لیدا هادی- سران رژیم صهیونیستی و دولت حاکم آن با حمله گسترده به غزه در پی کسب موفقیت در عرصه نظامی برای تاثیرگزاری در عرصه انتخابات زودهنگام در این رژیم هستند. از سوی دیگر آنها امیدوارند از این طریق بتوانند برای همیشه بر مقاومت فلسطین فائق آیند و آنچه را که صلح می خوانند بر فلسطینی ها تحمیل کنند. جدا از این که صهیونست ها در حمله به غزه چه اهدافی را دنبال می کنند آنچه اهمیت دارد سرنوشت مردم فلسطین پس از پایان این آزمون دشوار است. به عبارت دیگر این تراژدی انسانی می تواند هم موجب وخیم تر شدن اوضاع فلسطینی ها یا هم سبب سربلندی آنها شود. پیش بینی می شود محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین به دلیل مدیریت و رهبری ضعیف خود مجبور به استعفا شود چرا که حتی پایان دوران ریاست او نیز عاملی برای کناره گیری وی از قدرت نخواهد شد. قدرت رهبری دنیای عرب به سبب سقوط و انفعال او در برابر جنایت های رژیم صهیونیستی به صورت قابل ملاحظه ای کاهش یافته است.
دوره ریاست محمود عباس بر تشکیلات خودگردان فلسطین در روز هشتم ماه ژانویه به پایان رسید. محمود عباس در ماه های پایانی ریاست خود علیه دولت مردمی حماس کودتا و برای توجیه اقدام خود به سرعت حماس را به کودتا متهم کرد. این در حالی است که حماس صرفا تاکنون یگ گروه جهادی شهادت طلب بوده که امروز همچون گذشته دست از اهداف اصولی خود برنداشته است و همچنان در برابر حملات رژیم صهیونیستی مبارزه می کند. بی دلیل نیست که برخی اعراب حماس را به فساد متهم می کنند تا بلکه به این ترتیب بتوانند آنها را وادار به تسلیم در برابر رژیم صهیونیستی کنند و مسیر رسمیت اسراییل را هموار کنند. اکنون کسی نباید انتظار داشته باشد که محمود عباس حکومت را رها کند و آن را به دست حماس بسپارد.
محمود عباس برای ماندن در مقام خود دست به هر کاری می زند و حتی دست به دامان کشورهای عربی و غرب هم می شود. تشکیلات خودگردان فلسطین برای مبارزه با انتفاضه یا درگیری میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی در کرانه باختری صدها عضو حماس را دستگیر کرد و به زندان انداخت تا کابوس رژیم صهیونیستی را از میان بردارد. رژیم صهیونیستی با اطمینان از این که به نیروهای خود در کرانه باختری دیگر نیازی ندارد همگی را روانه غزه کرد غافل از این که در غزه چه دامی برای آنها پهن شده است و باید چه خسارت هایی را که متحمل شود.
اسراییل همواره در پی اعمال خواست خود به فلسطینی ها تحت عناوینی نظیر مذاکرات صلح بوده است. متاسفانه در این میان گروه هایی در داخل فلسطین از جمله تشکیلات خودگردان نیز با آنها همراهی می کنند. اما از آنجا که جریان سازش نماینده تمام عیارمردم فلسطین نیست، همواره میان این جریان و جنبش مقاومت، تنشهای بسیاری وجود داشته است. حمایت گسترده مردم غزه از دولت حماس حکایت از آن دارد که تشکیلات خودگردان برای پذیرش شروط صهیونیست ها با موانع بزرگی روبه روست. به همین دلیل در ماه های اخیر سناریویی شکل گرفت تا با حذف دولت حماس و گروه های جهادی از صحنه معادلات سیاسی راه برای آنچه که روند صلح خاورمیانه نامیده می شود هموار شود. در این سناریو رژیم صهیونیستی، جهان غرب، اعراب سازشکار و تشکیلات خودگردان فلسطین هر کدام نقش مهمی به عهده دارند. چرا که جنبش مقاومت حماس منافع هر چهار گروه را به خطر می اندازد. به این سبب دولت های سازشکار عرب از اوج گیری حرکت هایی نظیر حماس در منطقه واهمه دارند.
اما با این حال این سوال مطرح است که آیا فاجعه غزه زمینه ساز تحقق خاص ائتلاف آنها خواهد بود؟ آیا آنچه که در پس بحران غزه انتظار صهیونیست ها، دنیای غرب، اعراب و تشکیلات خودگردان را می کشد، ائتلافی یکپارچه و همگراست که آرامش و صلحی که آنان به دنبالش هستند به ارمغان می آورد؟
واکنش و بازخورد جهانی جنایات غزه خود بازگوی این امر است که دولت های غربی و عربی برای رسیدن به خواست خود هیچ گاه به موفقیت نمی رسند چرا که بیداری اذهان عمومی حتی در دورترین نقاط جهان نشان داد که جهانیان با همفکری و همسویی یکدیگر مدافع هر حق زایل شده ای هستند و ائتلاف آنها جایگاهی در عرصه بین المللی نخواهد داشت. گو این که اعراب و کشورهای غربی در برابر افکار مردمان جهان شکست خوردند.
نظر شما