زهرا خدایی
دور جدیدی از حملات خونین رژیم صهیونیستی به نوار غزه طی روزهای اخیر در حالی آغاز شد که جامعه جهانی قصد دارد ماه آینده (20 سپتامبر) در خصوص تشکیل دولت فلسطینی رأی گیری کند. بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که عملیات جدید نظامیان رژیم صهیونیستی به غزه برای مقابله با همین چالشهای داخلی و خارجی از جمله تشکیل دولت فلسطینی و مقابله با بحران های اقتصادی است.اینکه ابتدایی ترین حقوق فلسطینیان بعد از دهه های متمادی به رأی گذاشته می شود، خود جای بحث و گفتگو دارد اما باید دید آیا تحقق همین امر می تواند گامی کوچک در نزدیک شدن به اهداف فلسطینیان باشد در حالی که مطالبات اصلی آنها از جمله قدس، بازگشت آوارگان، شهرک سازی و .. همچنان موضوع اصلی اختلاف است.
از طرفی، اینکه رژیم صهیونیستی تا چه میزان می تواند با بحران سازی مانع از تحقق این مسئله شود، جای تأمل دارد.اما در حال حاضر آنچه که بیش از همه ذهن مقامات رژیم صهیونیستی را به خود مشغول ساخته، ایجاد جبهه جدید مبارزه در مرز اسراییل و مصر است که بیش از هر زمان رژیم صهیونیستی را در تنگنا قرار داده و بار دیگر شعله های خشم مبارزان و نیروهای اسلام گرای مصری را برافروخته است. هر چند این مسئله در مقطع فعلی چندان تهدیدی برای اسراییل نیست اما برخی از ناظران بر این اعتقادند که درگیری های فعلی در مرز مصر و اسراییل، به معنای ایجاد جبهۀ جدید مبارزه علیه اسراییل است.
حسین رویوران، کارشناس خاورمیانه معتقد است: این احتمال وجود دارد که عملیات حمله به نیروهای اسراییلی از سوی نیروهای اسلام گرای مصری صورت گرفته باشد در حالیکه اسراییل آن را به غزه منتسب می کند و با حمله به این منطقه در تلاش برای انکار همین واقعیت است. چرا که اگر مدعی شود بازیگر جدیدی در صحنه مبارزه پیدا شده می تواند برای اسراییلی ها هزینه ساز باشد.
مشروح گفتگوی خبر با رویوران را در خصوص آخرین تحولات در حوزه فلسطین و اسراییل و همچنین ابعاد و پیامدهای تشکیل دولت فلسطینی در ذیل می خوانید.
دلیل واقعی دور جدید حملات رژیم صهیونیستی به غزه چیست؟
در حال حاضر اسراییل در شرایط بسیار بد اقتصادی- سیاسی در ابعاد داخلی و خارجی قرار دارد.
در بعد داخلی شرایط حادی در اکثر شهرهای اسراییل حکمفرماست و اعتراضات اجتماعی عملا شرایط جدیدی را در این جامعه به وجود آورده است. دولت نتانیاهو تحت فشار نیروهای جدید سیاسی است که به نوعی سوسیالیسم اجتماعی را مطرح کرده و خواهان خدمات اجتماعی ازسوی دولت هستند.
در بعد خارجی نیز موضوع بررسی تشکیل دولت فلسطینی در مجمع عمومی سازمان ملل در 20 سپتامبر مطرح است که همین مسئله برای اسراییل هزینه ساز است.اگر فلسطینی ها به تشکیل دولت اقدام کنند، برای اولین بار، اسراییل به طور کامل درمقابل ارادۀ جهانی قرار خواهد گرفت. تا به امروز اسراییل سعی کرده است تا جامعه جهانی را با خود همسو کند اما تشکیل دولت فلسطینی به معنای تقابل با اراده و خواست جهانی است.
لذا عملیات حمله به غزه از سوی رژیم صهیونیستی برای مقابله با این چالش های بود تا در همۀ ابعاد مشکلات اسراییل را تحت الشعاع قرار دهد.
مقامات اسراییلی مدعی اند که این حمله در پاسخ به حمله حماس به اتوبوس حامل یهودیان بوده است.
این ادعا صحت ندارد. قبل از اینکه کسی مسئولیت این عملیات را به عهده گیرد، اسراییل به غزه حمله کرده بود. هدف اسراییل اینست که وانمود کند ارتباطی بین این عملیات و نوار غزه وجود دارد و رژیم صهیونیستی نیز در طراحی و اجرای آن نقش نداشته است تا در نهایت به افکار عمومی اینگونه القاء کند که مشکل اصلی اسراییل از طرف نوار غزه بوده است و نه مصر.
دلیل بروز تشنج در مرز اسراییل و مصر چیست؟
طی روزهای اخیر درگیری هایی بین نیروهای مسلح اسلام گرا در شبه جزیره سینا به وقوع پیوسته است. به دلیل خلأ نظامی موجود در مصر، نیروهای اسلام گرا در این منطقه رشد کرده اند که طی چند روز اخیر نیز شاهد بروز درگیری ها و عملیات تعقیب و گزیر میان دو طرف بوده ایم که طی آن سه سرباز مصری کشته و 4 نفر نیز زخمی کردند.
موضع شورای انتقالی مصر در قبال این اتفاقات چه بوده است؟
اخیرا توافقی پنهانی میان شورای انتقالی مصر و اسراییل به امضاء رسیده که اجازه می دهد 100 نیروی نظامی و 250 خودرو و زره پوش در منطقه سینا حضور داشته باشند. این احتمال وجود دارد که عملیات اخیر از سوی نیروهای اسلام گرای مصری باشد در حالیکه اسراییل آن را به غزه منتسب می کند. چون اگر اسراییل مدعی شود که بازیگر جدیدی در صحنه مبارزه پیدا شده می تواند برای اسراییل هزینه ساز باشد.
چه هزینه ای؟
اسراییل با آغاز حمله به غزه سعی در پنهان کردن واقعیات منطقه دارد. این رژیم نمی خواهد به این مسئله اقرار کند که در مصر نیز گرایشات ضدصهیونیستی وجود دارد و می تواند برای این رژیم هزینه ساز باشد. از این رو چاره ای جز انکار و پنهان کردن نسیم بیداری اسلامی ندارد.
آیا باید تشکیل دولت فلسطینی را گام مهمی در تحقق مطالبات و آرمان های فلسطینیان دانست؟
موضوع تشکیل دولت فلسطین هم چالش است و هم فرصت. به این دلیل چالش است، چون پذیرش دولت فلسطینی در مرزهای 1967 به معنای نفی قطعنامه 181 سازمان ملل است. در قطعنامه 181 (یا همان قطعنامۀ تقسیم سال 1947) 45 درصد از فلسطین به فلسطینیان واگذار شد و 54 درصد نیز به اسراییل و یک درصد هم به عنوان منطقه بین المللی تعیین شد. تثبیت سرزمین فلسطین از 45 درصد به 22 درصد، خود عقب نشینی رسمی فلسطینی به شمار می رود.
دومین چالش اینست که گرفتن قطعنامه از سازمان ملل در وضعیت فعلی تغییری ایجاد نمی کند. مثلا تا کنون در مورد تداوم شهرک سازی ها از سوی اسراییل همه دنیا مخالفت خود را اعلام کرده اند اما اسراییل همچنان به این سیاست ادامه می دهد؛ چون حمایت آمریکا را دارد و هرگاه که این مسئله به شورای امنیت می رسد، آمریکا آن را وتو می کند. لذا گرفتن قطعنامه خود بخود ارزش زیادی ندارد چون ضمانت اجرایی در آن نیست.
مسئلۀ دیگری که باید به آن اشاره کرد، اینست که با گرفتن قطعنامه از سازمان ملل، دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد. دولتی که در قالب آن اقدامات زیادی در داخل فلسطین صورت خواهد گرفت. این در حالی است که اسراییل تصمیم دارد با ممانعت و جلوگیری از این امر، هم توافق اسلو را ملغی کند و هم سایر نهادهای فلسطینی را از بین ببرد. نهادهایی که شامل آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و ... خواهد شد. از بین بردن این نهادها ممکن است از لحاظ خدماتی، شغلی، ساختاری و سازماندهی، مشکلاتی را برای فلسطینیان ایجاد کند.
چرا موضوع تشکیل دولت فلسطینی در شورای امنیت مورد بررسی قرار نمی گیرد؟
موضوع تشکیل دولت به تازگی از طرف سفیر فلسطین در سازمان ملل در شورای امنیت مطرح شده است. اما شورای امنیت بررسی این مسئله را به تعویق انداخته و در نهایت آن را مورد بررسی قرار نداد. از این رو موضوع تشکیل دولت به مجمع عمومی ارجاع داده شد. بررسی تشکیل دولت فلسطین در مجمع عمومی به این معناست که این مسئله در چهارچوب قطعنامه 377 (و یا همان اتحاد برای صلح) عمل خواهد شد. به عبارتی فلسطینیان باید دو سوم آراء را بدست بیاورند تا اینکه برای شورای امنیت حالت الزام پیدا کند. در حال حاضر تأمین دو سوم مهمترین صحنۀ کشاکش و رقابت بین فلسطینیان و اسراییلی هاست. اسراییلی ها تمام سفرای خود را بسیج کرده اند تا دو سوم تحقق پیدا نکند و فلسطینیان نیز در تلاشند تا رأی دو سوم را بدست آورند.
با این اوصاف تشکیل دولت فلسطینی چه فرصت هایی برای فلسطین خواهد داشت؟
قطعا اگر مجمع عمومی با رأی دو سوم به نفع تشکیل دولت فلسطینی رأی بدهد، اتفاق جدیدی خواهد افتاد و آن اینکه اسراییل از یک رژیم جنگی به یک رژیم اشغالگر در کرانۀ باختری و نوار غزه تبدیل خواهد شد. به عبارتی اگر اسراییل در گذشته به این مناطق حمله کرده و تاکنون آنها را در تصرف خود نگه داشته، با رأی مجمع عمومی، به عنوان اشغالگر شناخته می شود. این مسئله مبنای حقوقی خواهد یافت و موارد مختلف از جمله حضور نیروهای اسراییلی، اقدامات آنها در گرفتن مالیات، بازرسی و چک کردن ورود و خروج از اراضی قابل پیگیری در دادگاههای بین المللی لاهه است.
به عبارتی می توان اسراییل را در ابعاد حقوقی در محاصره محکومیت های پی در پی به دلیل رفتار اشغالگرانه اش قرار داد و افکار عمومی جهان را نسبت به اقدامات این رژیم روشن کرد. در نتیجه می توان با طرح دعاوی این رژیم را به چالش کشید. آراء دادگستری بین المللی که یکی از ارکان سازمان ملل و شورای امنیت است الزام آور بوده و آمریکا و غرب را نیز به عنوان حامیان اصلی اسراییل به چالش خواهد کشید.
آمریکا به تشکیل دولت فلسطینی رأی مثبت می دهد؟
آمریکا قطعا به تشکیل دولت فلسطینی رأی مثبت نخواهد داد. به این دلیل که موضع رسمی آمریکا اینست که رفتن به مجمع عمومی یعنی راه حل یکجانبه و آمریکا نیز راه حل یکجانبه را رد می کند.
بنابراین چرا آمریکا از تشکیل دولت فلسطینی سخن می گوید؟
به این دلیل که انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نزدیک است و لابی صهیونیستی نقش مهمی را در انتخابات بازی می کند و به همین دلیل آمریکا قطعا به نفع لابی صهیونیستی رأی خواهد داد و نه براساس حق و حقوق فلسطین و یا وعده هایی که اوباما خودش به فلسطینیان داده بود. آمریکا بسیاری از حقایق را نادیده می گیرد، از جمله آنکه فلسطینیان از سال 1991 تا الان(از معاهدۀ مادرید تا کنون) در حال گفتگو هستند ولی این گفتگو به دلیل عدم اراده در طرف مقابل(طرف اسراییلی) به نتیجه نرسیده است. لذا راهی در مقابل فلسطینیان جز پناه بردن به سازمان ملل وجود ندارد.
با توافق صورت گرفته میان فتح و حماس، آیا باید به دولت وحدت ملی در آینده امیدوار بود؟
تشکیل دولت فلسطینی ایجاب می کند که فلسطینیان با رویکرد آشتی ملی به جلو حرکت کنند. نمی توان از دنیا انتظار داشت که دولت فلسطینی را به رسمیت بشناسند در حالیکه دولت یکپارچه نیست. اگر دو دولت یکی در غزه و دیگری در کرانۀ باختری باشد، دنیا نمی داند با کدام دولت، طرف مذاکره است. لذا حضور دو جریان در کنار یکدیگر و تشکیل دولت وحدت ملی ضرورت مهم سیاسی برای تشکیل دولت فلسطینی است. هر چند بسیاری از فاکتورهای آشتی ملی تحقق نیافته و اجرا نشده اما این اراده وجود دارد که این شرایط حفظ شود و تا سپتامبر هم این شرایط ادامه خواهد یافت.
تغییر و تحولات سوریه تا چه میزان می تواند در آینده دولت فلسطینی نقش داشته باشد؟
بخشی از کشور سوریه (بلندیهای جولان) در اشغال نیروهای اسراییلی است. بخشی از آوارگان فلسطینی قریب به 600 هزار نفر نیز در سوریه زندگی می کنند. لذا موضع سوریه به طور اصولی طرفداری از ایجاد دولت فلسطینی، بازگشت آوارگان و حمایت از آرمان تشکیل دولت مستقل فلسطینی است. چه اسد برود و چه بماند فرقی در موضع سوریه در قبال فلسطین و اسراییل ایجاد نخواهد کرد. این موضع رسمی سوریه است، چون سوریه ذینفع است و علیه اشغالگری اسراییل در مجامع بین المللی موضع خواهد گرفت و این سیاست سوریه تغییر ناپذیر خواهد بود.
آیا تشکیل دولت فلسطینی به معنای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی فتح و حماس است؟
فتح این مسئله را می پذیرد، چون عملگراست و مشکلی ندارد. حماس نیز می پذیرد همانطور که خالد مشعل در قاهره در زمان امضای سند آشتی ملی بعد از سقوط مبارک نیز اعلام کرد که با برپایی دولت در اراضی 1967 موافق است اما بدون به رسمیت شناختن اسراییل چرا که زمین فلسطین، وقف است. اراضی فلسطین بعد از جنگ های صلیبی که آزاد شد چون همه مسلمانان در آزادسازی آن شرکت داشتند، زمین را وقف کردند و زمین وقفی را به نمی توان به غیرمسلمان واگذار کرد. لذا موضع حماس اینست که تشکیل دولت در اراضی 1967 را می پذیرد اما اسراییل را به رسمیت نمی شناسد و تنها ممکن است در چهارچوب یک آتش بس یا طولانی مدت آن را بپذیرد.
موضع ایران در این بین چیست؟
ایران می تواند این موضع حماس را بپذیرد و به صورت مشروط این کار را انجام دهد. یعنی اینکه تشکیل دولت فلسطینی را در اراضی 1967 را بپذیرد، بدون اینکه اسراییل را به رسمیت بشناسد. چنین مسئله ای امکان پذیر است و اتفاقا می تواند گامی در جهت آزادسازی کل فلسطین باشد. ایران قطعا نخواهد توانست با این روند مخالفت کند.
آیا بدست آوردن دو سوم آراء در مجمع عمومی سازمان ملل بدون شناسایی و به رسمیت شناختن اسراییل ممکن است؟
از لحاظ حقوق بین الملل، دو نوع شناسایی وجود دارد: دوفاکتو و دوژور.
شناسایی دوژور به معنای به رسمیت شناختن مطلق است و بدون هیچ قید و شرطی و دوفاکتو به معنای شناسایی مشروط است یعنی به رسمیت شناختن اما با شرط و شروطی خاص. دولتها می توانند به صورت دوفاکتو اسراییل را به رسمیت بشناسند و شرط های خود را نیز اعلام کنند. این در سطح بین المللی مرسوم است گرچه در ارتباط با اسراییل، پذیرش های بین المللی ضعیف تر باشد اما امکان پذیر است.
باید به تشکیل دولت فلسطینی امیدوار بود؟ آیندۀ این روند را چگونه پیش بینی می کنید؟
مهمترین نکات در تشکیل دولت فلسطینی را می توان در دو مسئله خلاصه کرد:
اول رفتار و موضع گروه فتح است که این سوال را به اذهان متبادر می سازد که آیا ابومازن این راه را تا آخر خواهد رفت یا نه؟ ابومازن به تازگی اعلام کرده بود که اگر گفتگوها با جدیت بیشتری دنبال شود، به سازمان ملل نخواهد رفت. هم اکنون نیز بیانیه ای سه جانبه از طرف انگلیس، فرانسه و آلمان برای از سرگیری گفتگوها و مذاکرات در دست بررسی است و هر آن ممکن است گفتگوها از سر گرفته شود و تا زمانی که گفتگوها در جریان باشد، موضوع تشکیل دولت فلسطینی چندان جدی نخواهد بود. لذا بحث آغاز گفتگو و تلاش غرب برای ایجاد مسیر جدید مذاکره همچنان وجود دارد و اگر این فاز شروع شود، دیگر از دولت فلسطینی در مجمع عمومی خبری نیست.
مسئله دوم نیز دو سوم آراء مجمع عمومی است که از اهمیت زیادی برخوردار است. با پیوستن جمهوری سودان جنوبی به سازمان ملل در حال حاضر 193 کشور در سازمان ملل حضور و رسمیت دارند. دوسوم لازم برای تشکیل دولت فلسطینی شامل 128 کشور می شود و تاکنون نیز 110 کشور اساسا فلسطین را به رسمیت شناخته اند و دعوا روی حدود 20 کشور است.
احتمال دارد که آراء به حدنصاب نرسد؟
این کشورها قول داده اند که فلسطین را به رسمیت می شناسند. البته به رسمیت شناختن فلسطین از سوی قبرس که یک کشور اروپایی است، گام بسیار مهمی است. برخی از کشورهایی که قول داده اند رأی مثبت بدهند اروپایی هستند و معمولا اروپایی ها به طور سنتی به نفع اسراییل می دهند. اما شناسایی فلسطین از سوی قبرس آغاز خوبی در اروپا بود. حدنصاب آراء هم اکنون به صحنۀ تلاش اسراییلی ها و فلسطینیان تبدیل شده است. اسراییل سعی می کنند این اکثریت ایجاد نشود و فلسطینیان تلاش می کنند که اکثریت مذکور را ایجاد کنند. تصورم اینست که تلاش فلسطینیان بیشتر قرین موفقیت است و 128 کشور قابل تأمین است. به شرط اینکه خود فلسطینی ها از این درخواست چشم پوشی نکنند. چون اگر خود فلسطینی ها از این درخواست چشم پوشی کنند، قطعا مجمع عمومی این درخواست را از دستور کار خارج خواهد کرد. 26351
نظر شما