متهم که مردی جوان است با شکایت همسرش بازداشت شد. این زن ۴۰ ساله به نام مینا که بعد از سالها راز دخترش را کشف کرده بود به دادگاه شکایت برد و خواستار مجازات متهم شد.
مینا به پلیس گفت: وقتی دخترم چهارساله بود شوهرم را از دست دادم و مدتی تنها زندگی میکردم تا اینکه مردی آشنا به خواستگاریام آمد و با او ازدواج کردم. شهرام با دخترم رومینا ارتباط خوبی داشت. چند سال بعد یکدفعه حال روحی رومینا خراب شد. فکر میکردم تاثیر فوت پدرش است اما دکترها میگفتند اینطور نیست. سالها گذشت. دخترم از خانه فراری بود و من نمیتوانستم او را دلبسته خانه کنم تا اینکه یک روز متوجه شدم او از دست ناپدریاش در عذاب است. بعد از تحقیق زیاد توانستم موضوع را بفهمم. شوهرم سالها دخترم را عذاب داده و شکنجه کرده است. من درخواست دارم هرچه زودتر بازداشت شود.
بعد از بازداشت شهرام او اتهام آزار واذیت را قبول کرد و بدون هیچ مقاومتی گفت بابت کاری که کرده پشیمان است.
با توجه به حساسیت موضوع، پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد و دادگاه کیفری استان تهران آن را بررسی کرد.
دختر ۱۷ ساله شکایتش را علیه ناپدریاش مطرح کرد و گفت: ناپدریام از ۹ تا ۱۶ سالگی مرا آزار داد و شکنجه کرد. ابتدا خیلی کوچک بودم و از او میترسیدم. او همیشه در غیاب مادرم مرا به اتاق میبرد و فیلمهای مستهجن به من نشان میداد. او مرا شکنجه میکرد و آزار میداد. من از ترسم سکوت میکردم و جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم.
دختر نوجوان در حالی که اشک میریخت ادامه داد: هفت سال شکنجه ناپدریام باعث شد به افسردگی مبتلا شوم و شبها کابوس ببینم. من از اینکه با پدرخواندهام در خانه تنها باشم وحشت داشتم. به همین خاطر مادرم به ماجرا پی برد. حالا تحت درمان روانشناس هستم و هنوز به زندگی عادی برنگشتهام.
وقتی مرد متهم در جایگاه قرار گرفت ابراز پشیمانی کرد و گفت: من دچار بیماری اعصاب و روان هستم برای همین هم نتوانستم خودم را کنترل کنم و از کرده خودم بسیار پشیمان هستم. درخواست بخشش دارم.
۲۳۳۲۳۳
نظر شما