۰ نفر
۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۵
لزوم بازتعریف معنای انسان در عصر نظارت همگانی

در سریال «The One»، شرکتی با استفاده از تحلیل دی¬ان¬ای یک تار موی افراد ادعا می‌کند قادر است «نیمه گمشده» هرکس را پیدا کند. این فناوری انقلابی، دست به بازتعریف روابط و ازدواج¬ها می‌زند؛ اما به‌زودی روشن می‌شود که عشق ژنتیکی، پیامدهای خطرناک و پیش‌بینی‌ناپذیری دارد.

در روزهای گذشته دوربین یک کنسرت پاپ، پس از رصد جمعیت، ناگهان روی چهره‌ کارلا کامپوس و روبرتو لوپز می¬ایستد؛ همکارانی متأهل در شرکت بیمه‌ سگوروس اطلس که به¬محض متوجه شدن واکنشی غیرطبیعی از خود نشان دادند که بیانگر این موضوع بود که ظاهرا از آشکار شدن رابطه¬شان در هراس بوده¬اند. با وایرال شدن این ویدیوی کوتاه و افشای هویت‌ آن¬ها، فشار شدید رسانه‌ای، واکنش تند کاربران و تماس‌های متعدد به شرکت آغاز می‌شود، خیلی زود اطلاعیه‌ای رسمی صادر می‌شود و هر دو مدیر از کار برکنار می¬شوند: با تأکید بر حفظ «ارزش‌های اخلاقی و حرفه‌ای شرکت.» کارلا در بیانیه‌ای کوتاه اظهار داشت: «این فقط یک اشتباه بود... اما همه تصمیم گرفتند قاضی‌ باشند.»

این ویدیو، بار دیگر قدرت، خشونت و بی‌رحمی وایرال شدن در عصر دیجیتال را نشان داد؛ جایی¬که دوربین‌ها دیگر همه‌جا هستند، لحظه‌ها جاودان می‌شوند و اشتباهات هرچند کوچک، دیگر در حوزه شخصی باقی نمی‌مانند. در جهانی که هوش مصنوعی، کلان‌داده‌ها و فناوری دیجیتال روزبه‌روز نقش پررنگ‌تری در زندگی ما ایفا می‌کنند، دیگر نمی‌توان صرفاً درباره ابزارها و وسایل صحبت کرد. امروزه همه ما در بطن یک تحول تمدنی زیست می‌کنیم. این تغییر، نه¬تنها شیوه زیست ما را عوض کرده و در ادامه شدت خواهد گرفت، بلکه مفهوم «خویشتن»، «دیگری» و حتی «اخلاق» را نیز زیر سؤال برده است.

زندگی دیجیتال، مرز میان حریم خصوصی و حوزه عمومی را از بین برده است. هر لحظه‌ زندگی ‌ما، خواسته یا ناخواسته، قابلیت ضبط، ذخیره و انتشار پیدا کرده و دیگر چیزی به¬نام «لحظه خصوصی» وجود ندارد. 
شوشانا زوبوف در کتاب عصر سرمایه‌داری نظارتی می‌نویسد: «ما اکنون در نظمی زندگی می‌کنیم که در آن آینده‌ ما برای دیگران به¬فروش می‌رسد.» این دیدگاه تنها درباره اقتصاد داده نیست، بلکه درباره تسلط بی‌سابقه‌ الگوریتم‌ها بر حوزه اخلاق و تصمیم‌گیری‌های ماست. در چنین جهانی، باید بار دیگر به مقوله‌ «اخلاق» بازگردیم. بی¬تردید هیچ¬یک از ما عاری از خطا، اشتباه و گناه نیستیم. در این میان، اگر هر لحظه‌ از زندگی ما قابل ردیابی و مشاهده باشد، آیا می‌توان بار سنگین نگاه عمومی و میلیون¬ها قضاوت را به¬دوش کشید و تحمل کرد؟ آیا «بار هستی»، هزاران بار سنگین¬تر نخواهد شد؟ و آیا تناسبی میان خطای انجام شده و مجازات قضاوت عمومی، طرد خانوادگی و اجتماعی، از دست دادن شغل و هزار و یک تنبیه دیگر وجود خواهد داشت؟

بارت سیمپسون، فیلسوف اخلاق فناوری، هشدار می‌دهد: «در جهانی شفاف، اخلاق باید منعطف¬تر و شکیباتر شود؛ زیرا وقتی همه¬چیز آشکار است، همگان می¬توانند خطاکار جلوه کنند.» او می‌گوید که در عصر نظارت، مهم نیست چه‌کسی چه¬کاری کرده، بلکه مهم آن است که کدام لحظه از او دیده شده است. زبیگنیو باومن، جامعه‌شناس برجسته نیز در نقد فرهنگ شفافیت می‌نویسد: «ما از یک جامعه‌ خطاپوش، به جامعه‌ای رسیده‌ایم که خطا را فریاد زده و سپس خود به محکومیت آن می‌پردازد.» بدین ترتیب است که امر قضاوت‌ همگانی، به¬شدت تسهیل شده و همدلی و خطاپوشی از دست می¬رود.
خطر بزرگی که در کمین است، زدوده شدن حس درک انسانی از اشتباه، بخشش و پیچیدگی شخصیت‌ انسانی است. الگوریتم‌ها بسیار احمق¬تر و بی¬رحم¬تر از آن¬چه می¬پنداریم هستند. آن¬ها ساده می‌اندیشند و دوگانه¬ها را می‌سازند: خوب/بد، خطرناک/امن و فعال/غیرفعال. اما انسان‌ این¬گونه نیست. آدم¬ها خاکستری‌اند، پیچیده‌اند و نیاز به اخلاق، درک و مفاهمه دارند. در جهانی که دوربین‌ها و شبکه¬های مجازی همه‌جا هستند، داوری هیجانی، آنی و لحظه‌ای قادر است به¬سرعت سرنوشت کسی را تغییر دهد. شاید مهم‌ترین مسئولیت ما در این عصر، بازاندیشی در اخلاق عمومی، داوری شخصی و مرزهای همدلی باشد. هوش مصنوعی در حال بازتعریف جهان است؛ اما ما هنوز درگیر تعریف خود در قالب فلسفه پیشینی هستیم. در جهان هزاره باید و باید خود را بازتعریف کنیم که اصولا مایلیم چه نوع انسانی باشیم؟
 

کد خبر 2031963

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =