۰ نفر
۱ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۲:۰۹

بهار در پیش است و دلم هوای خلوت دارد.

خلوتی عین جلوت و حضور، در میان یارانی ناآشنا و دیرآشنا با دلهایی مهربان، لبانی شیرین و زبانهایی پر ز مهر! دلم در هوای فضایی است که در آن از غیرت و درشت­خویی نشان نباشد و نداها سرشار از سلام و سلام باشد[1]. دلم در پی آن هوایی است که در آن نه تنها یاران نیکوسیرت غلغله­ی سلام سردهند، بلکه گنهکارانی چو من نیز سایه­ای ازسلام بیابند تا در زیر آن لختی از سرزنش شنیدن و دشنام خوردن بیاسایند. سراسیمه مشتاق تجربه­ی سلامم. سلامی که با خود فضایی خلق کند که جوانه­های عاطفه در آن بر تنه­ی ستبر عشق سبز شوند و تبدیل به شاخه­های انبوه و پر از شکوفه­های مهربانی شوند. سلامی که از مرزهای تلخی زمانه عبور کند و چهره­های عبوس و ترشرو را به فرمان خویش درآورد. دلم در پی مهربانی است. خدای مهر و خوبی­ها به پیامبررحمت گفت که به مهرِ خدایی بود که نرم­خوی شدی ور درشت­خو و سنگدل بودی مردمان از پیرامونت پراکنده ­می­شدند[2]. کنون در پی آن یار شمع انجمنم که بر ما مهرآورد و دل­های پراکنده­ی ما را به سلامی به هم نزدیک کند. در آستانه­ی بهار چقدر سلام را می­فهمم و تا چه حد در برابر آن بی­تاب و نیازمندم.

ابراهیم خلیل که دوست خدای رحمان بود ما را به سلام می­خواند و به خلوتی دعوت می­کند که در آن یاران با سلام بر هم درود فرستند. او از سلام، از کلمه طیبه­ای سخن می­راند که چون درخت پاکیزه ریشه­ای استوار در جانهای مردان خدا دارد و شاخه­های آن در آسمان­ها پراکنده است. او سلام، آن درخت کهنسال و پرناز و دلکش را به ما نشان می­دهد که پیری ندارد و هر زمان به نحوی و در هر مکان به رسمی جلوه می­کند، میوه می­دهد و هماره زاینده و ثمر بخش است. سایه­ی آن گسترده و فراگیر است[3]! و هر که نام او را بر زبان جاری سازد در پناه خود جای دهد. سلام اسم اعظم است که چون بر زبان آدمی جاری شد، کسی را یارای کنکاش درون او نیست[4]. این امان خدای رحمان است که گفت که هر که بر شما سلام آورد نگویید که ایمان نداری. مگر شما سوداگرید که درپی سنجش عیار ایمان آدمیان هستید و مگر پیش از این شما چگونه بودید؟ و اینک چگونه­اید[5]؟! ما را چه به ایمان آدمیان! ما که در عین نقصانیم که باشیم که بر دیگری خرده بگیریم؟! کلمه­ی پاکیزه سلام بر هر گناه و کاستی پوشش است. چون سلام گفتی ندا درآید که به درون درآیید که شما در امن و امانید!

که درآ درآ عراقی که تو هم ازآن مایی!

راه سلام، گشاده­راهی است که خدای مهربان با نورخود ما را بدانجا کشیده است تا در کنار رنج­های این­ دنیایی، مزه­های عشق و مستی را مزمزه کنیم[6]! سخت خسته و دلتنگم. دلم هوای آن یار مهربان کرده است تا لختی از دنیا و شرو شور آن بیاسایم و با خدایی ملاقات کنم که به پیامبر خود گفت که به آدمیان سلام بگو و بگو که خدای شما مهربانی را بر خود فرض کرده است و شما را دوست دارد. بر این حدیث ایمان دارم که او پرده­پوش است و مهربان و از گناه بندگان در می­گذرد و زبان به سرزنش بنده­ی چو منی بازنخواهد کرد[7]. پیشگاه او دارالسلام است! بهشت سلام و ایمنی است. در آنجا نیازی نیست بخود اندیشه­ای ره­دهی و حیله­ای برگزینی[8]! هرسلامی که ندا دهی سلامی رساتر و تحیتی جان­فزا­تر دریافت کنی. در محضر سلام همه­ی امتیازها فرو می­ریزند و همه­ی تعلق­ها رنگ می­بازند. تنها رنگ، رنک بی­رنگی است. در این پیشگاه تفاوتی بین بزرگ و کوچک، فقیر و غنی، بالا و پایین، فرمانروا و فرمانبر، سیاه و سفید، زشت و زیبا، زن و مرد، عرب و عجم و هر آنچه فاصلی بین آدمیان ایجاد کند نیست. همه بندگان یک خدا هستند و همه آرزومند سلام اویند. در این پیشگاه فضل و برتری از آنِ کسی است که نسبت به سلام دادن پیشی گیرد.

هر چند پرگناهم، میانه­ی بهشت و دوزخ صلا دهم، ای یاران با ایمان، سلام بر شما، و به شنیدن پاسخ ایمان دارم که آنان نشانه­ای از خدای سلام دارند[9]. خدایا چقدر مشتاق سلام توام! خدایا تو چنانی که من دوست می­دارم پس، مرا چنان بیارا که تو دوست می­داری[10]! دوستان و یاران عزیزم را می­شناسم. نیازی نیست که رخ به رخ با آنان آشنایی داشته باشم. آنان نشانه­ای با خود دارند که برای من آشنا است. مدت­ها است که در تلاشم که با زبان نشانه با آنها طرح دوستی بریزم. هر روز هزاران تیر دعا و سلام برایشان رها می­کنم و از دل ثنایشان می­گویم. می­دانم که آنان هماره در حال و هوای تسبیح حقند، بر دیگران سلام گویند و در نهایت سپاس خدای را بر لب جاری سازند[11]. نیازی نیست که من تسبیح آنان را بشنوم، شاید گوشم سنگین است، لیکن روی گشاده، دل مهربان و زبان شیرین حکایتی از شیرینی آن شهد ذکر سلام است که بر لب آنان جاری است و من آن را دوست دارم. خنده­های بی­حساب و امیدهای جان­بخش بازتاب سلام ایشان بر جان ماست. به این حدیث ایمان دارم که ایشان مرا به سرای سلام دعوت می­کنند[12].

کشتی نوح که خواست هبوط کند، خدای سبحان به نوح گفت که با سلام فرود آیید که درهای فراوانی را بر روی شما و آیندگان گشودم[13]. و هنوز از پسِ سالیان دراز و گذشتِ روزگاران، نسل­های بی­شمار آدمی از فزونی بی­حساب آن سلام بهره­ورند. فرستادگان خدای عزیز نیز که بر ابراهیم فرود آمدند، بر او سلام گفتند و ابراهیم نیز سلام گفت. نتیجه­ی آن سلام اسحاق و یعقوب و یوسف پیامبر زیبایی بود[14]. یعقوب به ما آموخت که سلام نهایتا بر آتشِ حسد چیره خواهد شد هر چند حسد خانه­ی دل را به آتش کشیده باشد. آری آتش حسد را نیز باید با پاسخ سلام سرد و آرام کرد. یوسف نیز نشان داد که سلام حتی در خانه­ی فرعونیان کارساز است. عزیز مصر نیز در برابر سلام او سر تعظیم فرود آورد هر چند که شکوه و جلال خود را مدیون بت­ها و کاهنان بود. یوسف با سلام عزیز مصر گشت و راز و رمز عشق ورزیدن را به سلامی به ما آموخت و مظهر این وعده­ی خدایی شد که فرمود سلام بر شما، اینک این اجر صبری است که کردید[15].

خدای سبحان در ادیان ابراهیمی از بهشت برین بارها و بارها یاد کرده است. برترین ویژگی رضوانی که خدای تعالی از آن یاد می­کند، آن است که آدمیان در آنجا با سلام با یکدیگر روبرو می­شوند. آنجا کسی سخن بیهوده­ای به کسی نمی­گوید. آنجا همهمه­ی سلام است و بهشتیان جز سلام چیزی نمی­شنوند و صبح و شام روزی خود را همراه با سلام دریافت می­کنند[16]. آیین ورود به بهشت خدایی نیز با سلام همراه است. این گفته­ی خدای مهربان است که گوید با سلام فرود آیید و هیچ اندیشه­ای به دل راه مدهید که شما از هرگزندی در امانید. بر این باورم که این­گونه پروردگار مثال می­آورد باشد که ما زندگی خود را یکبار دیگر و با چشمی دیگر ببینینم و از این بازاندیشی لحظه­ای باز نایستیم. این مهرافزایی همان نیازی است که ما آدمیان در این دنیای خاکی سخت به آن نیازمندیم. مثال­های بهشتی خداوند، در حقیقت چشم­اندازها و انگاره­هایی هستند که ما در این دنیا سخت بدانها محتاجیم[17]. ابروان درهم کشیده، تازیانه­های برافراخته و شمشیرهای آخته چه نسبتی با سلام خداوندی دارند؟ شمشیر، زبان دیو پلید است و بر همین سیاق زبان پاسخ به او است. آنان که آدمیان گنهکار چو خویش را با دیو رژیم یکی می­گیرند سخت در اشتباهند. و چه بیراهه می­روند که فکر می­کنند برای به دست آوردن سلام اخروی باید در اینجا بر ابروان گره انداخت و روی ترش کرد، غافل از آنکه در آنجا جز آنچه در اینجا کشته­ایم هیچ ندرویم[18]. گندم از گندم برآید، جو ز جو!

من خدای خویش را چنین شناخته­ام که در پی بهانه­ای است که به بندگان خود رحمت آورد. هم از این رو به فضل او سخت امیدوارم! لطافت و ذوقی که در بیان الهی در تجسم حال و هوای روانه ساختن آدمیان نکوکار به رضوان خویش وجود دارد بقدری بهجت­آور است که آدمی سرخوش می­شود. پرهیزگاران گروه گروه به سوی بهشت سوق داده می­شوند و آن­گاه که دربهای بهشت به روی آنان گشوده­ می­گردد نگهبانان بر آنان سلام آورند و گویند خوش آمدید! در اینجا جاودانه بمانید[19]. آنان که به خدای مهربان دل­سپرده­اند این ندا را می­شنوند که به آنان گفته می­شود که با سلام وارد شوید که امروز روز جاودانگی است[20]. پیش از آن نیز خدای عزیز بندگان دوست داشتنی خویش را با سلام به سوی خود فرا می­خواند. فرشتگان چون روح انسان­های پاک را می­ستانند به آنان می­گویند سلام بر شما، به بهشت خدایی وارد شوید به پاس آن کردارهای نیکی که کردید[21]. و روزی نیز که خدای را ملاقات کنند باز تحیتشان سلام است[22]. امتداد سلام خداوندی چه زیبا، امید بخش و روح­افزا است. از هبوط انسان بر کره­ی خاکی تا همراهی فرشتگان به دنیای باقی و تا جاودانگی در رضوان الهی همه همراه با سلام است. و ما چه ارزان این سلام را به خشمی و غضبی و می فروشیم.

گویی خدای رحمان چون بر بندگان مهربان خود نظر می­کند به وجد می­آید که می­فرماید سلام بر یحیی که از ما مهربانی را بر گرفته بود. سلام بر او هنگامی که زاده شد و آن هنگام که می­میرد و آن هنگام که باز زنده می­شود. خدای عزیز در واگویی داستان پیامبر مهربانی، عیسی مسیح باز از سلام برای ما می­گوید. سلام بر من آن روز که زاده شدم و آن روز که می­میرم و آنروز که برانگیخته می­شوم. داستان سلام خدای بر پیامبران مهربان ادامه دارد. خدای در ذکر داستان ابراهیم و پدر خویش، باز از سلام ابراهیم بر پدر یاد می­کند که گفت ای پدر سلام بر تو، من از پیشگاه خدای خود برای تو درخواست مغفرت می­کنم که او به من مهربان است، این همه در حالی بود که پدر بت­تراش بود. خدای هم­چنان یاد پیامبران خویش را ادامه می­دهد و بر همه­ی آنان که برگزیده است سلام می­فرستد[23]. سلام بر نوح. سلام بر ابراهیم. سلام بر موسی و هارون. سلام بر آل یس. و سلام بر فرستادگان خدا[24].

نا همزبانی درد زمانه­ی ماست. بسیار پیش می­آید که حتی عزیزان سخن یکدیگر را نمی­فهمند، حتی در یک خانه و حتی کسانی که با یکدیگر ارتباط خونی دارند! مگر رگهای برآمده­ی گردن در این شرایط کاری از پیش می­برند؟ به زمان نیاز است تا شاید اتفاقی جرقه­ای در ذهن­ها بزند و آتشی بر جان­ها بیندازد و سببی فراهم آورد تا همه­گان در یک بازاندیشی جمعی به درک مشترکی از شرایط برسند و زخم­ها التیام یابند. در این میانه، مهم، نحوه­ی سپری ساختن روزهای ناهمزبانی است. آیا می­خواهیم با زخمِ زبان­های جانکاه بر این هیمه­ی آتش برافروخته شعله­ای بیفزاییم و یا آنکه با سلام، رنج سپری کردن این دوران را کاهش دهیم! شاید بهترین رویکرد آن باشد که بگوییم ما در گرو عمل خویشیم و شما در گرو کردار خویش. پس سلام بر شما تا روشن شدن حقیقت! بندگان خدای رحمان در پاسخ جاهلان سلام گویند چرا که دلیل آوردن بر نادانان گرهی از گره­های فروبسته­ی حقیقت را نمی­گشاید[25]. این سنت خدایی است که آدمیان را با سلام خطاب کند و از روی مهربانی کژراهه را به آنان بنمایاند حتی اگر مخاطبِ پیام، فرعون باشد. خدای به موسی و هارون فرمان می­دهد که به سوی فرعون روید و به او بگویید که ما پیامبران پروردگار تو هستیم. پس بنی اسراییل را با ما روانه ساز و از شکنجه­ی آنان دست بردار. ما به نشانه­ای از سوی خدا به سوی تو آمده­ایم و سلام بر هر انکه از راه هدایت پیروی کند[26]. باز زبان گفتگو حتی با فرعون با نشانه و سلام همراه است نه با خشم و غضب! و در نهایت سلام است که دل­های مهربان بازگشته به خدا را از دوزخیان دیوسیرت جدا سازد[27].

قران کلام خدای سبحان نیز با سلام بر ما فرود آمده است. از همین رواست که در شب قدر فرشتگان از آغاز شب تا سپیده­ی صبح ذکرسلام برلب دارند و ما را به سلام می­خوانند[28]. به­هرروی، در این هنگامه­ی کینه­توزی زمانه، قران ما را به سلام می­خواند. امید که بتوانیم در این بهار پیش رو با سلامی از هم خبر بگیریم، جان­هامان را به مهر به­هم پیوند زنیم و فضا را برای خود و یاران تازه کنیم و روزنه­ای به سوی دنیای سلام و صلح و دوستی بگشاییم. بارالها تو سلامی و سلام از تو و برای تواست، و بازگشت سلام به سوی تواست. در این بهار پیش رو، در هر صبح و شام ما را به سلامی بنواز تا شاید دل­هامان به هم نزدیکتر شوند و مهربانی سکه روزگار گردد[29].

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1] بر گرفته از آیه­های 25 و 26 سوره­ی واقعه "لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما (25) الا قیلا سلاما سلاما (26)".

[2] بر گرفته از آیه­ی 159 سوره­ی آل عمران "فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین".

[3] بر گرفته از آیه­های کریمه­ی 23 الی 25 سوره­ی ابراهیم "و ادخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها باذن ربهم تحیتهم فیها سلام (23). الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء (24) تؤتی اکلها کل حین باذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون (25)".

[4] بر گرفته از آیه­ی 23 سوره­ی حشر "هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون".

[5] بر گرفته از آیه­ی 94 سوره­ی نساء "یا ایها الذین آمنوا اذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا فعند الله مغانم کثیره کذلک کنتم من قبل فمن الله علیکم فتبینوا ان الله کان بما تعملون خبیرا"

[6] بر گرفته ازآیه­ی 16 سوره­ی مائده "یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیم الی صراط مستقیم".

[7] بر گرفته از آیه­ی 54 سوره­ی انعام "و اذا جاءک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم علی نفسه الرحمه انه من عمل منکم سوءا بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم".

[8] بر گرفته از آیه­ی 127 سوره­ی انعام ”لهم دارالسلام عند ربهم و هو ولیهم بما کانوا یعملون".

[9] بر گرفته از آیه­ی 46 سوره­ی اعراف "و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم و نادوا اصحاب الجنه أن سلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون".

[10] مناجات حضرت امیرالمؤمنین (ع): "الهی انت کما احب، فجعلنی کما تحب".

[11] بر گرفته از آیه­ی سوره­ی "دعویهم فیها سبحنک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعویهم ان الحمدلله رب العالمین".

[12] بر گرفته از آیه­ی 25 سوره­ی یونس "و الله یدعوا الی دار السلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم".

[13] بر گرفته از آیه­ی 48 سوره­ی هود "قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک و امم سنمتعهم ثم یمسهم منا عذاب الیم".

[14] بر گرفته از آیه­های 69 الی 71 سوره­ی هود "ولقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا سلاما قال سلام فما لبث أن جاء بعجل حنیذ (69) فلما رءا ایدیهم لا تصل الیه نکرهم و اوجس منهم خیفه قالوا لا تخف انا ارسلنا الی قوم لوط (70) و امرأته قائمه فضحکت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق یعقوب (71)". و هم چنین بر گرفته از آیه­های25 الی 28 سوره­ی ذاریات "اذ دخلوا علیه فقالوا سلاما قال سلام قوم منکرون (25) فراغ الی اهله فجاء بعجل سمین (26) فقربه الیهم قال الا تاکلون (27) فاوجس منهم خیفه قالوا لا تخف و بشروه بغلام علیم (28)".

[15] بر گرفته از آیه­ی 24 سوره­ی رعد "سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار".

[16] بر گرفته از آیه­ی 62 سوره­ی مریم "لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا".

[17] بر گرفته از آیه­ی 46 از سوره­ی حجر "ادخلوها بسلام امنین". و هم چنین آیه­ی 59 از سوره­ی نمل " قل الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی ءالله خیر اما یشرکون". و نیز آیه­ی 75 از سوره­ی فرقان "اولئک یجزون الغرفه بما صبروا و یلقون فیها تحیه و سلاما".

[18] بر گرفته از آیه­های 39 و40 سوره­ی نجم "و أن لیس للانسان الا ما سعی (39) و أن سعیه سوف یری(40)". وهم چنین بر گرفته از حدیث "الدنیا مزرعه الاخره".

[19] بر گرفته از آیه­ی 73 سوره زمر "وسیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا حتی ادا جاءوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین".

[20] بر گرفته از آیه_های 33 و34 سوره­ی ق "من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب (33) ادخلوها بسلام ذلک یوم الخلود (34)".

[21] بر گرفته از آیه­ی کریمه­ی 33 سوره­ی نحل "الذین تتوفیهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعملون".

[22] بر گرفته از آیه­ی 44 سوره­ی احزاب "تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعد لهم اجرا کریما".

[23] بر گرفته از آیه­های 13 الی 15 و هم چنین آیه­ی 33 و نیز آیه­ی 47 سوره­ی مریم "و حنانا من لدنا و زکوه و کان تقیا (13) و برا بوالدیه و لم یکن جبارا عصیا (14) و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا (15) ... "و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا" (33)..."قال سلام علیک ساستغفر لک ربی انه کان بی حفیا" (47) و هم چنین آیه­های 61 و 62 همین سوره " جنات عدن التی وعد الرحمن عباده بالغیب انه کان وعدا ماتیا (61) لا یسمعون فیها لغوا الا سلاما و لهم رزقهم فیها بکره و عشیا(62)".

[24] بر گرفته از آیه­های 79، 109، 120، 130، 181. "سلام علی نوح فی العالمین"، "سلام علی ابراهیم"، "سلام علی موسی و هارون"، "سلام علی آل یاسین" و "سلام علی المرسلین".

[25] بر گرفته از آیه­ی 55 سوره­ی قصص "و اذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه و قالوا لنا أعمالنا و لکم آعمالکم سلام علیکم لانبتغی الجاهلین". و هم چنین بر گرفته از آیه­ی 63 سوره­ی فرقان "و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما". و نیز بر گرفته از آیه­ی 89 سوره­ی زخرف "فاصفح عنهم و قل سلام فسوف یعلمون".

[26] بر گرفته از آیه­ی 47 سوره­ی طه "فاتیاه فقولا انا رسولا ربک فارسل معنا بنی اسرائیل و لا تعذبهم قدجئناک بایه من ربک و السلام علی من اتبع الهدی"

[27] بر گرفته از آیه­های 58 و 59 سوره­ی یس "سلام قولا من رب رحیم (58) و امتازوا الیوم ایها المجرمون" (59).

[28] بر گرفته از سوره­ی القدر "انا انزلناه فی لیله القدر(1) و ما ادراک ما لیله القدر (2) لیله القدر خیر من الف شهر (3) تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (4) سلام هی حتی مطلع الفجر(5)".

[29] اللهم انت السلام و منک السلام و لک السلام والیک یعود السلام سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین

3939
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 204634

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =