت را به کسی که امانت سپرده ادا کنید.
من حتی اگر قاتل پدرم امیرالمؤمنین امانتی نزد من بگذارد، به او برمی گردانم. این دو روایت اخیر نشان میدهد که ما چقدر از مکتب اهل بیت دوریم. روایت دیگری است که میفرماید کسی که غش در معامله میکند، خداوند برکت و رزق را از او میگیرد. و در روایت است که امانتداری وسعت رزق میآورد. و در روایت دیگر از پیامبر است که ۴ چیز اگر به خانهای وارد شد برکت از آن خانه میرود: زنا، دزدی، شرابخواری و خیانت. گاهی که از نبود رزق و برکت در زندگی شکایت داریم، بد نیست به نحوهٔ امانتداریهایمان توجه کنیم.
روایت است که وقت نماز که میرسید امیرالمؤمنین مانند مار گزیدهای به خود میپیچید. از این حال حضرت سوال شد. فرمود وقت نماز شده. وقت ادا امانتی که آسمانها و کوهها و زمین آن را تحمل نکردند.
بدترین مردم کسی است که به امانتداری اعتقادی ندارد
یکی دیگر از امانتهای مهمی که اهمیت زیادی دارد، «وقف» است. یکی از تندترین آیات قرآن کریم مربوط به مسئلهٔ وقف است که میفرماید کسی که به اندازهٔ سرسوزنی در وقف تغییر ایجاد کند دو خیانت کرده است: یکی همین تغییر وقف و دوم آنکه باعث بیاعتمادی مردم و بسته شدن راه خیر میشود.
پیامبر در روایتی میفرمایند: بدترین مردم کسی است که به امانتداری اعتقادی ندارد. ما باید بپذیریم که در گذشته هرکس هر حرفی میزد، روی حرفش حساب میشد و اگر تمام دنیا جمع میشدند حرفش عوض نمیشد. بدون اینکه نیاز به وجود سند و مدرکی باشد. اما امروز متأسفانه ما مینویسیم و امضا میکنیم و بعد به عهدی که بستیم وفا نمیکنیم. کسی که ادعای ایمان میکند و نماز میخواند و روزه میگیرد، اگر حرفی زد یا عهدی بست، حتی اگر همه عالم شهادت دادند که او این حرف را نزده است، باید تا آخر سر حرفش بایستد. وفای به عهد یکی از بزرگترین نشانههای مؤمن است.
ما باید از همین آرزوهای کوچک شروع کنیم
مبحثی که در این جلسه مطرح شد و شاید ارتباط زیادی با این روزها و ماه مبارک رمضان داشته باشد بحث دعا بود. گاهی میشنویم که از خداوند چیزهای بزرگ بخواهید و مسائل کوچک از قبیل گرفتاری و ماشین و خانه و... را مطرح نکنید.
این برای عادت کردن به داشتن طبع بلند خوب است اما از طرفی خود خدا گفته است که حتی نمک غذا و خلال دندانتادن را از من بخواهید. ما باید بدانیم هیچ ایرادی ندارد کسی اگر چیز کوچکی هم میخواهد از خدا بخواهد. مثلا اگر خانهٔ کوچکی دارد از خدا یک خانهٔ بزرگ بخواهد. ما باید از همین آرزوهای کوچک شروع کنیم و بعد به مردم بگوییم تو که برای چیزهای کوچک با خدا درد و دل میکنی، میتوانی چیزهای بزرگتر هم از خداوند بخواهی.
روایتی برای خواندن آیةالکرسی
روایت است که سفر را با دادن صدقه و خواندن آیةالکرسی آغاز کنید. کسی که در سفر هر شب آیةالکرسی بخواند هم خودش و هم وسایلش محفوظ خواهند بود.
/6262
نظر شما