بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
با توجه به اینکه برای کشور «برنامه توسعه ۵ساله» ترسیم میشود و دولتها هر سال برنامه یکساله خود را دارند، «چشمانداز ۲۰ ساله» قرار بود چه اهدافی را پیگیری کند؟
معمولاً در جهان اینگونه برنامهریزی نمیشود، چون سخت است که بتوانیم ۲۰ سال بعد را از نظر سیاسی، اقتصادی، ژئوپلیتیک، تکنولوژیهای جدید و... پیشبینی کنیم اما اینکه ما برای خود اولویت ایجاد کنیم بسیار کار خوبی است چون معمولاً دولتهای ایران در برنامهها و مخصوصاً در بودجه سالانه، یا اولویتی گذاشته نشده و یا اگر گذاشته شده، به ضرر کشور تمام شده است. اگر از برنامه سوم توسعه به بعد را ملاحظه کنید، هیچ برنامهای در ایران موفق نبوده است. متاسفانه برنامهریزی ۲۰ساله ما در مسیر شکست بوده چون برنامهها را با واقعیتها تطبیق نمیدهیم.
یعنی اهداف منطقی نبود؟
ببینید، میشد بعد از ۲۰ سال کشور اول منطقه باشیم و واقعاً ممکن بود اما نخواستیم، اینکه رویا داشته باشیم با اینکه تلاش کنیم به اهدافی که داریم برسیم، بسیار متفاوت است. به نظر من ایران بهرغم همه مشکلات، توانایی اینکه کشور اول منطقه باشد را داشت ولی نه با این تفکر و سیاستهایی که در پیش گرفت. شما همین مسئله بانک، بیمه و شرکتهای دولتی را ببینید؛ کوچکترین برخوردی با سوءمدیریتها و فساد صورت نمیگیرد. یا مثلاً قرار بود تا شهریور سال ۱۴۰۲ تغییرات جدی در روند نظارت بر بانکها انجام شود اما با اینکه دو ماه از این تاریخ میگذرد اما کوچکترین تغییری را شاهد نیستیم. متاسفانه واقعیت کشور ما اینها است، باید قبول کنیم که با فساد نهتنها به کشور اول منطقه بدل نخواهیم شد بلکه به هیچ جا نمیرسیم. باید به این سو حرکت کنیم که اینگونه مسائل و مشکلات اصلاح شود. باید در کشور شایستهسالاری حاکم شود نه اینکه فردی که دیپلمردی است به بالاترین مراتب برسد.
چه مسائلی برنامه چشمانداز ۲۰ ساله را به انحراف کشاند؟
مهمترین مسئله این است که ما از درآمد نفت برای تخریب ایران استفاده میکنیم. پس هرچه درآمد نفت بیشتر باشد، تخریب هم بیشتر خواهد بود. اما کشورهای دیگر با سرمایه خود اینگونه کار نمیکنند. ما درآمد نفت را به بانک مرکزی تزریق میکنیم، پایه پولی را افزایش میدهیم و بانک مرکزی آن را به جامعه تزریق میکند تا تورم را کاهش دهد اما بیماری هلندی به وجود میآورد. بیماری هلندی و تورم در جهت خلاف هم هستند اما هر دو بیماری محسوب میشوند و ما همیشه تلاش کردیم یک بیماری را با یک بیماری دیگر جبران کنیم. متاسفانه این سیاست از پنجاه سال پیش و قبل از انقلاب آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. دولت محرومان ابراهیم رئیسی از نظر اقتصادی کاملاً از دولت تدبیر و امید حسن روحانی الگوبرداری میکند و همینطور دولت قبلتر هم از دولت قبلتر از خود الگوبرداری میکرده و فقط در برخی اوقات تغییراتی را مشاهده میکردیم. مثلاً در دولت اصلاحات محمد خاتمی، آرامش در فضای اقتصادی حاکم بود که باعث شد وضعیت رشد اقتصادی متفاوت شود یا در دولت مهرورز احمدینژاد در زمینه یارانهها کارهایی شروع و البته بعداً از طرف خودشان متوقف شد. اینها تنها تغییرات در ۴۰ سال گذشته بوده که میتوان در آن یک جهتگیری مثبت را دید وگرنه متاسفانه تمام دولتها دقیقاً با یک سیاست خاص و در جهت فرصتسوزی، رانتپاشی و قیمتهای دوگانه و سهگانه تحت عنوان تثبیت عمل کردند که نتیجه آن را در اقتصاد ایران مشاهده میکنیم.
اصولاً برای دولتها سخت نیست که علاوه بر برنامههای خود، بخواهند چشماندازها و برنامه توسعه را پیش ببرند؟
اینکه چشماندازی نداشته باشیم قطعاً اوضاع را بدتر میکند اما مشکل اینجاست که برنامهها با هم همسو نیستند و در بسیاری از موارد در تعارض قرار میگیرند و حتی در عمل نیز بهخوبی اجرا نمیشوند. مثلاً سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی بسیار مثبت و مدرن است ولی هیچکدام از دولتها مطلقاً به آن توجه ندارند و حتی در جهت تخریب این سیاستها حرکت میکنند و بهجای «انحصارزدایی» در حال «انحصارزایی» هستند و اینگونه کارتلها و بخش خاکستری اقتصاد را تقویت میکنند و نه بخشهای خصوصی را. وضع امسال بخش خصوصی کشور نسبت به ۲۰ سال پیش بسیار بدتر، قدرت آن کمتر و رسماً تخریب شده است. چند شرکت بزرگ را بهعنوان لقمه چرب و به اسم خصوصیسازی در اختیار برخی قرار دادند که اکنون تبدیل به مافیا شدهاند. اینگونه نمیتوان انتظار داشت که اقتصاد پیشرفت کند. در همه جای دنیا برای داشتن چشمانداز برنامهریزی میشود اما نه به شکلی که ما انجام میدهیم. آنها سعی میکنند هماهنگی صورت بگیرد. مثلاً در کشورهای غربی میدانند که در ۲۰ سال آینده قرار است خودروها برقی شود. برای رسیدن به این هدف باید تعداد زیادی فعالیت صورت بگیرد تا از سوخت مازوت برای تولید برق استفاده نشود و نیروگاه خورشیدی ایجاد شود تا به محیط زیست آسیب نرسد. اینگونه موارد را باید در چشماندازهای بلندمدت ارائه داد تا دستگاهها با هم هماهنگ شوند. متاسفانه کاری که ما در کشورمان انجام دادیم و به شکست منتهی شد، این است که برنامه در ایران یک سیاههای است که توسط افرادی نوشته شده که از جامعه منقطع شدهاند و در نشستها و جلسات دربسته و با توهم و اوهام آنها روی کاغذ نوشته میشود و نتیجه آن را شاهد هستیم.
فکر میکنید چقدر تحریمها باعث شد ما از اهداف چشمانداز ۲۰ ساله فاصله بگیریم؟
به نظرم تحریم تاثیر زیادی نمیتواند داشته باشد ولی برخی جناحهای داخل کشور را که در جهتهای ضدتوسعه حرکت میکنند، تقویت کرد؛ مانند افرادی که از تحریم سود میبرند و آنها را بهعنوان دلالان تحریم میشناسیم. افرادی در کشور وجود دارند که مخالف هرگونه توسعه هستند و در شرایط تحریم تقویت شدند و در مقابل افرادی که در جهت اصلاح امور بودند، مجبور به سکوت شدند. تاثیر تحریم در اینگونه موارد بوده ولی تاثیر اقتصادی تحریم موقت بوده است. میتوانیم بگوییم بهخاطر تحریمها یک یا دو سال عقب افتادیم اما بههرحال اقتصاد خود را تطبیق میدهد کما اینکه اکنون نیز این کار را کرده است مثلاً تولید نفت ما کاهش پیدا کرده بود اما اکنون تا مقداری به حالت عادی بازگشته است. اثر اقتصادی مستقیم تحریم موقت است اما تاثیری که بر اقتصاد سیاسی کشور میگذارد و هدف هم همین بوده، بسیار گسترده است. هدف از تحریم این بوده که برخی جناحهای ایران که در اقتصاد صاحبنظر هستند تقویت شوند و برخی جناحها تضعیف شوند. به نظر من متاسفانه طراحان تحریم در این زمینه بسیار موفق بودهاند.
23302
نظر شما