گروه اندیشه: دکتر سیّد رضا صالحی امیری در کارنامهاش سمت های مدیریتی ریاست کمیته ملی المپیک ایران، قائممقام و معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، و در آغاز کار دولت حسن روحانی، سرپرستی کوتاه مدت وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران را ثبت کرده است. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، او با انتشار یادداشتی در ماهنامه "گفت وگوی اجتماعی" به علل ماندگاری نوروز در سه بخش «نوروز میراث هستی شناسی»، «نوروز و اتحاد ملی»، و نوروز در دیگر کشورها پرداخته است. او در یادداشت خود از نوروز به عنوان «پیام شادمانی و زندهبودن » یاد می کند. او معتقد است «.نوروز پیامآور شادی و پویایی بنیانهای سازنده آزادی و آزادگی هر فرد ایرانی است». صالحی امیری، در ادامه بر این امر صحه می گذارد، که نوروز ، جشنی فراقومی و فرامذهبی بوده، و هیچ قومی نمی تواند آن را به انحصار خود دربیاورد. او می نویسد:«نوروز به خاطر مبانی اعتقادی همهگیر و انسانیاش که تعلق به هیچ قوم، آیین و دینی ندارد، ماهیتی وحدت آفرین در سراسر پهنه ایران فرهنگی دارد....بنابراین سعی در کمرنگ کردن و یا زدودن آیینهای نوروزی ناشی از ناآگاهی تاریخی و اجتماعی و کاری بس خطرناک است.»
نوروز میراث هستی شناسی
نوروز آنچنانکه همه میدانیم یکی از دیرپاترین آیینهای سرزمین ایران است، آیین کهنی که در هزارههای تاریخ این سرزمین شاید به شیوههای تا حدی متنوع و گوناگون اما همیشه با معناهای بنیادین پایدار و غیرقابل تغییر دوام آورده و نهتنها رنگ هیچ مرام و مسلک سیاسی بهخصوص یا نژاد و اقلیت واحدی را به خود نگرفته بلکه بر تمام اقوام این سرزمین و مرامها و مسلکها تاثیری بهسزا گذاشتهاست.
اما رمز جاودانگی نوروز در چیست؟ بیشک باید آن را در پیام نوروز جستجو کرد که در گذر زمان همچنان به گوش میرسد و بر جان و روان مینشیند تا به اجرا درآید. پیام نوروز پیوسته آفریدهشدن و تحولیافتن است و به جمال و جلال دستیافتن است. نوروز آیینی برای حرمت نهادن به زندگی است، یعنی گردش و پویایی طبیعت؛ شاید از همین روست که معاندان هویت ایرانی در طول تاریخ، بیش از هر آیینی با نوروز و مراسم وابسته به آن عناد ورزیدند؛ زیرا ستون خیمه این آیین، هویت است و میدانستند که ایران، بینوروز معنایی نخواهد داشت و میدانستند که نوروز پیام شادمانی و زندهبودن است؛ نوروز پیامآور شادی و پویایی بنیانهای سازنده آزادی و آزادگی هر فرد ایرانی است. حضور آیینهایی که شادی را ندا میدهند (شادی مبتنیبر اندیشه و پاسداشت زندگی)، سازنده آزادی یک ملت هستند و همچنین نشانی از به چالش کشاندن بحرانهای محدودیتآور. نوروز به انسان ایرانی گوشزد میکند که حقیقت در حرکت و تغییر است و نه در سکون و تغییر، یعنی به کمال رسیدن؛ یعنی خود را پیوسته آفریدن و دیگر شدن و تحولپذیری. جاودانگی نوروز در سودمندی آن برای انسان خواهان شادی، پویایی، زندگی و سرافرازی است و به همین دلیل در طول تاریخ ایران برای تمام اقوام ایرانی جاذبه و کششی غیرقابل انکار داشته و خواهد داشت.
از طرف دیگر مسئله زایش و آفرینش، نوزایی و نوبودگی، رستن و برخاستن، انباز شدن با آهنگ هستی، انس و عشق و همدلی با روح زندگی و با جان آفرینش و ایمان ورزیدن و امیدوار بودن به راز و روح چنین حقیقتی چیزی نیست که آسان بشود ریشههای آن را از هستیشناسی هیچ عصری و هیچ مردمی برکند و برافکند؛ زیرا این ارزشها که بنیانهای معنابخش آیین نوروزند، در ذات انسان بودنِ آدمی است و اساساً انسان بودن بدون چنین موهبتی یا چنین قوه و قابلیتی قابل تصور نیست. بی سبب نیست که در میان همه آیینها و جشنهای کهن ایرانی، آیینی را سراغ نداریم که ژرفتر، زندهتر و حقیقیتر از نوروز بر احساس اندیشه و روح آفرینندگی ایرانیان تاثیر نهاده و مایه و منبع الهام قرار گرفتهباشد.
آیین نوروزی میراث «هستیشناسی» زنده و عمیقا انسانوارانه و طبیعتگرایانه کهن این سرزمین است. در هستیشناسی کهن همواره الوهیت و انسانیت یا خداوارگی و انسانوارگی سنت به هم در میپیچند. هر تجلی وجودی صورت و جلوهای از تجلی الهی است. ظهور و زایش، آفرینش و تجلی به موازات آنکه خود را به هم میتابانیدند، انسان نیز با تمامیت هستی انسانی خویش، در کار آفرینش در زایش و ظهور هستی و نو شدن دمبهدم حیات خود را سهیم مییافت و نوعی همنوایی، همدلی و همآوایی بین احساس، اندیشه و روح او با روح هستی برقرار میبود آنچنان که یکی در آیینه دیگری خود را باز مییافت.
نوروز و اتحاد ملی
اعیاد و جشنهای ملی از نمادهای همبستگی ملی محسوب میشوند. مردم ایران با مشارکت در جشن نوروز به پیروی از آداب و رسوم کهن همدلی و هماندیشی خود را به گونهای نمادین به نمایش میگذارند و از این طریق حداقل سالی یکبار پیوند و پیمان خویش را با نیاکان، خویشان، میراثهای کهن روح جمعی و هموطنان خود تجدید میکنند و به حفظ میراثهای خود جان تازهای میبخشند. آینده فرهنگ و تمدن ایرانی نیز به تقویت یا تضعیف عناصر فرهنگی آن در پهنه جغرافیاییاش بستگی دارد. تداوم پذیرش فرهنگ ایرانی تنها در صورتی در مرزهای داخلی و حوزههای فرهنگ خارج از ایران موفق خواهد بود که ما عملا به عوامل همبستگی فرهنگی و تمدن ایرانی خود احترام گذاشته و روابط داخلی و به تبع آن خارجی خود را بر این اساس تنظیم کنیم.
فرهنگ ایرانی با حلقههای پیونددهندهای که موثرترین آنها آیینهای ملی هستند، احساس تعلق فرهنگی مشترکی را در خرده فرهنگهای ایران بهوجودمیآورد. این فرهنگ ملی، در همه خردهفرهنگها و موقعیتهای اقلیمی متفاوت، پیوسته شناور و در جریان بوده و حلقههای اتصال و همبستگی آنها را فراهم ساختهاست. یکی دیگر از کارهای عمده آیینها و بهخصوص نوروز ایجاد وفاق و همبستگی در سطوح مختلف از خانواده، روستا، محله، شهر و کشور تا حوزههای جغرافیایی فراتر از آن است.
سنتهایی چون دید و بازدید نوروزی میتوانند یادآور و تقویتکننده بحثهای صله ارحام و از حال یکدیگر با خبر شدن و در صورت وجود مشکل به یاری هم شتافتن باشد که در دین مبین اسلام بر رعایت و انجام آن تاکید شدهاست. رعایت این اصول میتواند در تقویت همبستگی و وحدت بین افراد نقش مهمی را ایفا کند.
نوروز از اجزا و کلیت خود دارای کارکرد نیرومند وفاق است. باورها و رفتارهای آیینی در سنتهای نوروزی معمول در گوشه و کنار سرزمینهای پهناور در حوزه نوروز همه سرشار از عناصری است که مهرآفرین و آشتیسازند و نوروز در کلیت خود پرچم بلند وحدت و همبستگی است که در سرآغاز هر سال و هر بهار بر بلندای روابط طولانیمدت و قدمتدار مردمان این سرزمین برافراشته میشود. نوروز به خاطر مبانی اعتقادی همهگیر و انسانیاش که تعلق به هیچ قوم، آیین و دینی ندارد، ماهیتی وحدت آفرین در سراسر پهنه ایران فرهنگی دارد.
نوروز کوشش ایرانیان برای همزیستی، آشتیجویانه جوامع بشری است. نوروز با شرکت همه مردمان و با شادی و سرور دستهجمعی و همگانی برگزار میشود و مفهومی به نام «اقلیت» در فرهنگ نوروزی جای ندارد. نوروز از ارکان هویت ایرانی است و رمز ماندگاری آن را باید در آیینهای اندیشمندانهاش جستجو کرد. آیینهایی که زنگ از دلها میشوید و در میان مردمان، گرمی و مهربانی پدید میآورد و به دیدارها لذت میبخشد، میثاقها را استوار میکند و تازگی به ارمغان میآورد. نوروز ندای شادی و ویرانگر غم و اندوه است. ایرانیان برای شادی ارزش بسیار قائل بودند و به همین جهت هر رویدادی را عاملی برای مفرح ساختن زندگی قرار میدادند.
نوروز در خارج از مرزها
نوروز آیینی است ایرانگیر و پیوندگر که امروزه در محدوده جغرافیایی فلات ایران یعنی در کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و بخشهای کردنشین کشورهای عراق، ترکیه و سوریه در روز ۱ فروردین (۲۱ مارس) هرساله برگزار میشود؛ آیین نوروز همچنین در زنگبار (تانزانیا) واقع در آفریقای شرقی که در قدیم سکونتگاه ایرانیان مهاجر بوده نیز رواج دارد.
نوروز، آیینی است کهن که در گستره جغرافیایی جهان ایرانی از غرب چین تا آناتولی از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا میان رودان در غرب و از سینکیانگ و آسیای مرکزی در شمال شرق تا دامنههای شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمال غرب را دربرمیگیرد که همه اینها دور تا دور ایران زمین را به عنوان خاستگاه تمدن ایرانی دربرمیگیرند.
همچنین نوروز تجلیگاه یگانگی، هماندیشی و همکنشی ایرانیان در دورن و برون مرزهای ایرانزمین است. از کنارههای کالیفرنیا در آمریکا تا سیدنی در استرالیا با گذر از قارههای اروپا و آسیا به رغم تفاوتهای مکانی در زمان واحد و در آیین یگانهای، ایرانیان به افق تهران همانند قبله ملی ایران با سرور به استقبال نوروز میروند و آرزوهای مشابهی برای سلامت، سعادت و سرافرازی خود و همگنان خویش در دل میپرورانند.
با چنین کارکردی نوروز از روزگاران کهن پیوندگر افراد و اقوام ایرانی بوده و اینک نیز هم به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگ ملی و منطقهای عامل همبستگی ملی اقوام تشکیلدهنده ملت و نیز بستر پیوستگی فرهنگی ملل همجوار و هم مرز ایران بهشمار میرود و به نقل از دکتر ایرج وامقی: ایران آنجاست که نوروز هم هست. این آیین کبیر نهتنها نقش بزرگی در هویت و همبستگی جامعه امروز ایران ایفا میکند؛ بلکه میتواند رشته پیوندی بین همه کسانی باشد که خارج از مرزهای جغرافیایی ایران امروز به نوروز عشق میورزند و آن را اجرا میکنند، چرا که فرهنگ مشترک و نمادهای اسطورهای بیشترین نقش را در همبستگی ملتها ایفا میکنند.
در نهایت باید بگویم، آیینهای همگانی و ملی بیشترین نقش را در حفظ هنجارهای فرهنگی و انسجام اجتماعی و نظم در یک جامعه چند فرهنگی و چند قومی دارند. در ایران در رأس آیینهای ملی ما آیینهای نوروز قرار گرفتهاست. نوروز سلسلهجنبان هویتایرانی است؛ بنابراین سعی در کمرنگ کردن و یا زدودن آیینهای نوروزی ناشی از ناآگاهی تاریخی و اجتماعی و کاری بس خطرناک است.
مقابله با میراث فرهنگی یک ملت راه به جایی نخواهد برد؛ زیرا اسطورههای ملی را نمیتوان از میان برداشت و یا تاثیر آن را از بین برد، بلکه باید در حفظ آنها کوشید تا از نیروی درونیشان برای وحدت ملی بهرهبرد. اگر میخواهیم از محدوده سرزمین به نام ملت دفاع کرده و آن را حفظ کنیم، باید به سنتها و باورهای آن سرزمین که سنتهای ملی است و ملت به آن وابسته است، احترام بگذاریم. ماندگاری و پایداری آیین نوروز در بین همه اقوام ایرانی در چند هزاره نشان میدهد که این آیین مورد قبول تمام مردم ایران از هر آیین و قوم و دین است.
خردمندانی که درباره سرنوشت بشر با دلسوزی و احساس مسئولیت اندیشیدهاند، جز اتحاد و یگانگی شریف و والای انسانها با اتکا به آیینهای انسانی و زندگیساز برای هستی خوش همگان بر روی زمین چیز دیگری نمیخواهند. در آداب نوروز ایرانی این هدف والا بیانی زیبا و نمادین دارد. در این یگانگی که همآوازی با طبیعت، بیان غنی و جاندار آن است، دور انداختن کهنههای بیحاصل، زدودن خستگی و افسردگی، هدیه دادن، برپا کردن خانههای شادی بر فراز گذشته هر چه که هست، شیوهها و پنداری کهن است که همواره نوترینها نیز هست و خواهد ماند.
بیشتر بخوانید:
-
جهان در انتظار صلح ایرانی / زیستن در ایران مثل بندبازی است / ساز خودمان را با نوروز کوک کنیم
-
نجات ایرانیان از فقر با ظرفیت های عظیم نوروز در ایجاد توسعه
-
تجاوز وحشیانه به طبیعت
-
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجماغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
-
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است
216216
نظر شما