یکی از مهمترین وظایف سیاست خارجی رصد ، تجزیه تحلیل و توصیه اقدام مناسب در برابر پدیده هائی است که ابعاد گوناگون حوزه مناطق امنیت ملی هر کشور را تحت تاثیر قرار می دهد.

 فضای امنیت ملی ایران متشکل از دو مولفه امنیت داخلی و خارجی است که بحث اولی در چهارچوب این مقاله نمی گنجد ولی تاثیر متقابل با مقوله دوم دارد.

بعد دوم حوزه امنیتی ایران و عوامل منطقه ای و بین المللی که در موضوع بررسی محیط امنیت خارجی ایران اثر میگذارند نیز خود به دو بخش تبدیل میشوند. این عوامل را در دو حلقه اول که شامل همسایگان بوده و حلقه دوم منطقه خاورمیانه بعنوان عمق استراتژیک امنیت و منافع ملی ایران در شرایط کنونی روابط بین الملل و تحولات جهانی است میتوان تقسیم نمود.

در این مقاله به مسئله حضور آمریکا در حوزه امنیت ملی ایران در عراق و اهدافش در این کشور اشاره میشود و موضوع خاورمیانه را به مقاله دیگری موکول میکنم. عموم محققین دانشگاهی و ناظرین سیاسی روابط ایران و امریکا هنگام بررسی روابط این دو کشور به دلیل ماهیت انقلابی، واقعگرایانه و سیال سیاست خارجی ایران از عملکرد طرف دوم معادله غفلت نموده و نسبت به عنصر متغیر و تاثیر گذار حضور آمریکا در حوزه های امنیت ملی ایران متاسفانه چشم پوشی میکنند و بدین سبب به نتیجه گیری غلط نائل میگردند.در زمینه رفتار بین المللی امریکا بعد از حوادث یازدهم سپتامبر 2001 در مقاله ائی جداگانه به آن اشاره کرده ام[1].

تنظیم روابط بین المللی بر محور مبارزه با تروریسم، مداخله نظامی در افغانستان و عراق و بیهودگی اشغال این دو کشور بر اساس توجیهات ضد تروریستی و جلوگیری از دستیابی به سلاحهای کشتار دستجمعی و برجسته تر شدن عنصر نظامی در رفتار سیاست خارجی امریکا هم پیامدهائی برای جهان و مخصوصا" منطقه خاورمیانه داشته است و هم اثراتی منفی در سطح داخلی برای مردم امریکا داشته است. این وخامت اوضاع در کنار مشکلات اقتصادی-اجتماعی آمریکا هر روز بر مشکلات جهانی که از جهت اقتصادی وابسته به میزان قدرت دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها هستند نیز افزوده است. این مشکلات در کنار مشکلات امنیتی ناشی از نظامیگری این کشور که بر فضای سایر کشورها نیز تسری مییابد هر روز میرود که نا امنی بیشتری از جهت سیاسی و اجتماعی در این منطقه بوجود آورد.با چنین نگرشی به خوبی دیده میشود که عملیات نظامی خارجی امریکا صرفا" منحصر به اشغال این دو کشور نیست و وزنه مسائل نظامی و تسری نگرش امنیتی در رفتار بین المللی امریکا بسیار برجسته شده و بازتاب های آن خود را بر سایر ابعاد زندگی مردم جهان و مخصوصا" منطقه خاورمیانه نشان می دهد.

حاصل این روند حضور آمریکا و بهم زدن اوضاع امنیتی شبه قاره هند، مخصوصا" پاکستان، اوضاع خلیج فارس، عراق ، ترکیه و کشورهای اسیای میانه و قفقاز که محیط پیرامونی امنیتی ایران را تشکیل میدهند، بوده است. تعداد کشته شدگان عراقی در اثر حمله آمریکا به این کشور تا کنون 1,455,590 نفر بوده و مخارج جنگ آمریکا در عراق و افغانستان 1,262,187,113,356 دلار است که تقریبا" یک سوم آن مربوط به افغانستان و دو سوم آن مخارج جنگ در عراق است[2]. تعداد کشته شدگان آمریکائی در عراق و افغانستان 4792 و کشته شدگان سایر کشورهائی که آمریکارا همراهی کرده اند2756 نفر بالغ شده است. لذا امنیتی کردن زندگی فردی، ملی و بین المللی امریکا، اثرات بسیار مهمی بر کل نظام بین المللی گذاشته است که ایران نیز به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ائی را نمیتوان از این پروسه جداکرد.عراق یکی از مهمترین نقاطی است که از جهات استراتژیکی و ژئوپلیتیکی هم در ابعاد گوناگون بین دو کشور و هم از جهات تاثیر گذاری این کشور در سایر نقاط خاورمیانه برای ایران دارد. آمریکائیها برای جلوگیری صدام حسین در دسترسی به سلاحهای کشتار جمعی و یا برقراری دموکراسی به عراق نیامده اند که الآن بخواهند آن کشور را ترک کنند.

آنچه به عنوان باقی ماندن تعدادی نظامی برای آموزش افسران عراقی و یا نداشتن مصونیت قضائی این افراد در عراق صورت ظاهری قضایا است. مهمترین هدف آمریکا و غرب در عراق دستیابی به منابع نفتی این کشور و سرازیر کردن تسلیحات غربی به این کشور است و لذا آمریکا به دنبال تغییر نحوه حضور خود در عراق است. اینکه عراق به دنبال تقویت بنیه دفاعی خود است فی نفسه مذموم نیست و متاسفانه حاصل روند مسابقه ائی است که در منطقه به راه افتاده است و نهایت سودش نیز به جیب کمپانیها و صنایع نظامی غربی خواهد رفت. آنچه که مهم است نگاه استراتژیک به روندی است که در این کشور دنبال میشود.

بر اساس این دید آمریکا برای تداوم استراتژی حضور در عراق با توجه به اینکه میداند ادامه حضورش در این کشور هزینه دار است به دنبال انتقال هزینه های مادی و معنوی این حضور به دولت عراق است. در بعد مادی خرید تسلیحات و استخدام کارشناسان نظامی آمریکائی هزینه سنگینی را به دوش مردم عراق خواهد انداخت و عراق نمیتواند به یک الگوی رشد و توسعه متوازن دست یابد. از جهت معنوی این حضور معادلات توازن قوا در سطح ملی و  منطقه ائی را بهم خواهد زد و ایران تحولات این کشور را با حساسیت دنبال خواهد نمود و یک تنش دائمی در این منطقه بوجود خواهد آمد. در راستای سیاست فوق یکی از مهترین ابعادی که آمریکا بدنبال آن است توجه به مسائل قومی در عراق و بزرگ کردن آن برای توجیه تغییر شکل حضور خود است.

یکی از این طرحها سنگینتر ساختن وزنه مناطق کردنشین شمال عراق نسبت به مناطق شیعه نشین جنوب این کشور در توجه به توسعه و ابادانی این منطقه و برانگیختن حساسیتهای قومی و ایجاد ترس از اعراب بطور عام و شیعیان جنوب بطور خاص در درون دولت خودمختار  و مردم کرد این منطقه است. در یک دید دراز مدت به نظر میرسد امریکائیها نه با حرف بلکه عملا" به دنبال جداسازی این منطقه از عراق هستند. با فعالیتهائی که آمریکائیها و رژیم صهیونیستی در این منطقه دارند و علیرغم حضور و نفوذ و هزینه هائی که ایران برای کردستان عراق پرداخته است به نظر میرسد با هدایت و کمک آمریکا در حال دور کردن اکراد از ایران و نزدیک ساختن به ترکیه هستند. حل نسبی مشکلات ترکیه در گذشته با اکراد خود بر این روند موثر بوده است.احتمالا" ظرف چند سال اینده در این منطقه باید شاهد آنچه در سودان اتفاق افتاد باشیم.

با توجه به حضور رژیم صهیونیستی و سرمایه گذاریهای مادی و معنوی در این منطقه از سوی غرب باید این خطر را جدی و مدل رفتاری خود را بر این اساس ولو با احتمال وقوع بسیار کم عوض نمائیم.بعنوان مثال اخیر" آقایان آیزن استادت مدیر برنامه مطالعات نظامی امنیتی موسسه واشنگتن که در زمان حمله آمریکا به عراق در سال 1991 بعنوان مسئول کمکهای انساندوستانه به مناطق کرد نشین عراق در ارتش آمریکا خدمت می کرده است همراه آقای دیوید پالوک که مولف و محقق ارشد در مورد عراق است و آقای مایکل نایت از محققین این موسسه سفر هشت روزه ائی از 17-24 ماه می سالجاری به کردستان عراق داشته اند. این سه نفر در جلسه ائی در تاریخ 14.6.2011 این موسسه گزارش سفر خود را ارائه میکنند[3].

توجه به اهم سخنان این سه تن نکات خوبی برای بهره برداری در زمینه دیدگاه آمریکا به مناطق همجوار ایران داشته و به خوبی پرده از اهداف واقعی آمریکا برای این منطقه بر میدارد و خوب است کارشناسان و افراد علاقمند با استفاده از لینک زیر به تجزیه و تحلیل بهتری از این نکات بپردازد تا گزارشی همه جانبه از بهم زدن محیط امنیتی ایران توسط آمریکا به دست اید:

 حضور آمریکا در عراق:

  1-  مسئولین کردستان عراق خواستار حضور آمریکا بعد از 2011 هستند و گفته اند اگر آمریکا عراق را ترک کند درگیریهای منطقه بیشتر میشود و مسئولین کردستان عراق گفته اند که در اینصورت باید پیشمرگه های را برای تضمین امنیت منطقه به کرکوک بفرستند. امنیت منطقه بدلیل مبارزه با تروریسم برای آمریکا مهم است. تبادل اطلاعات با آمریکا خوب صورت میگیرد ولی دولت مرکزی عراق کنترل اطلاعاتی روی منطقه کردستان نداشته اما تبادل اطلاعاتی با ترکیه و آمریکا توسط کردها انجام میشود با این حال عدم وجود جریان راحت تبادل اطلاعاتی در منطقه وجود دارد.

 دولت خود مختار کردی:

2-  پیشرفت روند اقتصادی، توسعه ساخت و ساز، هتلسازی و پیشرفت کارهای عمرانی خوب بوده و علیرغم اینکه اقتصاد پیشرفتهای خوبی داشته ولی کمبودهائی نیز مانند بیکاری در منطقه دارد. دولت خودگردان 1.3 میلیون کارمند دارد که رقم بالائی است. حضور بسیار زیاد نیروی کار خارجی با دستمزد بسیار ارزان و حضور شرکتهای اردنی با کارگران هندی و بنگلادشی از نکات قابل توجه است. توقف تغییراتی که دولت باید انجام میداده است، تقسیم قدرت توسط حزب بارزانی و طالبانی بدون سهیم کردن دیگران، دولت به خواسته مخالفین توجه زیادی ندارد در حالیکه خود مخالفین نیز عقاید متفاوتی دارند. امکان سرایت بهار عربی به مناطق کرد نشین نیز وجود دارد. اختلاف و جدائی واقعی طالبانی و بارزانی در نحوه اقدام عمل سیاسی و اجرای طرح های مختلف و جدای از هم توسط هر یک از دو حزب برای خود. عدم قدرتمند بودن دولت مرکزی خودمختار.

 همسایگان:

3-  تغییر روابط اکراد با همسایگان. علیرغم برخورد گرم سابق ایران با پناهندگان کرد به ایران و روابط سرد و خشن ترکها با آنان ولی  مسائل تغییر کرده و روابط سیاسی و اقتصادی اکراد با ترکها خوب شده و نظر مردم و مسئولین کرد به ایران تغییر کرده و تاثیر ایران بر مسائل منطقه و کردستان عراق با بدبینی و عدم اعتماد برخورد میشود. تغییر بسیار زیاد نسبت به ترکیه به عنوان همکار اقتصادی و سیاسی و عدم تلقی از ترکیه به عنوان تهدید. رنسانس کردهای ترکیه و افزایش میزان رای دهی در میان ترکیه. عدم علاقه مردم به ایران و دیدن ایران با بدبینی. فشار ایران به دولت خود مختار کردستان. وجود هفتصد خانه امن ایران در کردستان عراق! ترس مردم از ایران. در مورد سوریه کردها نسبت به مسائل این کشور نه تنها از جهت کردهای سوریه بلکه نجات از دست دیکتاتور بعثی دیگر به آن نگاه میکنند. اولویت قائل شدن برای رفتن اسد تا قذافی.

 رابطه با دولت مرکزی: 

4-احساس جدائی کامل با عراق، توجه به مسئله نفت کرکوک و عدم حل مسائل بین منطقه خود مختار و دولت مرکزی عراق و جدائی این دو منطقه از جهت هویت فرهنگی و مسائل سیاسی. شیوع اسامی ، لباس ، زبان، غذا و هویت کردی در این منطقه و دور شدن از گویش و سنتهای عربی.

احزاب اسلامی:

5-اشاره به حزب قران و قوی بودن مخالفین اسلامی و ملاقات با مسئولین دو حزب اسلامی که هریک به دیگری به عنوان تندرو اشاره میکنند و این در حالیستکه آنها با سکولارها ائتلاف کردند ولی نه با یکدیگر. مدرنگرائی احزاب اسلامی ظاهری است و آنها در نهایت به دنبال استقرار اسلام هستند ولی آنها خیلی برای اینده نزدیک تهدیدی برای دولت نیستند.

--------------------------------------------------------

[1]  روابط بین الملل در پرتو رفتار امنیتی نظامی آمریکا بعد از یازده سپتامبر

[2]  http://costofwar.com/en/  خواننده گرامی با مشاهده این لینک متوجه خواهد شد که با چه سرعت سر سام آوری این هزینه ها رو به افزایش است و آمار را باید لحظه ائی گزارش کرد و امکان ذکر رقم ثابت وجود ندارد.

[3]http://www.washingtoninstitute.org/audio/audio_popup.php?id=3369&table=tblPeacePolicyWatch

کد خبر 177967

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =