جایزه نوبل اقتصادی در سال 2011 میلادی به «کریستوفر ای سیمس» و « توماس سارجنت» از آمریکا تعلق گرفت.
برندگان نوبل اقتصاد 2011 به علت تحقیقات تجربی درباره متغیرهای علی و معلولی و اثرات آن ها در اقتصاد کلان شایسته دریافت این جایزه شناخته شدند.
سیمس سیاستگذار و نظریهپرداز در زمینه اقتصاد کلان آمریکا در سال 1942 در واشنگتن متولد شده و پروفسور اقتصاد و بانکداری دانشگاه پرینستون است.
سارجت نیز سیاست گذار و نظریهپرداز در زمینه اقتصاد کلان و اقتصاد پولی در سال 1943 در آمریکا متولد شده است و هماکنون در دانشگاه نیویورک به تدریس مشغول است.
جایزه نوبل علوم اقتصادی به علت تحقیقات تجربی درباره متغیرهای علی و معلولی و اثرات آن ها در اقتصاد کلان به این 2 آمریکایی تعلق گرفته است.
سیمس یکی از مبلغان اصلی استفاده از «رگرسیون برداری» در اقتصاد کلان تجربی است؛ همچنین وی به توسعه نظریه سطح قیمت ها در حوزه مالی و نظریه «عدم توجه منطقی» کمک کرده است.
توماس سارجنت نیز نشان داده است که چگونه اقتصاد کلان ساختاری میتواند در تحلیل تغییرات پایدار در سیاست اقتصادی به کار رود. این شیوه میتواند زمانیکه خانوارها و شرکت ها انتظارات یکجای خود را با توسعه اقتصادی تطبیق می دهند، برای مطالعات روابط اقتصاد کلان به کار برده شود.
وی برای مثال به بررسی دوره پس از جنگ جهانی دوم پرداخته است؛ دوره ای که در آن بسیاری از کشورها در ابتدا تصمیم داشتند سیاست تورم بالا را اجرا کنند، اما در نهایت تغییرات سیستماتیک را در سیاست اقتصادی مطرح کردند و به نرخ تورمی پایینتر رجوع کردند.
کریستوفر سیمس روشی برای تحلیل اینکه چگونه اقتصاد تحت تاثیر تغییرات در سیاست اقتصادی و دیگر عوامل قرار میگیرد، ارائه داده است. سیمس و دیگر محققان برای مثال تاثیر افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی را مورد بررسی قرار دادند.
اگرچه سیمس و سارجنت جداگانه تحقیقات خود را انجام دادهاند اما تحقیقات آن ها از چند جهت مکمل یکدیگر است.
/3131
نظر شما