اعترافات جوان قاتل نامادری: مرگ برای من بهتر از هر چیز است
روزنامه شرق نوشت: پسر جوانی که متهم به قتل نامادریاش است در جلسه محاکمه درحالیکه به شدت میلرزید و گریه میکرد، از سرگذشتاش گفت که او را به یک قاتل تبدیل کرد. این جوان که مهدی نام دارد، سوم بهمن ماه دو سال قبل، نامادریاش جیران را به قتل رساند و بعد از چند ماه، بازداشت شد.
اولین کسی که در جلسه محاکمه مهدی صحبت کرد، روشن نماینده دادستان تهران بود که خطاب به قضات شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران گفت: متهم، جوانی 22ساله است که نامادریاش جیران را به قتل رساند و جسد او را آتش زد. هرچند متهم در ابتدا سعی داشت از دست ماموران فرار کند، در نهایت بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. بنابراین به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی درخصوص اتهام قتل جیران و جنایت بر میت و سرقت جواهرات مقتول را دارم.
در ادامه پدرومادر جیران در جایگاه حاضر شدند و برای قاتل درخواست صدور حکم قصاص کردند. آنها پذیرفتند برای اجرای حکم، تفاضل دیه را هم بپردازند.
در ادامه جلسه، متهم به قتل به دفاع از خودش پرداخت او گفت: «من جیران را کشتم اما شما فقط به این توجه میکنید که یک زن کشته شده، بدون اینکه بدانید بر قاتل چه گذشته است. این من بودم که جیران را کشتم و او را خفه کردم چون از آن همه بدبختی و بدرفتاریهای نامادری خسته شده بودم. از وقتی به یاد دارم زیر دست نامادری بزرگ شدم. وقتی نوزاد بودم پدرم، مادرم را طلاق داد و من زیر دست نامادری بزرگ شدم. خیلی سختی میکشیدم، کسی به من توجه نمیکرد، خانه برای من فقط جای خواب بود نه چیز دیگر. در کوچه و خیابان بزرگ میشدم . از صبح زود که بیدار میشدم تا آخر شب در خیابان بودم. 14ساله بودم که معتاد شدم، البته معتاد حرفهای نبودم سیگار میکشیدم و خیلی کم هم مواد مصرف میکردم. پدرم برای اینکه از دست من راحت شود، مرا به مردی خیاط سپرد. کار را خوب یاد گرفتم و بعد از چند ما حرفهای شدم. با صاحبکارم که بیشتر آشنا شدم، دیگر شبها به خانه نمیرفتم. به بهانه کار بیشتر شبها در کارگاه میخوابیدم. فکر میکردم اگر مادرم را پیدا کنم. یعنی خوشبختی را پیدا کردهام. همیشه خواب مادرم را میدیدم تا اینکه از طریق یکی از آشنایان او را پیدا کردم 14 سال از عمرم گذشته بود که مادرم را دیدم. پدرم من را به او نداده بود. وقتی که خودم خواستم پیشش بروم، این بار مادرم بود که گفت نمیتواند من را قبول کند. هیچ امیدی در زندگیام نداشتم فقط کار میکردم، پدرم که فکر میکرد باید برایم کاری کند، به من گفت دخترعمهام را برای من خواستگاری میکند. پیش خودم میگفتم سروسامان میگیرم و کارهایی که هیچ وقت کسی برای من نکرد، من برای پسرم میکنم.
متهم ادامهداد: در اینسالها پدرم همسر دومش را طلاق داده بود. من یک خواهر و برادر ناتنی هم داشتم که مثل من بدبخت شده بودند. پدرم حاضر نبود آنها را به مادرشان بدهد. من دلم برایشان میسوخت، خصوصاً برای خواهرم. تصمیم داشتم بعد از ازدواجم برای آنها کاری بکنم. روز خواستگاری فرا رسید ما به اردبیل رفتهبودیم میهمانها آمده بودند و من هم با گل و شیرینی در خانه عمهام بودم. پدرم به من گفته بود تو برو من خیلی زود میآیم. ساعتها منتظر پدرم نشستیم اما نیامد و مراسم خواستگاری بهم خورد. بعد از چند ساعت وقتی پدرم آمد، متوجه شدم به جای آمدن به مجلس خواستگاری برای من به خواستگاری جیران رفته تا با او ازدواج کند. پدرم هیچ ارزشی برای من قایل نبود. به تهران برگشتیم من خیلی ناامید و تنها بودم و مصرف موادم بیشتر شده بود. کمکم رفتارهای جیران بد شد و من که از همان ابتدا هم از او بدم میآمد، نمیتوانستم رفتارهایش را تحمل کنم. زورش به من نمیرسید اما خواهر و برادر کوچکم را خیلی اذیت میکرد و آنها را کتک میزد. وقتی خواهرم را کتک میزد، آنقدر عصبی میشدم که نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. خواهرم را خیلی دوست داشتم او لاغر و ضعیف بود و نمیتوانست ضربات جیران را تحمل کند. مهدی در ادامه گفت: «جیران پدرم را علیه ما تحریک میکرد. پدرم با من دعوا میکرد و من سعی داشتم خیلی کم در خانه باشم و بیشتر در کارگاه میماندم.
روز حادثه صبح زود پدرم من را بیدار کرد و گفت بلند شو برو سرکار اما من خوابیدم، حوصله نداشتم بروم تا ساعت هشت خوابیدم و یکدفعه با ضربات لگدی که جیران به من میزد، بیدار شدم. او آنقدر به من لگد زد که عصبانی شدم به طرفش حمله کردم و تلافی تمام این مدتی که ما را اذیت کرده بود، سرش درآوردم. دستم را روی دهانش گذاشتم و نگه داشتم، آنقدر که بیحال شد. یک ساعتی کنارش ماندم و با او حرف میزدم و کارهایی را که کرده بود، برایش تکرار میکردم. بعد از یک ساعت دهانش کج شد و رنگش تغییر کرد. فکر کردم سکته کرده و دارد تاوان کارهایی را که ما با کرده، پس میدهد اما بعد از یک ساعت هر چه او را صدا کردم، بلند نشد. فهمیدم مرده و تصمیم گرفتم جسدش را از بین ببرم. البته اول طلاها را از دست نامادریام درآوردم، حدود یک و نیم میلیون میارزید. بعد از دوستم خواستم بنزین بخرد و سپس جسد را به بیابانی در اسلامشهر بردیم و در آنجا آن را آتش زدم. بعد هم از خانه فرار کردم.
متهم گفت: به مشهد رفتم، طلاها را فروختم و مدتی با پول آن زندگی کردم و بعد دوباره به تهران آمدم. خیاط ماهری بودم و هر جا میرفتم، بدون هیچ حرفی من را قبول میکردند تا اینکه بعد از چند ماه صاحبکارم به من شک کرد و به پلیس خبرداد و بعد هم بازداشت شدم.
مهدی در پایان دفاعیاتش گفت: باید بگویم مرگ برای من بهتر از هر چیز است و اگر میخواهند اعدامم کنند، حرفی ندارم اما از اولیایدم درخواست بخشش دارم. بنا بر این گزارش در پایان هیات قضات برای صدور رای وارد شور شدند.
ادعای فراموشی صحنه قتل
روزنامه شرق نوشت: جوانی که حین فرار از دست پلیس، سرباز وظیفهای را به گاردریل کوبیده و به قتل رسانده بود در جلسه محاکمه مدعی شد، چیزی به یاد نمیآورد.
در ابتدای جلسه محاکمه که در شعبه 113 دادگاه کیفریاستان تهران برگزار شد ذبیحزاده، نماینده دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت: 28 مرداد سال گذشته جوانی به نام وحید- که سرباز وظیفه نیروی انتظامی بود- در حین خدمت و زمانی که قصد داشت از فرار متهمی جلوگیری کند توسط همان متهم که عباس نام دارد، چندینبار به گاردریل اتوبان کوبیده شد و به قتل رسید، ماموران پلیس سه روز بعد متهم را شناسایی و بازداشت کردند.
عباس در مراحل مختلف بازجویی به قتل اعتراف کرد و گفت: وقتی سوار ماشین ون پلیس شدم، ماشین روشن بود و از فرصت استفاده کردم، پشت فرمان نشستم و داشتم فرار میکردم که سرباز به من نزدیک و از شیشه پنجره آویزان شد که من او را به گاردریل کوبیدم و وقتی به زمین افتاد فرار کردم.
نماینده دادستان تهران گفت: با توجه به اینکه متهم به قتل اعتراف کرده و اعترافات او مقرون به واقع است درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه پدر و مادر مقتول در برابر قضات ایستادند و برای متهم، درخواست صدور حکم قصاص کردند.
در این هنگام وکیل اولیایدم و نماینده حقوقی نیروی انتظامی به جایگاه فراخوانده شد. او گفت: عباس در اعترافاتش گفته ماموران پلیس او را کتک زدند و به همین دلیل هم دست به قتل زده است. حتی اگر قبول کنیم که ماموران پلیس این کار را کردند، او میتوانست شکایت و از طریق مراجع قضایی موضوع را پیگیری کند، نه اینکه جوانی بیگناه را حین خدمت به قتل برساند. ضمن اینکه هرچند متهم مواد محرک شیشه مصرف کرده بود، اما پزشکی قانونی او را سالم تشخیص داد و من نیز درخواست مجازات متهم را درخصوص قتل وحید و سرقت ماشین پلیس دارم.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد او که جوانی 19 ساله است، گفت: من چند سال بود که شیشه مصرف میکردم. آن روز هم در خانه یکی از دوستانم شیشه مصرف کرده بودیم البته کراک هم کشیده بودیم و در حالت عادی نبودیم. من با آژانس به سمت فلکه صادقیه رفتم و دوستم با پراید دنبالم آمد. من با راننده آژانس به خاطر صد تومان دعوا کردم و راننده درست جلو ون پلیس نگه داشت. دوستم هم توقف کرد ماموران جلو آمدند و ما را بازرسی بدنی کردند. به من شک کرده بودند آنها با پوتین به سرو کلهام زدند و بعد من را سوار ون کردند. ماشین روشن بود و راننده هم پیاده شده بود. هنوز داشتند دوستم را میگشتند که من پشت فرمان پریدم و به سمت پارک فرار کردم. ماشین را دم پارک نگه داشتم و به سراغ دوستانم که در پارک منتظر ما بودند رفتم و دوباره با هم شیشه کشیدیم.
در این هنگام قاضی از متهم پرسید پس برای سرباز چه اتفاقی افتاد. او گفت: من نمیدانم اصلاً یادم نمیآید سربازی آنجا بود یا نه. قاضی گفت: مدعی هستی که تو را کتک زدند آیا آثاری روی بدنت بود؟
متهم جواب داد: هیچ اثری روی بدنم نبود با پوتین به من ضربه میزدند.
سپس قاضی پرسید: مگر چنین چیزی ممکن است، پوتین به هر جایی که بخورد حتی اگر ضربه هم آرام باشد، کبود میشود.
متهم گفت: من نمیدانم ، جایش نمانده بود.
متهم سپس درباره اینکه چطور به قتل سرباز اعتراف کرد گفت: نمیدانم به من گفتند بگو او را به گاردریل کوبیدی ، من هم هرچه گفتند را نوشتم. اما یادم نمیآید این کار را کرده باشم. اصلا سربازی آنجا ندیدم. به من گفتند بنویس، سربازی از پنجره ماشین آویزان شده، من هم این کار را کردم، بعد گفتند بنویس او را به گاردریل کوبیدی باز هم این کار را کردم. اصلاً نمیدانم پلیس این اطلاعات را از کجا آورده بود.
بنا بر این گزارش، بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
مرگ دلخراش مادر و فرزند ایرانی در دوبی
روزنامه شرق نوشت: یک زن 33ساله ایرانی خود را از طبقه هشتم یک برج مسکونی در دوبی به پایین پرت کرد و جان باخت.
به گفته پلیس امارات، این زن ایرانی برای سوار کردن دختر 14ساله خود به اتوبوس مدرسه از آپارتمانش خارج شده و به پایین برج رفته بود. هنگامی که او و دخترش در انتظار رسیدن اتوبوس مدرسه بودند، فرزند دیگر این زن که یک پسر پنجساله بود از پنجره آپارتمان مشغول تماشای آنان بود اما ناگهان به پایین پرتاب شد و در برابر چشمان حیرتزده مادر و خواهرش با زمین برخورد کرد و جان باخت.
زن مصیبتزده که در اثر دیدن صحنه دلخراش برخورد کودکش با زمین و جان دادن او دچار شوک روانی شده و کنترل خود را از دست داده بود به سرعت از پلهها بالا رفت و خود را به آپارتمان مسکونیاش رساند. او سپس در یک تصمیم ناگهانی خود را از همان پنجرهای که پسرش از آن سقوط کرده بود به پایین پرتاب کرد و کنار جسد فرزندش جان سپرد.
این گزارش حاکی است دختر 14ساله این زن که در زمانی کوتاه شاهد صحنه دلخراش جان باختن مادر و بردار خردسالش بوده هماکنون دچار شوک روانی شدید شده و در بیمارستان بستری است.
پیکر این مادر و فرزند ایرانی هم اکنون به بیمارستان «رشید» دوبی منتقل شده است. همسر زن جانباخته به هنگام حادثه در مسافرت به سر میبرده و پس از شنیدن خبر این حادثه دلخراش در حال بازگشت به دوبی است.
دزد کامیون ها در مشهد به دام افتاد
روزنامه خراسان نوشت: مرد میانسالی که 15فقره سابقه کیفری دارد و اقدام به سرقت چندین دستگاه کامیون در مشهد کرده بود با تلاش ماموران تجسس کلانتری کاظم آباد دستگیر شد و به جرایم خود اعتراف کرد.
در پی ادعای چند تن از رانندگان خودروهای سنگین به کلانتری کاظم آباد، مبنی بر این که کامیون 10تن آنان شبانه سرقت شده است تلاش ماموران تجسس به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری کاظم آباد) برای پیگیری سرقت هایی که از چند ماه قبل انجام شده بود آغاز شد و با تشکیل تیم ویژه ای به سرپرستی سروان بیات، عملیات شناسایی و دستگیری سارق یا سارقان در دستور کار پلیس قرار گرفت.
این گزارش حاکی است: ماموران انتظامی با ثبت شماره کامیون های مسروقه در سیستم مرکز کنترل و فرماندهی، مشخصات خودروها را به نیروهای انتظامی و پلیس راه های کشور اعلام کردند و با اعلام مشخصات اسناد و مدارکی که داخل کامیون ها بود به مراکزی که احتمال استفاده از آن ها وجود داشت عملیات شناسایی سارق یا سارقان را ادامه دادند.
بنابراین گزارش، در حالی که تحقیقات ماموران در این باره ادامه داشت روز گذشته یکی از مالباختگان به کلانتری مراجعه کرد و اظهار داشت کامیون خود را در حاشیه یکی از خیابان های فرعی جاده قدیم قوچان مشاهده کرده است.
در پی دریافت این خبر، ماموران تجسس با راهنمایی مالباخته به محل مذکور رفتند و 2کامیون 10تن را که کنار یک دستگاه موتورسیکلت پارک شده بود مشاهده کردند آنان وقتی با اشاره مالباخته به یکی از کامیون ها نزدیک شدند مردی حدود 50ساله را دیدند که داخل اتاقک کامیون نشسته است. ماموران تجسس برای جلوگیری از فرار این مرد، او را به محاصره درآوردند و در یک عملیات غافلگیرانه و قبل از آن که بتواند از داخل خودرو خارج شود دستگیر کردند.
بررسی های ماموران در محل دستگیری متهم به سرقت بیانگر آن بود که کامیون دیگری نیز که در همان محل پارک شده و موتورسیکلتی که در آن جا قرار داشت هم مسروقه است. ماموران پس از بررسی های مقدماتی و استعلام از مرکز پلیس، 2 کامیون را به همراه موتورسیکلت و متهم دستگیر شده به کلانتری منتقل کردند.
این مرد که به موادمخدر اعتیاد دارد و قبلا نیز راننده خودروهای سنگین بوده است در اولین مرحله از بازجویی های انجام شده به سرقت 4 دستگاه کامیون 10تن و یک دستگاه موتورسیکلت اعتراف کرد. وی به ماموران تجسس گفت: روزها با موتورسیکلت در مکان هایی که خودروهای سنگین را پارک می کنند پرسه می زدم و کامیون هایی را که می توانستم آنها را سرقت کنم شناسایی می کردم سپس شبانه به محل می آمدم و کامیون را به یکی از خیابان های خلوت منتقل و در آن جا پارک می کردم.
وی افزود: پس از آن از طریق مدارک شناسایی و یا شماره تلفن هایی که داخل کامیون بود راننده آن را پیدا می کردم و با این ترفند که دزدان کامیون ها را می شناسم و می توانم کامیون را با دادن مبالغی پس بگیرم از آن ها مقداری پول می گرفتم و بعد آن ها را به محل پارک کامیون می بردم.
وی گفت: در مرحله آخر نیز مشغول پیداکردن مالک کامیون بودم که دستگیر شدم. این فرد که دارای 15فقره سابقه کیفری است همچنین معترف شد از حدود 2ماه قبل به دلیل اعتیادم دیگر کسی به من اعتماد نداشت و هیچ کس مرا به عنوان راننده استخدام نمی کرد به همین دلیل مجبور شدم برای تامین هزینه های اعتیادم دست به سرقت بزنم.
این گزارش حاکی است: مالک موتورسیکلت نیز که به کلانتری کاظم آباد مراجعه کرده بود به ماموران تجسس گفت: حدود یک ماه قبل موتورسیکلت را مقابل منزلم درمنطقه قاسم آباد پارک کردم و به داخل منزل رفتم اما وقتی مدتی بعد برگشتم متوجه سرقت شدم. بنابراین گزارش، پس از انجام تحقیقات مقدماتی، این پرونده به مجتمع قضایی شهید قدوسی مشهد ارسال شد و زیر نظر قاضی پرسا تحت رسیدگی قرار گرفت. با توجه به اهمیت موضوع و احتمال انجام سرقت های بیشتر توسط متهم، مقام قضایی دستور داد تا وی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گیرد و بررسی های بیشتری درباره دیگر جرایم احتمالی این مرد 50ساله انجام شود.
برق گرفتگی کارگر 35 ساله هنگام حفر کانال
روزنامه خراسان نوشت: کارگری هنگام حفر کانال بر اثر برق گرفتگی جان خود را از دست داد.
عصر روز گذشته یک کارگر 35 ساله در حال حفر کانالی در بولوار ابوریحان بیرونی مشهد بود که ناگهان کلنگ حفاری وی به کابل برق شهری برخورد کرد و موجب گردید وی جان خود را از دست بدهد.
به دنبال وقوع این حادثه اعلام مراتب به قاضی شاکر (بازپرس ویژه قتل عمد) وی در محل حادثه واقع در ابوریحان 10 حاضر شد و دستور تحقیقات در این زمینه و انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد.بررسی های کارشناسان شرکت برق در این زمینه حاکی از آن بود که مرگ این کارگر بر اثر برق گرفتگی بوده است.
خبر دیگر این که، یک معتاد تزریقی نیز در بیابان های پشت مجتمع تجاری الماس شرق جان باخته است.
زنی بر اثر برق گرفتگی جان سپرد
روزنامه خراسان نوشت: زن 40 ساله ای در آشپزخانه منزل مسکونی اش دچار برق گرفتگی شد و جان خود را از دست داد.
پنجشنبه گذشته فردی با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و از مرگ زنی بر اثر برق گرفتگی خبر داد. در پی دریافت این خبر بلافاصله مأموران کلانتری سناباد مشهد برای بررسی موضوع به آدرس اعلام شده عزیمت کردند. آنان پس از تأیید درستی خبر، مراتب را به قاضی اسماعیل شاکر (قاضی ویژه قتل عمد) اطلاع دادند.
با حضور مقام قضایی در محل، تحقیقات در این باره آغاز شد. جسد مربوط به زنی حدود 40 ساله بود که پس از مرگ همسرش به تنهایی زندگی می کرد اما در این منزل جوان مجردی نیز حضور داشت که نسبتی با متوفی نداشت.
این جوان به مقام قضایی گفت: من یکی از آشنایان متوفی هستم که از مدت ها قبل با یکدیگر آشنا شده بودیم. وی افزود: او در حال شستن ظرف ها داخل آشپزخانه بود که ناگهان جیغ کشید و به زمین افتاد وقتی من به کمکش شتافتم متوجه شدم که او دچار برق گرفتگی شده است.
این گزارش حاکی است: در بازرسی از این منزل تعدادی سی دی مبتذل و مستهجن به همراه رسیور ماهواره کشف شد و جوانی که در این منزل حضور داشت به دستور بازپرس شعبه 809 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بازداشت شد.
همچنین به دستور قاضی ویژه قتل عمد کارشناس اداره برق نیز پس از بررسی های مقدماتی اتصال برق را که منجر به مرگ این زن شده بود تأیید کرد و جسد وی برای انجام معاینات به پزشکی قانونی حمل شد.
دستگیری دختر فراری در مرگ پسر جوان
روزنامه همشهری نوشت: تحقیقات پلیس درباره مرگ مرموز پسر جوان که به خاطر مسمومیت جان خود را از دست داده بود، با دستگیری دختر موردعلاقهاش وارد مرحله تازهای شد.
چند روز پیش بازپرس روشن، کشیک قتل تهران، در جریان مرگ مشکوک پسر جوانی قرار گرفت که پزشکان علت مرگ وی را مسمومیت عنوان کرده بودند. با اعلام این گزارش بررسیهای قضایی آغاز و مشخص شد این پسر درحالیکه بیهوش بوده، توسط دختر جوانی به یکی از بیمارستانهای پایتخت منتقل شده و بهرغم تلاش پزشکان، روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داده است. پزشکان نیز بعد از معاینات تخصصی اعلام کردهاند مرگ پسر جوان در اثر مسمومیت بوده است.
با این اطلاعات، بازپرس ویژه قتل دستور تحقیق از دختر جوان را صادر کرد. او به ماموران گفت: مادرم در پاریس زندگی میکند و از پدرم سالهاست که خبری ندارم اما من ایران را دوست دارم و با وجود اصرارهای مادرم که میگفت به اروپا بروم، در تهران خانهای اجاره کرده و به تنهایی زندگی میکنم.
وی افزود: مدتی پیش با متوفی که سهراب نام دارد آشنا شدم و به هم علاقهمند شدیم اما روز حادثه وقتی او را دیدم، گفت که با خوردن قرص خودکشی کرده و از من خواست او را به بیمارستان برسانم. من هم او را به بیمارستان بردم و آنجا را ترک کردم اما خبر نداشتم که وی در بیمارستان فوت کرده و وقتی پلیس مرا دستگیر کرد در جریان این حادثه قرار گرفتم.
پس از اظهارات این دختر بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران دستور بررسیهای بیشتر در این زمینه را صادر کرد. تیم تحقیق محل زندگی خانواده دختر جوان را در یکی از شهرستانها شناسایی کرد و به این ترتیب پی به راز مهمی برد. خانواده دختر جوان نه در پاریس زندگی میکردند و نه از دخترشان خبر داشتند. آنها میگفتند که دختر جوانشان 4سال پیش از خانه فرار کرده و هیچ خبری از او ندارند.
با افشای این حقیقت، بازپرس جنایی بار دیگر به بازجویی از دختر فراری پرداخت. او که صبح دیروز برای بازجویی دوباره به دادسرای جنایی تهران انتقال یافته بود، به بازپرس روشن گفت: چند سال پیش به خاطر مشکلاتی که با خانوادهام داشتم از خانه فرار کردم و به تهران آمدم. خانهای اجاره کردم و به همراه 2دختر که آنها هم از خانههایشان فرار کرده بودند زندگی جدیدی را شروع کردم.
وی افزود: در حدود 5 ماه پیش با سهراب در خیابان آشنا شدم. او به من ابراز علاقه میکرد اما مدتی بعد از آشنایی مان، تصمیم گرفتم به این دوستی پایان دهم اما سهراب مرتب برایم پیامکهای عاشقانه میفرستاد و نمیخواست از هم جدا شویم. روز حادثه به او اصرار کردم که دیگر با من تماس نگیرد اما او مدعی شد که به من علاقه دارد و اگر جدا شویم خودش را میکشد. وقتی هم اصرار مرا برای جدایی دید، یک مشت قرص برداشت و خورد. من فکر نمیکردم با خوردن قرصها جانش را از دست دهد و تصور میکردم این کارها را برای جلب توجه من انجام میدهد. اما وقتی دیدم حالش بد شده، او را به بیمارستان بردم و به خانه برگشتم.
پس از اظهارات تازه دختر جوان، بازپرس برای او قرار قانونی صادر کرد و با انتقال وی به بازداشتگاه پلیس، بررسیها برای کشف راز مرگ پسر جوان وارد مرحلهای تازه شد.
"مرد" از ترس طلاق به آلمان پناه برد
فارس نوشت: زنی جوان در دادگاه خانواده گفت: شوهرم بعد از صدور حکم طلاق در دادگاه و قبل از جاری شدن صیغه طلاق در محضر، به آلمان رفت و سپس تماس گرفت و مدعی شد که دیگر بازنمیگردد.
زنی جوان با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست جدایی خود را به قاضی سید مهدی مطلبی رئیس شعبه 269 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد.
این زن در برابر قاضی این شعبه با بیان اینکه شوهرم بعد از بردن جهزیهام از خانه، مرا رها کرده و به آلمان رفته است، گفت: حکم طلاق، پرداخت مهریه و نفقه من صادر شده بود و تنها حضور در محضر و جاری شدن صیغه طلاق مانده بود که شوهرم با برنامهریزی دقیق و قبلی مرا رها کرد و در حال حاضر در آلمان به سر میبرد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه طلاق میخواهم و نمیدانم باید چه کاری انجام دهم، افزود: شوهرم برای اینکه مرا رنج دهد، رهایم کرده و به آلمان رفته است.
زن در حضور قاضی مطلبی با بیان اینکه شوهرم نمیخواهد که آب خوش از گلویم پایین برود، اظهار داشت: تنها خواهان طلاق هستم و حاضرم نفقه و مهریهام را ببخشم ولی او بازگردد و طلاقم دهد.
وی در ادامه عنوان کرد: شوهرم از آلمان با من تماس گرفته و گفته است که به تنهایی زندگی کنم چرا که دیگر باز نمیگردد، در واقع شوهرم میخواهد من سختی بکشم.
زن بار دیگر در برابر قاضی این شعبه با بیان اینکه فرزندی نداریم، گفت: تمام اقوام شوهرم از من حمایت میکنند، حتی مادر شوهرم میگوید که به طور غیابی از شوهرم جدا شوم ولی من نمیدانم باید چه کاری انجام دهم.
وی در ادامه افزود: مشکل من با شوهرم بر سر رفتن زیاد او به خارج از کشور بود که در حال حاضر این مشکل حاد شده و او به آلمان رفته و دیگر باز نمیگردد.
قاضی مطلبی رئیس شعبه 269 مجتمع قضایی خانواده ونک، بعد از شنیدن حرفهای زن، از او خواست که 6 ماه صبر کند چرا که اگر مرد تا 6 ماه بازنگردد، او میتواند غیابی از مرد جدا شود.
بخشش سخاوتمندانه هزار تومان از مهریه
فارس نوشت: زنی میانسال با افتخار در دادگاه خانواده گفت: میخواهم با بخشش هزار تومان از مهریه 42 میلیونیام از شوهرم جدا شده و راحت زندگی کنم.
زن و مردی میانسال با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق توافقی خود را به قاضی سید مهدی مطلبی رئیس شعبه 269 این مجتمع قضایی خانواده ارائه دادند.
زن میانسال که با سختی بر روی پاهایش ایستاده است، در برابر قاضی این پرونده با بیان اینکه با شوهرم توافق کردیم که از یکدیگر بدون نزاع جدا شویم، اظهار داشت: 40 سال با یکدیگر زیر یک سقف زندگی و همدیگر را تحمل کردیم.
وی با اشاره به اینکه مهریهام 50 هزار تومان است که به نرخ روز 30 میلیون تومان میشود، گفت: شوهرم حاضر است به جای 30 میلیون و به دلیل عدم پرداخت نفقه، 42 میلیون تومان به من بپردازد.
زن میانسال با اشاره به اینکه شوهرم 16 سال جدا از من زندگی کرده و به من توجهی نداشته است، افزود: 2 فرزند داریم که در امریکا هستند و مخالفتی در خصوص جدایی ما ندارند.
مرد میانسال در دادگاه خانواده حضور داشت و با اشاره به اینکه من و همسرم از نظر فکری با یکدیگر متفاوت هستیم، گفت: همسرم یک خانه دارد که با وجود 42 میلیون تومانی که به او میدهم، میتواند به راحتی در آن زندگی کند.
زن بار دیگر در برابر قاضی مطلبی با بیان اینکه با فروش خانهای که دارم و 42 میلیون تومان پول نقد تحت عنوان مهریهام، میخواهم خانهای در خیابان ظفر بخرم، عنوان کرد: در ازای طلاق توافقی، تنها هزار تومان از مهریهام را میبخشم.
وی با بیان اینکه اجرتالمثلم را میخواهم، افزود: شوهرم 16 سال از من دور بود و با زنی دیگر زندگی میکرد ولی من در خانه او زحمت کشیده و اجرتالمثل که حقم است را میخواهم.
مرد در انتها بیان کرد: مهریه همسرم را در دفترخانه و در زمان اجرای حکم طلاق میپردازم و دیگر کاری با او نخواهم داشت.
قاضی این شعبه بعد از شنیدن اظهارات طرفین، حکم طلاق را در ازای بخشش هزار تومان از مهریه 42 میلیون تومانی صادر کرده و این موضوع را مطرح کرد که اجرتالمثل به زن تعلق نمیگیرد چرا که جدا از مرد زندگی میکرده است.
وی خطاب به مرد گفت: تا زمانی که زن موافق طلاق نباشد، میتواند اجرتالمثل بخواهد ولی زمانی که خود طلاق بخواهد، این حق به او تعلق نمیگیرد.
بخشش 981 سکه طلا برای رهایی از عشق شوهر
فارس نوشت: زن 25 ساله در دادگاه خانواده گفت: شوهرم بسیار مهربان است که این موضوع مرا رنج داده و میخواهم با بخشش 981 سکه از مهریه هزار سکهای خود از دست عشق بیاندازه شوهرم رها شوم.
زن و مرد جوان با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق توافقی خود را به قاضی سید مهدی مطلبی رئیس شعبه 269 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کردند.
زن در حضور قاضی این پرونده با بیان اینکه یک سال از شوهرم بزرگتر هستم، اظهار داشت: حدود 6 ماه است که عقد کرده ایم و هنوز برای آغاز زندگی مشترک زیر یک سقف نرفتیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه با یکدیگر تفاهم نداریم و شوهرم بیش از اندازه مهربان است، افزود: همیشه دوست داشتم که شوهرم از رفت و آمد من ایراد بگیرد ولی شوهرم آنقدر مهربان و البته بیدست و پاست که تحملش برایم غیر قابل تصور است.
مرد جوان در دادگاه خانواده حضور داشت و با اشاره به اینکه به خاطر همسرم حاضر به طلاق هستم، عنوان کرد: ما تنها 6 ماه عقد بودیم و من آرزویهای بسیاری برای زندگی زیر یک سقف داشتم.
وی که 24 سال داشت، در ادامه با بیان اینکه همیشه فکر میکردم که تفاوت سنی هیچ مشکلی ایجاد نکند ولی تمام مشکل ما بر سر این است که من از همسرم کوچکترم، اظهار داشت: با یکدیگر به توافق رسیدیم که جدا شویم و تا زمان اجرای حکم، خانوادههایمان را از این موضوع بیخبر بگذاریم.
زن 25 ساله بار دیگر در حضور قاضی مطلبی با بیان اینکه مهریهام هزار سکه تمام بهار آزادی است که 981 سکه را به شوهرم، برای اجرای حکم طلاق توافقی میبخشم، گفت: مقرر کردیم که بعد از طلاق، شوهرم برای پرداخت 19 سکه باقیمانده، هر 2 ماه یک سکه بپردازد.
مرد در انتها با بیان اینکه همه این کارها به دلیل عشق من به همسرم است، افزود: مقرر کردیم که از این 19 سکه باقیمانده که 11 میلیون تومان میشود، 2 میلیون را نقداً بپردازم و 2 ماه یک بار، یک سکه تمام بهار آزادی به او بدهم.
قاضی مطلبی رئیس شعبه 269 مجتمع قضایی خانواده ونک، بعد از صحبتهای زن و مرد، حکم طلاق توافقی را صادر کرد و مقرر شد که در ازای طلاق، 981 سکه از هزار سکه مهریه زن، به مرد بذل شود.
56282
نظر شما