۳ نفر
۲۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۶
پیرزنِ نود و چند ساله‌ هم از کودک همسری گلایه داشت

اگر تصور می کنید با حمایت از کودک همسری به رشد جمعیت جوان کشور کمک می کنید سخت در اشتباه هستید.تا به حال راجع به تبعات منفی کودک همسری، دلایل سقط جنین خودخواسته و...تحقیق کرده اید؟

همینطور که اخبار و مطالب خبرگزاری محترم خبرآنلاین را مرور می‌کردم با دیدن این تیتر(( بیست هزار مورد کودک همسری در ۹ماه گذشته)) خاطرات و یاد مادربزرگ پدرم در ذهنم زنده شد.

او را آبی‌بی صدا می‌کردم،اوایل دهه‌ی هشتاد که رخت سفر بست به حکایت شناسنامه و نقل اهل محل و خانواده صد و دومین سال‌ حیاتش را پشت سر گذاشته بود.

آبی‌بی بخش عظیمی از شاهنامه را حفظ بود و با غزلیات حافظ و حکایت های سعدی نوه و نتیجه و.. را پند و اندرز می‌داد و با آموخته هایش از مثنوی معنوی برای ما، خاطرات شیرینی به یادگار گذاشته،آبی‌بی قرآن و نهج‌البلاغه را صحیح و روان قرائت می‌کرد و در حد و اندازه‌ی خودش برایمان تفسیر می‌کرد و معنا وغایت فلان آیه قرآن و خطبه‌ی امیرالمونین ع را به زبان ساده نقل می‌کرد.

اوصاف آبی بی را از این حیث نقل کردم تا باورتان شود که:اوایل دهه‌ی هفتاد زمانی که فهمید دانشجوی‌ دانشگاه آزاد شده‌ام گفت:بی بی جان این دانشگاه آزاد همون دانشگاه ملیِ که خودتون برا درس خوندن پول می‌دید؟ گفتم بله گفت:خوبه بی‌بی جان ،فقط همت کن تا هر ترم معدلِ الف بشی بلکه زودتر درس و دانشگاهت تموم بشه نخواد ترم های بیشتری پول بدی.وقتی دیدم آبی‌بی تا به این حد به جزئیات تحصیل در دانشگاه و آینده‌ی شغلی رشته های مختلف تسلط و آگاهی دارد، ازش پرسیدم آبی‌بی شما که اینقدر اهل کمالات و کتاب و مطالعه بودید و هستید،چرا...

که کلامم را قطع کرد و گفت:آن وقت ها شرط وقید شوهر دادن دختربچه‌ ها رسیدن به سن بلوغ بود،این شد که عاقبت من و هم‌نسلان من، شد اینی که میبنی ،خوب یادم هست چند وقتی از ترس مش بابا و ازدواجِ زوری به هیچکی راجع به دیدن نشونه های بلوغ چیزی نمی گفتم . آن وقت ها هوش و حواس خانواده و اهل محل پی دختر بچه ها نبود،اِلا سی‌جی‌بیجی* کردن که ببینند دختره بالغ شده یا نه؟ انگاری تا قبلِ بلوغ، دختر ها آدم ها به حساب نمی‌آمدند و این بلوغ بود که به‌ دختر ها هویت می‌داد آن هم نه هویتِ دختر بودن بلکه دختر بالغ شده ی آماده‌ی شوهر کردن.

مرور خاطرات آبی‌بی رو به پایان بود که متوجه نگرانی جناب رئیسی در مقوله ی سقط جنین با این تیتر((آمار سقط جنین نگران کننده است)) شدم.این شد که با خودم گفتم کاش می‌شد به ایشان وسایر مسئولان، با رسم شکل و آمار تبعات منفی و تالی فساد کودک همسری را گوشزد کرد، کاش حضراتِ مثلا مسئول پیش از اتخاذ هر تصمیمی اندکی به داده های آماری و آموزه های علم روز و تجربه ‌ی وکلا و قضات که سال‌ها شاهد تبعات منفی چنین ازدواج هایی هستند، توجه می‌کردند.(یا لااقل درد دل بی‌بی‌ها و مادربزرگ‌های شاکی از کودک همسری را می‌شنیدند)

کاش می‌شد به ایشان، روزگاری را که بر مسند قاضی‌القضات کشور جلوس داشت یادآوری کرد و گفت اگر به تجربه ی وکلا و قضات و سایر استادان علوم اجتماعی اعتماد ندارید و آنها را طرف مشورت قرار نمی‌دهید لااقل به اعداد و ارقام اعتماد کنید و از واحد آمار و فناوری اطلاعات قوه بخواهید تا نمودار سن متقاضیان طلاق را برایتان رسم کنند تا متوجه تبعات کودک همسری وپرونده های متنوعِ ناشی از چنین ازدواج هایی بشوید و یا راجع به مسئله‌ی سقط جنینِ خودخواسته از مسئولان وزارت بهداشت و علوم پزشکی بخواهید پروژه ای تحقیقاتی با موضوع بررسی دلایل چنین اقدامی با تکیه بر سن متقاضیانِ سقط جنین انجام دهند،بلکه متوجه شوید یکی از دلایل طرح خواسته ی سقط جنین همین مقوله‌ی کودک همسری است و یکی از ده ها دلیل طرح پرونده‌های طلاق نیز همین مسئله ی کودک همسری است در کنار نداشتن شغل مناسب و سرپناه،نداشتن حداقل رفاه اجتماعی و درآمد مکفی و مبهم بودن آینده ی بچه ای که قرار است متولد شود .

ذهنم درگیر ردیف کردن ای کاش‌های بیشتری بود که با خودم گفتم هیچ مثال و توضیحی ملموس تر و روشن تر از حرف های آبی‌بی در نود و چند سالگی اش نیست که در آن سن وسال از کودک همسری گلایه داشت و حسرت و آه فراوانی داشت از ازدواج زوری و دور شدن از آرزوها و برنامه هایی که برای آینده اش ترسیم کرده بود.

یادش به خیر که برای جبران حسرت هایش، هر وقت می‌شنید در فلان خانواده و فلان محل قرار است دختر بچه ای به عقد دیگری درآید گیوه‌ی دست دوزش را به پا می‌کشید و مقتدرانه مانع این وصلت می‌شد و برای به کرسی نشاندن حرفش از هر چیزی مایه می‌گذاشت؛از نقل تلخی های زندگی شخصی اش تا تطمیع پدر دخترک با وعده‌ی تامین هزینه های زندگی دخترش و تعهد به خرید جهیزیه در وقت مناسبش.

این شد که ای کاش آخری، این چنین در ذهنم نقش بست:ای کاش مسئولان مملکت اندازه‌ی آبی‌بی به فکر دختران این سرزمین بودند که یکدفعه این تیتر روی صفحه ی نمایشگر نقش بست؛

رئیسی:ساخت خوابگاه دانشجویی متاهلی موجب افزایش جمعیت می شود

و اینگونه شد که ضرب المثلِ ای کاش را کاشتند و در نیامد در ذهنم نقش بست و به خودم گفتم بی‌خود دلخوش هستی وای کاش ای کاش قطار می کنی!

وکیل دادگستری-شیراز

*معادل کنجکاوی زیاده از حد ،فضولی کردن=در لهجه ی شیرازی ها =سی جی بی جی(سی جی ویجی هم می گویند)

نام عروسکی در نمایش های عروسکی شیراز=جی جی بیجی

کد خبر 1755050

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار