گروه اندیشه: نشست "ما و میراث فکری فارابی" روز سه شنبه ۲۵ اردیبهشت برگزار شد. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "ما و میراث فکری فارابی" به همت گروه فلسفه خانه اندیشمندان علوم انسانی، در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. مالک شجاعی دبیری این نشست را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
رضا ماحوزی: فارابی سعی کرده است با دانش فلسفه، مشکلات زمانه اش را پردازش کند
رضا ماحوزی از پژوهشگران فلسفه، ابراز کرد: «می خواهم راجع به این صحبت کنم که فارابی کجای موقعیت ذهنی ما یا جهان معاصر قرار می گیرد؟ ابتدا در مورد این که ما نسبت به میراث گذشته فارابی چه درس هایی می توانیم بگیریم، صحبت می کنیم. زندگی نامه فارابی خودش یک درس است. ما با شخصیت دانش دوستی روبرو هستیم که سختی های زیادی متحمل شده است. او منش متساهلانه در برخورد با جریان های فکری مختلف از خود نشان داده است. معتقد به روش استدلالی و عقلی بوده است. این زبان عقلی به او این امکان را داده که بتواند با فیلسوفان دوران گذشته گفت و گو کند. او به مشکلات زمانه توجه داشته و آن ها را شناسایی کرده است و سعی کرده با دانش فلسفه این مشکلات را پردازش کند. جهان وطنی فارابی درس دیگر از او است. وی عقل را در برابر نقل برجسته کرده است. دوران فارابی دوران نقل زدگی بوده است. از دیگر درس هایی که می شود از فارابی گرفت، می توان به بها دادن به هنر و هنرمند، استمرار تاریخی فرهنگ ایرانی، تعیین کردن جایگاه عنصر شریعت در قانون گذاری، تفکیک امر معقول از امر واقعی و تفکیک سیاست از اخلاق اشاره کرد.»
وی افزود: «در پاسخ به این سوال که چرا ما معاصرین به فارابی می پردازیم؟ می توان گفت که ما برای مطالعات تاریخی مان نیاز داریم که بدانیم خط سیر رشد عقلانی بشر چگونه بوده است؟ ما در ایران در بازه ۶۰ ساله اخیر، سه شخصیت فلسفی را عوض کرده ایم که عبارتند از سهروردی، ملاصدرا و فارابی. ما در سهروردی ارکان فلسفی را پیدا می کردیم که استمرار تاریخی خودمان را مشاهده کنیم. بعد از انقلاب، شخصیت ملاصدرا بالا آمد و بعدتر به فارابی رسیدیم.»
فاطمه شهیدی: فارابی توانست در نقطه عطف تاریخ فلسفه قرار بگیرد
فاطمه شهیدی از پژوهشگران فلسفه، اظهار کرد: «کارهایی که من در مورد فارابی انجام داده ام، از سر مباحث متافیزیکی بوده است. اندیشه سیاسی فارابی موضوعی است که اخیرا دارم سعی می کنم به آن نزدیک شوم. فارابی را به عنوان موسس فلسفه اسلامی می شناسیم. موسس بودن فارابی تعبیر درستی است به شرطی که تاسیس را درست معنا کنیم. فارابی آن نقاطی را که می شد فلسفه اسلامی شروع شود، پیدا کرده و کلنگ آن بنا را کوبیده است. در زمانه فارابی بزرگ تر از این نمی شد کار دیگری کرد. او توانست در نقطه عطف تاریخ فلسفه قرار بگیرد.»
وی افزود: «نوآوری فارابی، رجوع متفاوتی است که به آثار گذشته خودش می کند. او فیلسوفان پیش از خود را جدی می گیرد، از آن ها تاثیر می گیرد اما مقلد نیست. او بر تمام جریان های فکری جهان اسلام موثر بوده است. وی تمام تلاشش را می کند که امکان تفکر فلسفی در جهان اسلام امکان پذیر شود.»
نجمه کیخا: فارابی راهی برای اندیشیدن باز و سعی در ارائه راه حل می کند
نجمه کیخا از پژوهشگران فلسفه، بیان داشت: «یکی از اساتید می گفت اهالی علوم سیاسی بیشتر از فلاسفه به فارابی توجه کرده اند اما این توجه، توجه عمیق نبوده است. فارابی را فیلسوفی دیدم که درد زمانه دارد. هنوز بعضی می گویند که فلسفه اسلامی یک فلسفه تجملی بوده است. شاید یکی از علل این است که کتاب الحروف فارابی را نخوانده اند.»
وی افزود: «فارابی فلسفه را به گونه ای بحث می کند که ارائه نگاه کلی به انسان و جهان را حفظ کند. ما چرا فارابی برای مباحث فلسفه سیاسی روز ما جذاب است؟ او مسئله سیاسی زمانه خود را به خوبی می شناسد. او دغدغه یک مسلمان را دارد که به حفظ اجتماع مسلمانان می اندیشد. وی از منظر یک فیلسوف، سعی می کند برای اندیشیدن به پرسش های زمانه راهی پیدا کند. او راهی برای اندیشیدن برای ما باز می کند و سعی می کند راه حل هم ارائه دهد. فارابی در این مسیر دست به تأسیس هم می زند. بعضی ها می گویند چون فارابی یک طبقه بندی جدید ارائه داده است، به او معلم ثانی می گویند. او دانش اداره کشور را دانشی می داند که هم حکمت نظری و هم حکمت عملی را در بر بگیرد. طرح سیاسی فارابی، طرحی است که معطوف به آینده است.»
بیشتر بخوانید:
216216
نظر شما