دستگیری کلاهبرداران آفریقایی در ایستگاه آخر
روزنامه جامجم نوشت: یک ایرانی و 4 تبعه آفریقایی که با فروختن دلارهای سیاه از مردم کلاهبرداری میکردند، گمان نمیبردند آخرین افرادی که با آنها معامله میکنند، پلیس هستند. در تحقیق از متهمان معلوم شد، یکی از آنها در کلاهبرداری 650 میلیون تومانی از یک طلافروش نقش داشته است.
روزهای پایانی هفته گذشته مرد طلافروشی با حضور در اداره پلیس مهاجرت و اتباع خارجی ناجا اطلاع داد که یک مرد ایرانی و چند تبعه آفریقایی با فروختن دلارهای سیاه به مردم، از آنها کلاهبرداری میکنند.
این مرد به پلیس گفت: 2 سال پیش از طریق دوستم با مرد غریبهای آشنا شدم. او مدعی بود با 4 تاجر آفریقایی که در زمینه فروش دلارهای سیاه فعالیت میکنند، در ارتباط است و میتواند مقدمات همکاری ما را با هم فراهم کند تا پس از معامله با آنها، 2 برابر سود عایدم شود. وی اضافه کرد: به گمان این که دلارهای آنها واقعی است، پس از چند بار دیدار، به مرد ایرانی و دوستان آفریقایی او اعتماد پیدا کردم و قرار شد بابت خرید یک دلار، به من 2 دلار تحویل دهند. بنابراین 650 میلیون تومان دلار از آنها خریدم. وی افزود: با محلولی که به من فرخته بودند، دلارهای سیاه را شستشو دادم، اما بینتیجه بود و به رنگ سفید تبدیل نشد و همه آنها تقلبی بود. هر چه با تلفن همراه فروشندگان تماس گرفتم خاموش بود و جستجوهایم برای یافتن آنها بینتیجه ماند.
شاکی درباره یافتن دوباره متهمان فراری گفت: از متهمان کلاهبردار شکایت کردم، اما خبری از آنها نبود تا این که اوایل همین هفته یکی از متهمان فراری را که ایرانی بود را هنگام معامله با چند مرد آفریقایی مقابل یک صرافی دیدم. وی اضافه کرد: گمان میبرم آنها گروه جدیدی را تشکیل داده و دوباره کلاهبرداری میکنند. به این ترتیب تحقیقات در این ارتباط آغاز و محل حضور مردان کلاهبردار زیرنظر گرفته شد تا این که ماموران پاتوق متهمان فراری را در غرب تهران شناسایی کردند. در پی شناسایی متهمان، ماموران مهاجرت و اتباع خارجی ناجا ضمن آموزش به شاکی از او خواستند به عنوان خریدار به ملاقات مرد ایرانی و اتباع آفریقایی برود و پس از جلب اعتمادشان، با آنها قرار ملاقات تعیین کنند.
مرد مالباخته با فریب فروشندگان دلارهای تقلبی و جلب اعتمادشان، روز چهارشنبه هفته گذشته همراه ماموران که نقش خریدار دلار را بازی میکردند، به محل قرار با مرد ایرانی و همدستان آفریقاییاش رفت تا 700 میلیون تومان از آنها دلار بخرند. آنها نیز در محل قرار که میدان صادقیه تهران بود، حاضر شدند. دقایقی بعد هنگام معامله دلارها، ماموران دستبندها را به دستان متهمان زدند و آنها گرفتار قانون شدند.
متهمان پس از انتقال به پلیس مهاجرت و اتباع خارجی ناجا در بازجویی، کلاهبرداری از طلافروش را انکار کردند. آنها برای بازجویی مجدد به شعبه دوم بازپرسی دادسرای فرودگاه مهرآباد تهران منتقل و توسط بازپرس فراقی بازجویی شدند. این بار متهمان در مواجهه حضوری با مرد مالباخته ـ طلافروش ـ بهناچار به جرم خود اعتراف کردند.
مرد ایرانی که متهم پرونده بود، در اظهاراتش گفت: چند سال پیش در پی آشنایی با یک گروه از اتباع آفریقایی با آنها همدست شده و با فروش دلارهای سیاه، از مردم کلاهبرداری میکردیم. وی اضافه کرد: مرد طلافروش را نیز من در دام همدستانم گرفتار کردم و در قبال 650 میلیون تومان پول،2 ساک پر از دلارهای سیاه تقلبی را به او فروخته و متواری شدیم. از افراد دیگری نیز به این شیوه کلاهبرداری کردیم تا این که همدستانم از ایران خارج شدند و بار دیگر به کشور بازگشتند تا با فروش دلارهای سیاه از مردم کلاهبرداری کنند.
راننده زورگیری که دختر جوان را زیر گرفت دستگیر شد
روزنامه خراسان نوشت: پای دختر جوانی که در دام زورگیرها گرفتار شده بود، هنگام فرار در زیر چرخ خودروی زورگیران خشن به شدت مجروح شد.
ظهر چهارشنبه گذشته، شهروندان در تماس با پلیس 110، خبر دادند که خودرو پراید از روی پاهای دختر جوانی عبور کرد و سرنشینان آن نیز از محل فرار کردند. در پی دریافت این خبر، سروان حسینیان (رئیس کلانتری احمدآباد) به نزدیک ترین گشتی های پلیس که در پارک قائم (عج) در حال اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی بودند دستور داد تا بلافاصله به موضوع رسیدگی کنند. این گزارش حاکی است: ماموران انتظامی نیز به خیابان قائم (عج) محل فرار متهمان رفتند و با انتقال دختر مجروح به بیمارستان امام رضا(ع) عملیات جست و جو را با اجرای طرح مهار در حوزه استحفاظی آغاز کردند. آنان با استفاده از مشخصاتی که شهروندان در اختیار پلیس گذاشته بودند موفق شدند دقایقی بعد خودرو پراید را که از علامت تاکسی تلفنی نیز استفاده کرده بود شناسایی کنند و راننده آن را تحت تعقیب قرار دهند. راننده خودرو پراید که متوجه ماموران شده بود برای فرار از چنگ قانون پدال گاز را فشرد و با چند خودرو دیگر برخورد کرد ولی ماموران انتظامی موفق شدند او را طی یک تعقیب و گریز طولانی دستگیر کنند این درحالی بود که سرنشین خودرو پراید فرار کرده بود.
دختر 20ساله که در بیمارستان بستری شده بود به ماموران گفت: وقتی آرم پلاستیکی بالای خودرو را در خیابان کلاهدوز دیدم فکر کردم تاکسی است و سوار آن شدم. وی گفت: در بین راه ناگهان جوانی که سرنشین خودرو بود سرم را لای صندلی برد و با چاقو ضرباتی را به سرم زد. من که تازه فهمیده بودم در دام خلافکاران گرفتار شده ام چاره ای جز سکوت نداشتم و وقتی به خیابان قائم (عج) رسیدیم در یک فرصت مناسب خودم را به بیرون پرت کردم که در این لحظه راننده خودرو از روی پاهایم عبور کرد. گزارش حاکی است: راننده 25ساله خودرو نیز مدعی شد که خودرو مال پدرم است و من با آن کار می کردم.
ملاقات مرد معتاد با فرشته نجات در پارک
روزنامه همشهری نوشت: مرد معتاد تصادف کرده بود و با پاهای شکسته گوشهای از پارکی در شهر کرمان افتاده بود. هیچ کس حتی به او نگاه هم نمیکرد. 12 روزی بود که با آن وضعیت دست و پنجه نرم میکرد تا اینکه درست در شب اول ماه رمضان اتفاقی افتاد که زندگیاش را از اینرو به آن رو کرد. آن شب وقتی زن 51 سالهای به نام ماندانا حجاریان به پارک رفت و مرد جوان را در آن وضعیت دید به کمک او شتافت و نه تنها همه هزینه درمانش را پرداخت بلکه ناجی زندگی این مرد جوان شد. حالا 5 سال از آن ماجرا میگذرد. مرد جوان بعد از آن اتفاق با کمکهای زن خیر مسیر زندگیاش را تغییر داده، ازدواج کرده و صاحب فرزندی شده است. او همه اینها را مدیون زنی است که مانند دیگران بیتفاوت از کنارش نگذشت و اگر حس وظیفه شناسی و انسانیت او نبود شاید حالا زنده نبود. این زن چهارشنبه گذشته در جشنواره شهروند برگزیده در کرمان بهعنوان شهروند نمونه انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت.
ماجرا چه بود؟
ماندانا درباره اتفاقی که باعث شد زندگی مردی را نجات دهد میگوید: شب اول ماه رمضان سال 85 بود و من بچه هایم را به پارک نزدیک خانهام برده بودم. یکی از بستگانم فوت کرده بود و روحیه خوبی نداشتیم. ساعت 9 شب بود که به پارک رسیدم و در فضای سبز پارک مرد جوانی را دیدم که روی زمین افتاده بود و از درد بهخودش میپیچید. نزد او رفتم تا کمکش کنم. او ادامه میدهد: وقتی خودم را به این مرد رساندم دیدم که یکی از پاهایش را گچ گرفته و پای دیگرش را نمیتواند تکان دهد. صورتش هم زخمی بود. از او پرسیدم چه اتفاقی برایش افتاده است. او درحالیکه درد داشت گفت چند روز پیش تصادف کرد و پاهایش شکست. تعدادی از شاهدان هم او را به بیمارستان بردند اما مسئولان بیمارستان بعد از گچ گرفتن پایش، به خاطر اینکه هیچ پولی نداشته، او را رها کردهاند و وقتی چشمش را باز کرده، خودش را در فضای سبز پارک دیده است.
زن فداکار در ادامه میگوید: مرد جوان مدعی بود که 12 روز در پارک افتاده و هیچ کس کمکش نکرده و در این مدت به سختی غذاگیر آورده و حالا هم بهشدت گرسنه است. با دیدن وضعیت بد این مرد دلم به حالش سوخت. به خانه برگشتم و برایش موادغذایی و لباس بردم و بعد از رهگذران برای انتقال او به بیمارستان کمک خواستم. اما به خاطر بوی بد عفونت او کسی حاضر به کمک نشد. زن میانسال میگوید: هر طوری بود با اورژانس تماس گرفتم و او را به بیمارستان رساندم. در تمام مدت کنارش بودم و به پزشکان گفتم همه هزینه بیمارستان را میپردازم. پزشکان وقتی گچ پاهایش را باز کردند زخمهای زیادی بود که عفونت کرده بود. میگفتند که نباید پاهایش را گچ میگرفتند و این عفونت خطرناک است و باید پایش را قطع کنند. من به آنها التماس کردم که هر کاری میتوانند برایش انجام دهند. خوشبختانه عفونت پاهایش را شستند و او بعد از اینکه در حدود 50 روز در بیمارستان بستری بود، مداوا شد. در این مدت من بیشتر اوقات به بیمارستان میرفتم و به او سر میزدم و آنجا بود که فهمیدم به مواد اعتیاد دارد. برای همین نصیحتش کردم که مواد را کنار بگذارد و به او کمک کردم که اعتیاد را ترک کند. بعد از بهبودی این مرد که عظیم نام دارد به او گفتم که پیش خانوادهاش برگردد اما او به من گفت که آنها طردش کردهاند. برای همین او را به یک کمپ بردم و او مواد را ترک کرد و مسیر زندگیاش را تغییر داد.
زندگی تازه
با کمکهای زن میانسال، مرد جوان با دختری ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. او حالا صاحب فرزندی شده و ماندانا حجاریان از این موضوع حسابی خوشحال است. این زن که در فعالیتهای خیریه زیادی شرکت دارد میگوید: من آتشنشان افتخاری هستم و امدادرسانی و خدمت به مردم را دوست دارم. تا به حال 155 بار خون اهدا کردهام و سازمان انتقال خون نیز مدال طلا به من هدیه داده است. من از شادی مردم لذت میبرم چون تاثیرات دعاهای آنها را در زندگیام میبینم.
ملاقات سرنوشتساز
عظیم، 34 ساله زندگیاش را مدیون کمک زن فداکار میداند. او میگوید: خدمتی که این زن خیر در زندگی من کرد حتی مادر خدابیامرزم برای من انجام نداد. او هر روز دلسوزتر از یک مادر به ملاقاتم میآمد. برایم لباس میخرید، غذا میخرید و هرچه میخواستم برایم فراهم میکرد. خانم حجاریان امید به زندگی را به من هدیه داد. من که هزاران بار آرزوی مرگ داشتم با کمک او به زندگی برگشتم و دیگر احساس پوچی نمیکنم. این زن قهرمان زندگی من است و برای همین از خدا ممنونم. وی ادامه میدهد: از 12 سالگی در دام اعتیاد گرفتار شدم. درست از زمانی که به خاطر فقر خانوادهام درس را رها کردم و به کارگری مشغول شدم. خانوادهام وقتی وضعیت مرا دیدند شروع کردند به سرزنش کردنم. هیچ کس قبولم نداشت تا اینکه یک شب در یکی از خیابانهای کرمان تصادف کردم. همه فکر میکردند من مردهام. اما بعدا متوجه شدم که تعدادی از کارگران مرا به بیمارستان رساندهاند. در بیمارستان هم بدون اینکه زخمهایم را شست و شو دهند، پایم را گچ گرفتند و چون کسی را نداشتم مرا در پارک رها کردند. در مدتی که در آنجا بودم از درد پا، درد گرسنگی و درد خماری با مرگ دست و پنجه نرم میکردم تا اینکه آن زن مرا نجات داد. وی میگوید: وقتی مواد را ترک کردم، نزد مسئول حسینیه محلمان رفتم و آنقدر قیافهام عوض شده بود که او مرا نشناخت. باورش نمیشد که ترک کردهام و زندگیام را تغییر دادهام. برای همین در همان حسینیه کار کردم و در سال 88 با همسرم آشنا شده و با هم ازدواج کردیم. خدا اکنون یک پسر به ما داده و دوست دارم هر که سرنوشت مرا میخواند زندگیاش تغییر کند و مسیر درست را انتخاب کند.
نجات مرد 50 ساله از خودکشی
روزنامه خراسان نوشت: حدود ساعت 22جمعه شب بود که ماموران آتش نشانی در جریان یک مورد اقدام به خودکشی در منطقه الهیه مشهد قرار گرفتند. مدیر حوزه یک عملیات آتش نشانی مشهد درباره این ماجرا گفت: گروه نجات ایستگاه 7 قاسم آباد به همراه تشک نجات و خودرو نردبان سریعا به سمت محل اعزام شدند. مهدی رضایی افزود: هنگام حضور ماموران آتش نشانی، نیروی انتظامی در محل حاضر بود و اورژانس اجتماعی هم با تماس مسئول عملیات در آن جا حضور یافت. مرد 50 ساله که تحصیلکرده هم بود، اعضای خانواده اش را از منزل بیرون و پشت در آپارتمان را مسدود کرده بود. رضایی افزود: تنها، همسر این مرد در خانه حضور داشت تا او را از اقدامش منصرف کند. صحبت ها با او بی اثر بود و هر لحظه ممکن بود که مرد به تهدیدش جامه عمل بپوشاند. مدیر حوزه یک عملیات آتش نشانی مشهد ادامه داد: با توجه به این که این مرد پیشتر سابقه مشکلات روانی داشته است کار ماموران نجات سخت تر شده بود. گروه نجات کوهستان هم بلافاصله در محل حاضر شدند. این گروه طی یک عملیات سریع به وسیله راپل و از روی پشت بام در نزدیکی تراس مستقر شدند. تشک نجات هم بلافاصله در خیابان استقرار یافت. ماموران نجات از طریق در آپارتمان موفق شدند که داخل شوند اما مرد از دست آن ها گریخت و به سمت تراس دوید که ماموران نجات کوهستان داخل تراس فرود آمدند و به موقع از پریدن مرد جلوگیری کردند.
47282
نظر شما