کشیش بلندپایه روسی درخواست ممنوعیت تدریس رمانهای «ولادمیر ناباکوف» و «گابریل گارسیا مارکز» را در مدارس این کشور ارائه داد.
سخنگوی کلیسای ارتودوکس مسکو گفته است که رمانهای کلاسیک ولادمیر ناباکوف و گابریل گارسیا مارکز، دو نویسنده بزرگ جهانی، حاوی مطالبی غیراخلاقی نسبت به کودکان است و باید از فهرست کتابهای آموزشی دبیرستانهای روسیه حذف شوند.
«ویسولود چپلین» نام این کشیش بالامرتبه روس است که رمانهای معروف «لولیتا» اثر ناباکوف، نویسنده روسیهای، و «صد سال تنهایی » مارکز، رماننویس مشهور کلمبیایی، را شدیدا مورد انتقاد قرار داده است و در مصاحبهای رادیویی از دولت روسیه درخواست کرده تدریس این رمانها را در دبیرستانهای این کشور ممنوع اعلام کند.
وی معتقد است که این دو نویسنده با توجیه امیال غریزی غیراخلاقی، این رفتارها را ترویج میکنند.
چپلین در این زمینه میگوید: واضح است که تدریس چنین کتابهایی در مدارس، جامعه ما را از لحاظ اخلاقی ترقی نمیدهد. نشر شهوتهایی انحرافی و رمانتیک مردم ما را ناخشنود میکند. این در حالی است که یکی دیگر از مسؤولان فرهنگی این کشور برای اعتراض به گفتههای چپلین میگوید: چنین حرکتهایی از مقامات ما، تصویر روسیه را به شدت خراب میکند.
ناباکوف که مدت کوتاهی پس از انقلاب بولشویک در سال 1917 روسیه را ترک کرد، رمان «لولیتا» را در سال 1955 در انگلیس به چاپ رساند. انتشار این رمان اندکی پس از زمان چاپ، در بسیاری از کشورهای اروپایی، آرژانتین، آفریقایی جنوبی وهمچنین در بسیاری از کتابخانهها و مدارس دولتی ایالات متحدهی آمریکا ممنوع شد. ناباکوف درسال 1967 کتاب خود را به روسی ترجمه کرد، اما چاپ «لولیتا» و دیگر آثار او در زمان حکومت شوروی سابق به دلیل محتوای غیراخلاقی در وطنش ممنوع اعلام شده بود.
ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف روز 23 آوریل 1899 در سنتپترزبورگ روسیه و در خانوادهای متمول متولد شد. دوران کودکی او که خود آن را "فوقالعاده" توصیف میکرد، برایش بسیار جالب بود. در خانوادهی ناباکوف به سه زبان فرانسوی، انگلیسی و روسی صحبت میشد و همین امر موجب شد تا او از کودکی با سه زبان دنیا آشنا باشد. او در واقع خواندن و نوشتن را پیش از آنکه به زبان روسی بیاموزد، ابتدا به زبان انگلیسی فراگرفت.
خانوادهی ناباکوف با آغاز انقلاب فوریه در سال 1917، روسیه را ترک کردند و بعد از مدتی در سال 1919 به انگلیس مهاجرت کردند. او در این سال وارد دانشگاه کمبریج شد و به مطالعهی زبانهای رومی و اسلواکی پرداخت. پس از آنکه در سال 1923 فارغالتحصیل شد، به برلین رفت و توانست بهعنوان یک شاعر و نویسنده نامی برای خود دست و پا کند.
ناباکوف در سال 1925 با «ورا اسلومین» در برلین ازدواج کرد و در سال 1937 بههمراه خانوادهاش آلمان را به مقصد پاریس ترک کردند. سه سال بعد از آن، با «ادموند ویلسون» آشنا شد؛ کسی که آثار ناباکوف را به ناشران آمریکایی معرفی کرد، تا زمینهی شهرت جهانی این جوان روسی فراهم شود.
ناباکوف رمان معروف «لولیتا» را در جریان مسافرت خود در غرب آمریکا نوشت و در سال 1953 توانست آن را به پایان رساند و نگارش کتاب «پنین» را آغاز کند. اگرچه اولین آثار ناباکوف به زبان روسی بودند، اما او شهرتش را به واسطهی آثار انگلیسی خود بهدست آورد. وی به خاطر آثار بیبدیل خود حتی با «جوزف کنراد» مقایسه میشد.
بسیاری از آثارش را خود به انگلیس ترجمه میکرد، که در این راه گاهی پسرش نیز با او همکاری میکرد. تسلط او به سه زبان، کار ترجمه را برایش آسان میساخت. از نگاه ناباکوف، ترجمه، "حرکت از یک روستا به یک روستای دیگر در شب و تنها با استفاده از یک شمع" بود. از کتابهایی که ناباکوف خود آنها را ترجمه کرده است، میتوان به «لولیتا» یا «مدرک مستند» اشاره کرد. «لولیتا» و «آتش رنگباخته» جایگاه ویژهای برای او در میان رماننویسان بزرگ قرن بیستم بهدست آوردند. با این حال او برای رمان «آدا» بیشتر از دیگر آثار خود وقت صرف کرد.
ناباکوف در دوم ژوئن 1977 در مونترو آمریکا درگذشت. وی تا زمان مرگش 18 رمان، 8 مجموعه داستان کوتاه، 7 کتاب شعر و 9 نمایشنامه منتشر کرده بود.
از جمله آثار او که به زبان روسی نوشته و بعدها به انگلیسی ترجمه شدند، میتوان به: «ماری»، «شاه، بیبی، سرباز»، «دفاع لوژین»، «چشم»، «افتخار»)، «خنده در تاریکی»، «یاس»، «دعوت به اعدام»، «هدیه»، و «افسونگر» اشاره کرد.
ناباکوف همچنین آثاری را به زبان انگلیسی نوشته است: «زندگی واقعی سباستین نایت»، «پیچ شوم»، «لولیتا»، «پنین»، «آتش رنگباخته»، «آدا» و «اشیای آشکار».
برخلاف آثار ناباکوف، کتاب «صد سال تنهایی» مارکز در زمان حکومت شوروی سابق در این کشور آزادنه منتشر میشد. این نویسندهی کلمبیایی در سال 1982 جایزهی نوبل ادبیات را برای نوشتن این رمان کسب کرد.
گابریل گارسیا مارکز معروف به «گابو» ششم مارس 1927 در روستای «آراکاتاکا» در شمال کلمبیا به دنیا آمد. در رشتهی حقوق تحصیلات عالی خود را آغاز کرد و پیش از آنکه اولین رمانش را در سال 1924 منتشر کند، یک روزنامهنگار بود و به عنوان خبرنگار و دبیر روزنامههای محلی «ال هرالدو» و «ال یونیورسال» فعالیت داشت.
مارکز بعد از آنکه به عضویت انجمن نویسندگان و روزنامهنگاران بارن کوییلا درآمد، به عنوان خبرنگار فرامرزی در کشورهای ایتالیا، فرانسه، هند، اسپانیا و آمریکا فعالیت داشت و همین امر باعث شد تا بیشتر عمر خود را در اروپا و مکزیک بگذارند و اکنون هم در مکزیکوسیتی ساکن است.
اولین اثر گارسیا مارکز، «داستان ملوان یک کشتی غرقشده» بود، که در قالب نوشتههای روزنامه، در سال 1955 به چاپ رسید. این داستان سر و صدای زیادی میان جامعه کلمبیا به همراه داشت. چندین نمونه از آثار او هم داستانی و هم غیرداستانی دستهبندی میشوند، که از آن جمله میتوان به «شرح یک مرگ پیشگوییشده» در سال 1981 و«عشق سالهای وبا» در سال 1985 اشاره کرد.
پرفروشترین اثر گارسیا مارکز، «صد سال تنهایی» است، که بیش از 10 میلیون نسخه فروش جهانی داشته است. این کتاب داستان چند نسل از خانوادهای است که در یک روستای فرضی با نام «ماکوندا» در آمریکای جنوبی زندگی میکنند. او برای این کتاب موفق شد در سال 1972 جایزه Romulo Gallegos را دریافت کند و یک دهه بعد، در سال 1982 توانست افتخار کسب جایزه نوبل ادبیات را بهدست آورد.
در سال 2002، کتاب شرح حال «vivir para» را نوشت، که انتظار میرفت اولین جلد از سهگانهی شرح حالش باشد. این کتاب در همان سال پرفروشترین کتاب در کشورهای اسپانیولیزبان نام گرفت. نسخهی انگلیسیزبان کتاب با نام «زیستن برای بازگفتن» یا «زندهام که روایت کنم» در نوامبر 2003 بهچاپ رسید، که آن هم کتابی پرفروش شد.
در سال 1999، پزشکان تشخیص دادند مارکز به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده است و همین بیماری موجب شد تا نگارش خاطراتش را آغاز کند. حتی در سال 2000، روزنامه «رپابلیکا»ی پرو، خبر دروغین مرگ گارسیا مارکز را نیز منتشر کرد.
مارکز اذعان کرده است که بعد از خواندن کتاب «مسخ» کافکا در 19سالگی تصمیم گرفت نویسنده شود و از همان زمان تصمیم به خواندن رمانهای مشهور جهان گرفت. به گفتهی او، اگر در 20 سالگی با نویسنده بزرگی چون «ویرجینیا وولف» آشنا نمیشد، شاید هرگز به سمت نویسندگی نمیرفت.
مارکز برای «داستایوفسکی» و «تولستوی» بیش از دیگر نویسندگان روسیه احترام قائل است. «بالزاک» و «فلوبر» را در مقایسه با دیگر بزرگان ادبیات فرانسه بیشتر میپسندد. از چهرههای ادبی انگلیس نیز «جیمز جویس»، «ویرجینیا وولف» و «چارلز دیکنز» بیشتر نزد او محبوب هستند. این در حالی است که از میان آثار نویسندگان آمریکایی، «ویلیام فاکنر»، «جان اشتاین بک»، «ارنست همینگوی» و «شروود اندرسن» را سرآمد میداند.
آثار منتشرشده گارسیا مارکز عبارتاند از: رمانها: در ساعت شیطان، صد سال تنهایی، پاییز پدرسالار، شرح یک مرگ پیشگوییشده، عشق سالهای وبا، داستان ملوان یک کشتی غرقشده، عشق و دیگر شیاطین و ...؛ داستانهای کوتاه مارکز: زیباترین مرد غرقشده در جهان، آخرین سفر کشتی روح، مرگ ناگهانی در آن سوی عشق، داستان باورنکردنی و غمناک ارندینای بیگناه و مادربزرگ افسردهاش، دریای عصر گمشده، چشمان یک سگ آبی، شب مرغ باران، زنی که ساعت 6 آمد، رزهای مصنوعی، بعدازظهر زیبای بالتازار، صحبت با آینه، یک روز بعد از شنبه و..؛ مجموعههای داستان کوتاه مارکز: کسی به سرهنگ نامه نمینویسد، طوفان برگ، ارندینای بیگناه، زایران غریب؛ غیرداستانی: رایحه گویاو، مخفیانه در شیلی، اخبار آدمدزدی و کشوری برای کودکان.
به نوشتهی روزنامهی گاردین، کلیسای اورتودوکس روسیه همچنین درخواست کرده کنترل بیشتری برمحتوای برنامههای تلویزیونی و رادیویی صورت گیرد و پوشش زنان طبق کدهای پوششی مذهب ارتودوکس باشد. در مذهب ارتودوکس، زنان باید دامن بلند بپوشند و از پوشیدن لباسهای بدننما خودداری کنند.
6060
نظر شما